قسمت سی آپارتمان بیگناهان
سریال آپارتمان بیگناهان قسمت سی 30Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۳۰
آپارتمان بی گناهان ۹-۲
در طول کلاس اگه مدام به معلوم بی احترامی می کند و باعث می شود که او را به دفتر بفرستند. آنجا هم بدون این که پشیمان باشد می گوید: «مشکل من شمایین. فکر می کنید همه چیزو میدونید. میخوایین ادب یاد بدین و جریمه میکنین. همش به خاطر این غرور مسخره تون! » و از دفتر هم بیرون می رود و در سالن شروع به جر و بحث می کنند.
" سریال آپارتمان بیگناهان قسمت سی 30Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۳۰ آپارتمان بی گناهان ۹-۲در طول کلاس اگه مدام به معلوم بی احترامی می کند و باعث می شود که او را به دفتر بفرستند"همه کلاس به سالن می روند و اگه را می بینند که به سمت معاون کاتر گرفته و دیوار های مدرسه را خراش می دهد تا عصبانی شان کند. نریمان جلو می رود تا با او صحبت کند که آرام بشود اما اگه می گوید: «به تو چه؟! تو خانواده ی شما ارثیه نخود هر آش بشین؟ همتون از لحاظ عقلی کم دارین! خانوادگی مریضین! » نریمان نگاهی به دور و برش می اندازد و با ناراحتی و غصه جمع را ترک می کند. اگه هم متوجه حرف هایش شده و دنبالش می رود تا از دلش دربیاورد.
موقع کیک پختن، گلبن اتفاقی کلونیا را به چشم صفیه می مالد و صفیه داد و هوار راه می اندازد. گلبن هم فکری می کند و برای این که بتواند با اسد بیرون برود در قهوه ی صفیه قرص خواب آور می ریزد و به خوردش می دهد و به محض این که او را خواباند، از خانه بیرون می رود.
اویگار سراغ اینجی می رود و به او می گوید: «تا حالا تورو انقدر ناراحت ندیده بودم. اعتراف کن پشیمونی اینجی! » اینجی می گوید: «نه اتفاقا خیلی خوشبختم و با همون آدم ازدواج هم کردم. » اویگار این را که می شنود دیوانه می شود و باور نمی کند.
نریمان کنار ساحل می رود و اگه هم دنبالش می رود و معذرت می خواهد. نریمان گریه می کند و می گوید: «همینجوریش تو چشم اونا بدبختم.
"همش به خاطر این غرور مسخره تون! » و از دفتر هم بیرون می رود و در سالن شروع به جر و بحث می کنند"تو هم اومدی منو خار و خفیف کردی. چرا آخه؟ مگه من چیکارت کردم؟ » اگه ناراحت می شود و می گوید: «مشکل من با تو نیست. سر تو خالی کردم. اگه بدونی تو هم عصبانی میشی. »
به هان و اینجی از مدرسه زنگ میزنند و خبر می دهند که نریمان و اگه از مدرسه رفته اند.
هردو با نگرانی به سمت مدرسه می روند و وقتی انها را پیدا نمی کنند کنار ساحل می روند و اگه با دیدنشان می گوید: «مشکلمو الان خودت با چشمای خودت میبینی! » نریمان از حرف های آنها می فهمد هان و اینجی ازدواج کرده اند و ناباورانه و با ناراحتی به خانه برمیگردد.
اویگار خیلی مست می کند و سراغ اسرا می رود و می گوید: «بهم بگو که اینجی ازدواج نکرده. بگو حقیقت نداره. » اما اسرا حقیقت را به او می گوید و اویگار دیوانه می شود و همه چیز را بهم می ریزد.
بایرام با دیدن گلبن ذوق زده کنارش قدم میزند تا او را به باغ چایی برساند.
"همه کلاس به سالن می روند و اگه را می بینند که به سمت معاون کاتر گرفته و دیوار های مدرسه را خراش می دهد تا عصبانی شان کند"اما در اخر می فهمد که اینجی با اسد قرار دارد و غصه می خورد! گلبن وارد باغ میشود و قبل از نشستن روی میز و صندلی حسابی آنها را تمیز می کند و روی صندلی هم رویه می اندازد و بعد می نشیند. مشتری ها از دیدن او خنده شان می گیرد اما گلبن به هیچکدام توجهی ندارد. وقتی اسد از راه می رسد، نمیداند باید چطور به او بفهماند که علاقه ای به او ندارد و می گوید: «من تو جلسه بودم و اون قلب رو اشتباهی فرستادم. » گلبن با ذوق می گوید: «میدونم از داداشم خجالت میکشی اسد. اما منو هان صحبت کردیم.
اون مارو میدونه. توام زودتر باهاش صحبت کن تا بیای خونمون! واسم ارکیده سفید بیار. » و بلند می شود و می رود. اسد که از حرف های او سر در نیاورده و حتی نتوانسته منظورش را برساند با بیچارگی به فکر فرو می رود.
قسمت بعدی - سریال آپارتمان بیگناهان قسمت سی و یک ۳۱ قسمت قبلی - سریال آپارتمان بیگناهان قسمت بیست و نه ۲۹ Next Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۳۱ Previous Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۲۹.اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران