دسیسه سیاه دختر چاقوکش
دختر چاقوکش با طراحی نقشهای دماغش را شکست تا از پسر پولدار باجگیری کند، اما خیلی زود رازش فاش شد و خودش را در کلانتری دید.
به گزارش ایران، این دختر به هر خلافی دست زده بود؛ حتی در خانه پدر و مادرش را کتک میزد تا جاییکه مادرش برای رهایی از روحیه خشن او به پلیس پناه برد و کمک خواست.
سرکشی الهام ۱۷ ساله
مادری سراسیمه، پریشان و با چشمانی قرمز از شدت گریه وارد اتاق شد و اینگونه از دخترش شرح حال داد: دخترم الهام ۱۷ ساله است، در خیابان، پارک و هر جایی که میرود برای دخترها و پسرها با رفتارهای خشن، چاقوکشی و کتک زدن آنها ایجاد رعب و وحشت میکند. چند ماه گذشته خیلی بیحوصله بود، انرژی نداشت و در خودش فرو رفته بود، احساس بیارزشی میکرد و خیلی میخوابید. گاهی به خودکشی فکر میکرد، اما ناگهان انگار همه چیز عوض شد.
بچه جان گرفته بود،خیلی حالش خوب بود ساعتها برایمان حرف میزد، از بس بلند میخندید و خوشحال و پرانرژی بود گاهی میترسیدم گاهی هم خوشحال بودم که خوب شده است. اما انگار خیلی خوب شده بود حتی شبها خوابش نمیبرد؛ به همه دوستانش زنگ میزد و میگفت و میخندید. با دوستانش بیرون میرفت گاهی اوقات به آنها فحش میداد، اما بعدش میخندید و آنها هم میبخشیدندش.
"چند ماه گذشته خیلی بیحوصله بود، انرژی نداشت و در خودش فرو رفته بود، احساس بیارزشی میکرد و خیلی میخوابید"قدرتش خیلی زیاد شده بود. میگفت مامان دوست دارم همه را کتک بزنم.
گاهی میگفت من از همه دوستانم با ارزشترم. آنها نسبت به من هیچ هستند. کمکم که گذشت سیگار کشید، بعد تا ساعتها بیرون بود. چند تا دوست داخل پارک پیدا کرده بود و تا آخر شب با آنها بود. پدرش اعتراض کرد و گفت خانه بمان، اما بدتر شد.
پدرش خیلی کتکش زد ولی فایده نداشت. حدود ۱۰ روز ادامه داشت تا اینکه از خانه به مدت ۲ روز فرار کرد. بعد از برگشتن متوجه شدیم که با یک مرد سن و سالدار رفته بوده و ۲ روز با هم بودهاند. خودش برگشت ولی خیلی گریه میکرد. به پدرش گفت مرا ببخش.
"اما انگار خیلی خوب شده بود حتی شبها خوابش نمیبرد؛ به همه دوستانش زنگ میزد و میگفت و میخندید"خیلی عصبانی بود و تا چند روز با خودش کلنجار میرفت. بعد پرخاشگریاش بدتر شد.
وسایل خانه را میشکست. با من و پدرش پرخاشگری میکرد. گاهی ما را کتک میزد. پدرش هم کلی کتکش زد، اما انگار نه انگار، تا اینکه آزارهایش به بیرون از خانه کشیده شد.
باز هم چند روز ناپدید شد. ما هم نا امید شدیم. طوری شده بود که حتی دوست نداشتیم به خانه برگردد! خیلی از دستش ناراحت بودیم. این بار که برگشت انگار خیلی به او بد نگذشته بود. مثل سری قبل ناراحت نبود.
"با دوستانش بیرون میرفت گاهی اوقات به آنها فحش میداد، اما بعدش میخندید و آنها هم میبخشیدندش"سیگار پشت سیگار روشن میکرد. مشروب هم داشت. دیگر در خانه بند نمیشد. هر بار بر میگشت با صورت و بدن کبود میآمد، چون دعوا میکرد و پسر و دخترهای شرور مثل خودش کتکش میزدند. غیر قابل کنترل بود.
این اواخر به دوستش گفته بود، به دماغم بزن تا بشکند و من از پسری که میدانم پول دارد بتوانم دیه بگیرم. این کار را کرده بود. او را بردند کلانتری و آنجا شما را معرفی کردند که بیاورم تا درمانش کنید.
نظر کارشناس
فتانه ورمزیار
کارشناسارشد روانشناسی
اختلال دوقطبی (بای پولار) اختلال خلقی است که در کودکان و نوجوانان هم وجود دارد. علائم و نشانههایی دارد که قابل تشخیص است و جهت کنترل و پیشگیری از عود شدید یا عود خفیفتر نیازمند درمان (دارودرمانی و رواندرمانی) است. این اختلال با دو حالت خلقی افسردگی و شیدایی همراه است.
"قدرتش خیلی زیاد شده بود. میگفت مامان دوست دارم همه را کتک بزنم.گاهی میگفت من از همه دوستانم با ارزشترم"دو نوع اختلال دو قطبی وجود دارد و تفاوت آنها در وجود دوره شیدایی است. در نوع یک شیدایی شدیدتر و در نوع ۲ شیدایی خفیفتر تجربه میشود. بیمار در فاز شیدایی پرخاشگری زیادی را تجربه میکند، مانند کیس حاضر که منجر به آسیبهایی به خود و دیگران میشود. عوامل ارثی، عصبی و مغزی و محیطی باعث ایجاد این اختلال هستند. دارودرمانی و جلسات رواندرمانی با کودک و نوجوان و خانواده فرد برای درمان نیاز است.
کیس حاضر به دلیل حاد بودن اختلال به بستری در آسایشگاه بیماران اعصاب و روان و بعد از تثبیت خلق به درماندارویی و رواندرمانی نیاز دارد. بسیاری از والدین از نگهداری فرزند خود در آسایشگاه بیماران اعصاب و روان، هراس دارند و از آن اجتناب میکنند. اما برای پیشگیری از عود شدید اختلال باید این مراحل را با تجویز درمانگر مربوطه طی کرد.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران