قسمت صد و سیزده عشق منطق انتقام

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱

   سریال عشق منطق انتقام قسمت صد و سیزده 113Eshgh Mantegh Entegham Serial Part ۱۱۳

اسرا صبح با صدای اطلس از خواب بیدار می‌شود و سراسیمه به اتاق اوزان می‌رود و او را بیدار می‌کند و می‌گوید اطلس بیدار شده است.

آن‌ها نمی‌خواهند اطلس بفهمد که جدا از هم می‌خوابند.

اطلس به اتاق آن‌ها می‌آید و اسرا و اوزان نقش پدر و مادر شاد و خوشبخت را برای او بازی می‌کنند. 

در طرف دیگر رویا برای روز اول کاری خود آماده شده و به عکس‌های اوزان خیره شده است. مادر رویا با دیدن ظاهر ساده او، با طعنه می‌گوید می‌خواهی لباس‌های مادربزرگت را از صندوق دربیاورم و آن‌ها را بپوشی؟!

اینطور می‌خواهی اوزان را تحت تاثیر قرار دهی؟

رویا می‌گوید اوزان شبیه مردان دیگر نیست؛ من می‌دانم باید چطور رفتار کنم.

او اول باید به من اعتماد کند و بعد من را در شرایط سختی ببیند و از من حمایت کند.

اوزان پشت تلفن به وکیلش لیلا می‌گوید می‌بوسمت عزیزم! اسرا وقتی این جمله را می‌شنود می‌گوید ببین من مثل بقیه نیستم حالا که با من ازدواج کردی به رفتارهای خودت دقت کن.

 
اوزان به او می‌گوید تو نمی‌توانی در کارهای من دخالت کنی و اگر خیال می‌کنی این ازدواج واقعی می‌شود، منتظر نمان چون من هیچوقت تو را نمی‌بخشم.

"   سریال عشق منطق انتقام قسمت صد و سیزده 113Eshgh Mantegh Entegham Serial Part ۱۱۳ اسرا صبح با صدای اطلس از خواب بیدار می‌شود و سراسیمه به اتاق اوزان می‌رود و او را بیدار می‌کند و می‌گوید اطلس بیدار شده است"اسرا می‌گوید من چنین انتظاری ندارم.

بعد از اینکه الیف، اکو رو در آسانسور با غایه دیده، اکو حقیقت را به او توضیح داده و الیف او را بخشید است.

زمرد که تحمل رفتارهای عاشقانه آن‌ها را ندارد، مدام به الیف یادآوری می‌کند که دیروز چه اتفاقی افتاده است.

الیف هم به اکو می‌گوید دیگر شانس اشتباه کردن ندارد و با خطای بعدی او را از خانه بیرون می‌کند.

زمرد با حرص به غذا خوری می‌رود و آنجا هم با دیدن آرامش و خوشحالی منکشه و یارجین عصبی میشود و می‌گوید یا اسرا یا اکو را بگیرید. انتخاب کنید.



منکشه می‌گوید چرا بگیریم؟ 

تازه داریم طعم زندگی را می‌چشیم. زمرد می‌گوید طعم زندگی را نشانت می‌دهم.

او به مادر شوهر منکشه، ملیحا زنگ می‌زند و می‌گوید منکشه دلتنگ اوست و مدام سراغش را می‌گیرد و از او می‌خواهد که به استانبول بیاید. 

وقتی اوزان به شرکت می‌رسد، می‌بیند که رویا همه چیز را مرتب و منظم روی میزش چیده است. رویا با قهوه مورد علاقه اوزان وارد می‌شود و برنامه آن روز را مرور میکند و اوزان از او به خاطر نظم و دقتش تشکر می‌کند.

رویا برای اسرا هم قهوه می‌برد و خودش را معرفی می‌کند.

"اطلس به اتاق آن‌ها می‌آید و اسرا و اوزان نقش پدر و مادر شاد و خوشبخت را برای او بازی می‌کنند. در طرف دیگر رویا برای روز اول کاری خود آماده شده و به عکس‌های اوزان خیره شده است"وقتی اسرا می‌پرسد او را از کجا می‌شناسد، رویا می‌گوید قبل از آمدن به شرکت در مورد آن‌ها تحقیق کرده است. 

اوزان تمام پس‌اندازش را صرف خرید سهام چنار و چائلا کرده و حالا شرکت با مشکل مالی مواجه شده است و اوزان دنبال سرمایه گذار است. موسی به اوزان خبر می‌دهد شرکتی که قرار بود به آن‌ها پول پرداخت کند و هم ورشکست شده و آن‌ها نگران می‌شوند. 

در شرکت غایه از اینکه اکو دست رد به سینه‌اش زده عصبانی است و تصمیم می‌گیرد هرطور شده او را از کارش پشیمان کند. 

رویا لباس‌های اوزان را از خشکشویی می‌گیرد و آن‌ها را به خانه اوزان و اسرا می‌برد و شروع به سرک کشیدن در خانه می‌کند. او وقتی می‌بیند دو تا اتاق خواب در خانه هست و وسایل اوزان و اسرا از هم جداست، مشکوک می‌شود.

او به اتاق لباس‌های اسرا می‌رود و مشغول تماشای وسایل او می‌شود. اسرا که به خانه آمده، صدایی از بالا می‌شنود و به آنجا می‌رود و رویا را در حال امتحان کردن لباس‌هایش می‌بیند.



رویا که جا خورده زیر گریه می‌زند و از اسرا عذرخواهی می‌کند.

اسرا از او می‌خواهد آرام باشد و می‌گوید اشکالی ندارد و حتی به او پیشنهاد می‌دهد که لباس‌هایی را که دیگر نمی‌پوشد به رویا بدهد. 

پایان قسمت ۱۱۳

قسمت بعدی - سریال عشق منطق انتقام قسمت صد و چهارده ۱۱۴ قسمت قبلی - سریال عشق منطق انتقام قسمت صد و دوازده ۱۱۲ Next Episode - Eshgh Mantegh Entegham Serial Part ۱۱۴ Previous Episode - Eshgh Mantegh Entegham Serial Part ۱۱۲

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبر آنلاین - ۱۳ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۵ فروردین ۱۴۰۱