قسمت چهل و نه قضاوت

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱

   سریال قضاوت قسمت چهل و نه 49Ghezavat Serial Part ۴۹

یکتا همراه جوند وارد دفتر کارش می شود و با غصه می گوید از قلبش تیر خورده؛ بعد با نفرت می گوید اون جیلین انتقامشو گرفت. بیکار نمی نشینم، نابودش می کنم.

بعد به جوند دستور می دهد تمام وکلای جنایی را در اتاقش جمع کند. کمی بعد سدا با عصبانیت وارد اتاق یکتا می شود و رو به او می گوید کار خودت را کردی آره؟

اولش با کتاب من مسمومش کردی و فراریش دادی بعدش هم او را کشتی. سر چی به توافق نرسیدید که او را کشتی.

"   سریال قضاوت قسمت چهل و نه 49Ghezavat Serial Part ۴۹ یکتا همراه جوند وارد دفتر کارش می شود و با غصه می گوید از قلبش تیر خورده؛ بعد با نفرت می گوید اون جیلین انتقامشو گرفت"یکتا می گوید اگر من مضنون این قتلم چرا من در زندان نیستم و جیلین را گرفته اند؟ سدا با تعجب می گوید امکان ندارد. یکتا می گوید چرا؟

باورت می شود یک پدر بخواهد بچه اش را بکشد اما باور نمی کنی جیلین انتقامش را گرفته باشد. سدا به فکر فرو می رود و یکتا به او می گوید لاچین نابود شده، الان بهترین کاری که می توانی بکنی این است که پیش او بروی و کنارش باشی، او به تو نیاز دارد. 

ارن و ایلگاز به همراه جیلین به اداره آگاهی می روند. ارن جیلین را به اتاق پارس می برد و ایلگاز هم همراهشان وارد اتاق می شود. پارس رو به ایلگاز می گوید شما بیرون منتظر باش من تنها با جیلین حرف می زنم.



ایلگاز که نگران جیلین است و می ترسد او اذیت شود، مقاومت می کند و در اتاق می ایستد. پارس عصبانی می شود و ارن را صدا می زند و می گوید بیاید دادستان ایلگاز را از اتاق ببرید.

ارن با شرمندگی به طرف ایلگاز می رود و به او می گوید خواهش میکنم ایلگاز. ایلگاز به ناچار از اتاق بیرون می رود. پارس از جیلین می پرسد آن روز چه اتفاقی افتاد؟ با انگین درگیر شدی؟ پیدات کرد؟ جیلین لحظه ای که خودش را در ماشین انگین پنهان کرده بود به یاد می آورد و می گوید یجوری فهمیدم می خواهد فرار کند، سوار ماشینش شدم، بقیه اش یادم نمی آید. 

پارس می گوید یعنی چی یادت نمی آید، اثر انگشت تو از روی اسلحه پیدا شده، کمی دیگر هم جواب باقی تحقیقات می آید.

"کمی بعد سدا با عصبانیت وارد اتاق یکتا می شود و رو به او می گوید کار خودت را کردی آره؟اولش با کتاب من مسمومش کردی و فراریش دادی بعدش هم او را کشتی"اگر اینطور به سکوت کردن خود ادامه دهی تنها کاری که از دستت بر می آید این است که دعا کنی گلوله ای که باهاش به انگین شلیک شده متعلق به آن اسلحه نباشد وگرنه به زندان می روی. جیلین به سکوت ادامه می دهد و پارس به ارن دستور می دهد که او را به بازداشتگاه ببرد. 

در سالن اداره گل، پارلا و آیلین، جیلین را می بینند و به طرفش می دوند و او را در آغوش می گیرند. آن ها به جیلین می گویند مطمئنند این قتل کار او نبوده و به زودی همه چیز مشخص می شود. 

متین به مکان مردان می رود و در اتاق کوچک پشت مکان با او صحبت می کند.

او به مردان می گوید انگین را تو کشتی؟ بعدش هم جرم را گردن جیلین انداختی که نتواند پیگیر گم شدن پدرش شود و ماجرا از ریشه حل شود درسته؟

مردان می گوید ببین پسرم سوالاتی که شنیدن جوابشان باعث ناراحتی تو می شود را نپرس! متین می گوید من پیگیر این ماجرا هستم اگر یک مدرک علیه تو پیدا کنم تا تهش می روم و خودم با دست های خودم تو را به زندان می اندازم. 

جیلین در بازداشتگاه خوابیده و ایلگاز از پشت میله ها به او نگاه می کند و ساعت ها کنار جیلین می نشیند تا احساس تنهایی نکند. وقتی جیلین خواب است ارن وارد بازداشتگاه می شود و به ایلگاز می گوید گلوله ای که به انگین شلیک شده، متعلق به همان اسلحه ای بوده که اثر انگشت جیلین روی آن است.



متاسفم ایلگاز اما کمی دیگر باید جیلین را پیش قاضی ببریم. ایلگاز ناراحت می شود اما همچنان مطمئن است که قتل کار جیلین نبوده است. 

یکتا و لاچین از مقابل دوربین خبرنگارها می گذرند، یکتا رو به دوربین می گوید قاتل پسرم جیلین ارگوان است. برای گرفتن انتقام خواهرش دست به همچین کاری کرده و ما تمام تلاشمان را می کنیم که به سزای عملش برسد. 

جیلین پشت در اتاق قاضی با اضطراب با ایلگاز می گوید ممکن است قتل کار من باشد شاید نتوانسته باشم جلوی خودم را بگیرم. شاید به خاطر اینکه انگین آن بلا را سر پارلا آورده بود خیلی عصبانی بودم.

شاید از این که داشته فرار می کرده ترسیدم و خواستم خودم مجازاتش کنم، من دیگه از خودم مطمئن نیستم ایلگاز.

"یکتا می گوید اگر من مضنون این قتلم چرا من در زندان نیستم و جیلین را گرفته اند؟ سدا با تعجب می گوید امکان ندارد"ایلگاز می گوید تو همیشه از اینکه سیاهیت بقیه را هم سیاه کند می ترسی اما من سفیدی درون تو را می بینم. کار تو نبوده تو بیگناهی همه چی درست می شود به تو قول می دهم. 

در اتاق قاضی، پارس تمام مدارکی که علیه جیلین جمع شده را به قاضی ارائه می دهد و درخواست می کند متهم در طول دوران دادگاهش در زندان باشد.

 
قاضی رو به جیلین می گوید نظر خودتان چیست؟ انگین تیلمن را شما کشتید؟ جیلین جواب نمی دهد. قاضی می گوید سکوت را انتخاب کرده اید، راستش وقتی صحبت از قتل می شود مو به تن من سیخ می شود. با درخواست دادستان موافقت می کنم؛ متهم باید تا روز دادگاه در بازداشتگاه باشد.

 
ایلگاز و خانواده جیلین از شنیدن این حکم ناراحت می شوند. ناگهان جیلین صحنه ای را به یاد می آورد.

او در جنگل اسلحه را به سمت انگین نشانه گرفته بود و انگین التماسش کرده بود که شلیک نکند. جیلین با یادآوری این صحنه چشمانش پر از اشک می شوند و صدای گلوله ای که شلیک شد در سرش می پیچد. 

پایان قسمت ۴۹

قسمت بعدی - سریال قضاوت قسمت پنجاه ۵۰ قسمت قبلی - سریال قضاوت قسمت چهل و هشت ۴۸ Next Episode - Ghezavat Serial Part ۵۰ Previous Episode - Ghezavat Serial Part ۴۸

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبرگزاری میزان - ۲۳ اسفند ۱۳۹۹
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
بی بی سی فارسی - ۲۴ فروردین ۱۴۰۰
پندار - ۵ فروردین ۱۴۰۱
خبرگزاری دانشجو - ۵ خرداد ۱۴۰۰