پیامد‌های ژئوپلیتیکی جنگ قره باغ برای ایران

تابناک - ۲۹ آبان ۱۳۹۹

می‌دانیم که قریب به ۳۰ پیش، حزب افراطی داشناک (فدراسیون انقلابی ارمنی) با حمایت جدی و همه جانبه ارمنستان اقدام به اشغال چیزی حدود ۲۰ درصد از خاک جمهوری آذربایجان به ویژه مناطق ناگورنو قره باغ، دهلیز لاچین، شوشا و مناطق پیرامونی آن کرد؛ اتفاقی که طی همه سال‌ها و دهه‌های گذشته منجر به تنش‌های جدی و خونینی میان دو کشور ارمنستان و آذربایجان شد.
این جنگ و درگیری‌ها که در تاریخ ۲۰ آبان امسال و پس از یک دوره شدید درگیری در نهایت منجر به آتش بسی موقت میان دو کشور درگیر آن هم با محوریت روسیه شد، در حالی صورت پذیرفت که ابهام و سئوالات مهمی در مورد گذشته، حال و آینده منطقه ژئوپلیتیکی قفقاز و پیامد‌های تحولات کنونی جنگ قره باغ بر کشور‌های همسایه به وجود آورده است.
با اینکه در همه سال‌های گذشته و متأثر از عوامل بسیار نظیر حمایت‌های بی دریغ روسیه از ارمنستان، آذربایجانی‌ها امکان بازپسگیری اراضی اشغالی خود را به دست نمی‌آوردند، ولی از قرار معلوم این بار پیروز نسبی جنگ ۲۰۲۰ شدند؛ پیروزی بزرگی که جمهوری اسلامی ایران نیز رسماً برای تحقق آن چراغ سبز‌هایی را نشان داد. به ویژه آنجایی که رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی ۱۷ ربیع الاول شان «قره‌باغ کوهستانی» را متعلق به آذربایجان دانسته‌اند و فرمودند: می‌بایست تمامی اراضی اشغالی را تخلیه شده و تحویل جمهوری آذربایجان شود.
با این همه جمهوری اسلامی ایران همواره در اتخاذ مواضع رسمی خود بر مذاکرات سیاسی و پرهیز از جنگ برای حل این مناقشه و نیز تأمین امنیت ارامنه ساکن در مناطق اشغالی تأکید کرده بود؛ موضعی منطقی که البته با محوریت روسیه میان دو طرف درگیری به جریان افتاد و در غیاب بازیگران موثری، چون ایران، ترکیه، فرانسه و آمریکا در نهایت به یک آتش بس موقت منجر شد.

"این اتفاق در بحبوحه فروپاشی «اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی» در سال ۱۳۶۹ صورت گرفت و سبب شد تا قره‌باغ کوهستانی ۳۰ سال در اشغال ارمنستان باشد"
اکنون که آتش بس میان دو کشور ارمنستان و آذربایجان امضاء شده است و مفاد این آتش بس منتشر شده است، خالی از لطف نیست اگر با نگاهی به تحولات دهه‌های اخیر منطقه پیامد‌های ژئوپلیتیکی جنگ اخیر قره باغ و آتش بسی که به دست آمد را برای ایران بررسی کنیم.


واقعیت ماجرای قره باغ چیست؟


۳۰ سال پیش بود که ارمنستانی‌ها موفق شدند با محوریت حزب افراطی داشناک اقدام به اشغال چیزی حدود ۲۰ درصد از اراضی متعلق به آذربایجان (مناطقی مثل ناگورنو قره باغ، دهلیز لاچین، شوشا و...) کنند و دوره جدیدی از جنگ و نا امنی و تنش را در منطقه ژئوپلیتیکی قفقاز به راه بیاندازند.
این اتفاق در بحبوحه فروپاشی «اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی» در سال ۱۳۶۹ صورت گرفت و سبب شد تا قره‌باغ کوهستانی ۳۰ سال در اشغال ارمنستان باشد.
این روایت البته از سوی ارامنه پذیرفته نمی‌شود و آن‌ها با تأکید بر ایده ارمنستان بزرگ عقیده دارند جمهوری کنونی ارمنستان تنها بخش کوچکی از ارمنستان شرقی است و به باور آن‌ها ارمنستان بزرگ علاوه بر قره باغ و نخجوان، بین النهرین علیا، شرق آناتولی از جمله قارص، بخش‌هایی از استان آذربایجان شرقی و غربی و جنوب گرجستان تا دریای سیاه را شامل می‌شود؛ روایتی که کم و بیش با واقعیت‌های تاریخ باستان نیز انطباق دارد، اما به هر صورت با تعاریف جدیدی که در نظام بین الملل وجود دارد چندان دستاویز مستحکمی برای اثبات حقانیت ارامنه نیست که اگر اینگونه بود امپراتوری هایی، چون ایران و روم باستان و... نیز می‌توانستند ادعا‌های مشابهی را مطرح و پیگیری کنند.


مفاد آتش بس ۲۰ آبان چیست؟


همانطور که اشاره شد در پی بالاگرفتن جنگ و درگیری میان ارمنستان و آذربایجان در هفته‌های اخیر که با حمایت‌های موثر و آشکار آنکارا از باکو و فروکش حمایت‌های مسکو از ایروان به دلیل استقرار یک دولت غرب گرا (نخست وزیری نیکول پاشینیان) در آن همراه بود، شاهد تلاش‌هایی برای میانجی گری و برقراری صلح از سوی کشورهایی، چون ایران و فرانسه و آمریکا و روسیه بودیم که جز روسیه دیگر کشور‌ها در پیش برد برنامه هایشان موفق نبودند.
پس از شکست مذاکرات دو جانبه در واشنگتن، در نهایت دو طرف در تاریخ ۲۰ آبان ماه آتش بس موقت را در مسکو و با میانجی گری روسیه امضاء کردند.
مستند به متن این توافق ده ماده‌ای قره‌باغ، جمهوری آذربایجان نه تنها بر مناطقی که طی حملات ۴۵ روز اخیر به تصرف خود درآورده است، مسلط می‌شود، بلکه منطقه «آغ دام» و «اراضی قازاخ»، منطقه «کلبجار» و منطقه «لاچین» را به تفصیل تا ۱۰ آذر ماه (اول دسامبر) به خود ملحق می‌کند.
نکته مهم دیگر این است که به آذربایجان امکان می‌دهد، در مناطق جنوبی ارمنستان به منظور اتصال زمینی نخجوان به خاک آذربایجان، یک کریدور به عرض پنج کیلومتر در اختیار بگیرد، با این توضیح که این کریدور در مالکیت ارمنستان باقی می‌ماند و ۱۹۶۰ نیروی واحد نظامی کنترل خدمات مرزی روسیه (F.S.B) لااقل به مدت پنج سال بر آن کنترل و نظارت خواهند داشت.
همچنین کریدور دیگری هم در منطقه لاچین واقع در غرب قره‌باغ طراحی شده که ارتباط ارمنستان با این جمهوری خود‌مختار را تضمین می‌کند.

"پس از شکست مذاکرات دو جانبه در واشنگتن، در نهایت دو طرف در تاریخ ۲۰ آبان ماه آتش بس موقت را در مسکو و با میانجی گری روسیه امضاء کردند"
در مورد این توافق باید اضافه کرد که نکات جنبی دیگری هم در آن دیده شده است که که بعضی فرعی و بعضی وابسته به قبول طرفین قلمداد شده‌اند و از قطعیت برخوردار نیستند.
جمع بندی کلی در مورد این توافق آن است که باکو این بار و بر خلاف همه جنگ و درگیری‌های پیشین موفق شد به بخش زیادی از آنچه در پی آن بود دست یابد و از آنسو ایروان بخش قابل توجهی از داشته‌های خود را از دست داد؛ اتفاقی که باعث جشن و پایکوبی‌هایی فراوان در آذربایجان و ناآرامی و اعتراض‌های مردمی قابل تأملی در ارمنستان شد.


پیامد‌های ژئوپلیتیکی جنگ ۲۰۲۰ قره باغ برای ایران


فارغ از آنچه تا اینجای یادداشت در مورد اصل بحران پیش آمده و نتیجه حاصل مطرح شد، همانطور که پیشتر مورد اشاره قرار گرفت، همه این فعل و انفعالات حالا برای بسیاری از شهروندان ایرانی به ویژه علاقمندان به مسائل ژئوپلیتیک پرسش‌هایی را پیرامون پیامد‌های ژئوپلیتیکی این تحولات بر ایران ایجاد کرده است؛ مسئله مهمی که در ادامه تلاش شده است به اختصار مورد کنکاش قرار بگیرد.

۱-انتقال کریدور نخجوان - جمهوری آذربایجان به خاک ارمنستان

این توافق به آذربایجان امکان می‌دهد، در مناطق جنوبی ارمنستان به منظور اتصال زمینی نخجوان به خاک آذربایجان، یک کریدور به عرض پنج کیلومتر در اختیار بگیرد، این کریدور ارتباطی اگرچه جدایی سال‌های دراز میان آذربایجان با نخجوان را از بین می‌برد، اما از قرار معلوم به صورت کامل در اختیار این کشور نخواهد بود و مالکیت آن حداقل به مدت ۵ سال در اختیار ارمنستان باقی خواهد ماند.
با این همه این امکان جدید که به آذربایجان داده شده است، کریدور ارتباطی آذربایجان به نخجوان از خاک ایران را که پیشتر مورد استفاده قرار می‌گرفت، به حاشیه خواهد برد و اساساً باعث کاهش وابستگی ترانزیتی آذربایجان به ایران خواهد شد.


۲-افزایش حضور و نقش آفرینی روسیه

در جریان توافق آتش بس ۲۰ آبان دیدیم که پس از تلاش‌هایی که کشورهایی، چون فرانسه، آمریکا و حتی ایران برای صلح میان دو کشور آغاز کردند و نیز نقش آفرینی‌های موثری که ترکیه در حمایت از آذربایجان داشت، این روسیه بود که ابتکار عمل را به دست گرفت و به دور از نقش آفرینی دیگر بازیگران آن هم در مسکو توافق میان دو طرف را به امضاء رساند.
جدا از این مهم مفاد توافق نیز گویای این است که مناسبات و وابستگی دو کشور درگیر با روسیه از این پس بیشتر از قبل خواهد شد؛ مجموعه وقایعی که گویای افزایش زمینه‌ها و فرصت‌های حضور و نقش آفرینی روسیه در مرز‌های شمال غربی ایران است و این خود می‌تواند پیامد‌های قابل تأمل و حساسیت برانگیزی برای ایران داشته باشد.

۳-کاهش مراودات ایران و ارمنستان

مقامات ارشد سیاسی ایران که در همه سال‌های گذشته تلاش می‌کردند مواضع محتاط تری نسبت به اختلاف و تنش میان آذربایجان و ارمنستان بگیرند، این بار به صورت صریح و شفاف‌تر حمایت‌های خود از آذربایجان را مطرح و بر لزوم پایان اشغال قره باغ تأکید کردند؛ مواضعی که بدون شک مقامات سیاسی ارمنستانی نسبتاً به آن خشنود نخواهند بود و این می‌تواند به کاهش مراودات و سطح تعامل میان ایران و ارمنستان منجر شود. به این مهم بیافزاییم که اساساً واگذاری نسبی یک کریدور در راستای مرز‌های شمال غربی ایران به آذربایجان ارتباط زمینی و خاکی ایران و ارمنستان را متأثر خواهد کرد.  

۴-افزایش حضور ترکیه در منطقه

در جریان جنگ اخیر قره باغ دیدیم که مقامات سیاسی ترکیه و نیز مردم ترکیه به شدت از مردم و مسئولان آذربایجانی حمایت کردند.

"همچنین کریدور دیگری هم در منطقه لاچین واقع در غرب قره‌باغ طراحی شده که ارتباط ارمنستان با این جمهوری خود‌مختار را تضمین می‌کند"در برخی منابع رسمی نیز آمد که در سایه حمایت‌های اردوغان برخی گروه‌های تروریستی برای جنگ با ارمنستان راهی منطقه قره باغ شده اند و همچنین این کشور در حمایت‌های نظامی نیز برای متحد خود در قفقاز کم نگذاشت. این اقدامات در آینده منجر به این خواهد شد که سطح تعاملات و روابط میان ترکیه و آذربایجان عمیق‌تر شود و ما شاهد حضور چشمگیرتر ترکیه در منطقه ژئوپلیتیکی قفقاز باشیم؛ واقعیتی که با توجه به قرائت‌های متفاوت ایران و ترکیه از مدیریت سیاسی برای تهران چندان خوشایند نخواهد بود.

۵-احتمال رشد جریان‌های ترویستی در نزدیکی مرز‌های ایران

در جنگ اخیر و مستند به برخی اخبار رسمی ما شاهد حضور جریان و گروه‌های تروریستی بودیم که به آذربایجان علیه ارمنستان یاری رساندند. صرف نظر از این واقعیت که نشانگر باز شدن پای تروریست‌ها در منطقه خواهد بود، همچنین باید اشاره کرد که فضای نا امن ایجاد شده ناشی از جنگ در منطقه و بی ثباتی و اختلاف‌ها در نوع مدیریت سیاسی فضا طبیعتاً تا مدت ها باقی خواهند ماند و این شرایط بدون شک می‌تواند در رشد جریان‌های تروریستی در نزدیکی مرز‌های شمال غربی ایران موثر واقع شود.

۶-احتمال رشد فعالیت‌های اسرائیل در منطقه

اسرائیلی‌ها در طول دهه‌های اخیر توانسته اند با مقامات ارشد آذربایجان روابط خوبی ایجاد کنند.

سطح این روابط در سال‌های اخیر عمیق‌تر شده و حوزه‌های نظامی را نیز در بر گرفته است. پیشتر در برخی اخبار و گزارش‌ها آمده بود که اسرائیل توافقنامه‌هایی با آذربایجان دارد و یکسری هواپیما‌ها و پهپاد‌های نظامی در پایگاه‌های آذربایجان مستقر کرده است که در صورت لزوم علیه ایران از آن‌ها استفاده بکند.
اکنون آذربایجان تا حدود زیادی از یک تنش بزرگ رهایی یافته و موفق شده است در منطقه ژئوپلیتیکی قفقاز به نوعی دست برتر را داشته باشد، اصلاً بعید نیست که ما شاهد رشد فعالیت‌های اسرائیل در این منطقه باشیم. به ویژه به دلیل انگیزه‌های ضد ایرانی که در اسرائیل و ضد شیعی که در دولت جمهوری آذربایجان شاهد هستیم.

۷-کاهش وابستگی  جمهوری آذربایجان به ایران

پیشتر گفتیم که با ایجاد یک کریدور ارتباطی ۵ کیلومتری در مرز‌های شمال غربی ایران، از این پس خاک آذربایجان با منطقه نخجوان که پیشتر بخش جدا شده این کشور بود برقرار خواهد شد.

"در مورد این توافق باید اضافه کرد که نکات جنبی دیگری هم در آن دیده شده است که که بعضی فرعی و بعضی وابسته به قبول طرفین قلمداد شده‌اند و از قطعیت برخوردار نیستند"این مهم طبیعتاً نیاز آذربایجان به کریدور‌های ارتباطی پیشین که از خاک ایران باعث ارتباط این دو بخش می‌شد را از بین می‌برد. با این همه فراتر از این موضوع با ارتباطی که میان خاک آذربایجان با منطقه نخجوان و ترکیه و پس از آن اروپا ایجاد شده است، اساساً نیاز جمهوری آذربایجان به ایران برای هر نوع ارتباط زمینی برای رسیدن و اتصال به خاک اروپا از بین خواهد رفت. همه این مسائل را می‌توان به نوعی موثر در کاهش وابستگی باکو به تهران قلمداد کرد.
به این موضوع اضافه کنیم که اکنون تأمین گاز منطقه نخجوان بر عهده ایران است و آذربایجان در ازای این اقدام ایران در منطقه آستارا به ایران گاز تحویل می‌دهد. بر این اساس احتمال تأسیس خط لوله مستقیم از کریدور جنوبی قره باغ به نخجوان و بی نیازی این منطقه از گاز ایران وجود دارد.

بماند که ترکیه نیز مدت هاست در صدد است تا تأمین گاز نخجوان را از طریق شهر ایغدیر بر عهده بگیرد.

۸-تغییر در مناسبات انتقال انرژی دریای خزر به اروپا

دریای خزر سرشار از منابع معدنی به ویژه نفت و گازی است که کشور‌های همسایه آن از جمله جمهوری آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان در طول همه سال‌های گذشته برای انتقال آسان و ارزان آن به اروپا و کسب سود با مشکلات فراوانی رو به رو بوده اند. یکی از خط لوله‌های مهم منطقه که امکان انتقال انرژی به اروپا را فراهم می‌کند، خط لوله باکو- تفلیس- جیحان است که ۱۷۶۸ کیلومتر طول آن است و جدا از خاک کشور آذربایجان و ترکیه برای تکمیل آن به بخش‌هایی از خاک گرجستان نیز نیاز بود.
اساساً این خط لوله به آن دلیل در دستور کار قرار گرفت که آذربایجان و ارمنستان روابط خصومت آمیزی با یکدیگر داشتند و امکان انتقال مستقیم خط لوله از طریق کشور ارمنستان وجود نداشت. حالا که کریدوری در مرز ایران برای آذربایجان به منظور اتصال به نخجوان و پس از آن ترکیه باز شده است، طبیعتاً گزینه‌های بهتر و آسان تری برای تأسیس خط لوله و انتقال انرژی برای آذربایجان و کشور‌های شرقی دریای خزر مثل ترکمنستان و قزاقستان فراهم خواهد شد.

"به این مهم بیافزاییم که اساساً واگذاری نسبی یک کریدور در راستای مرز‌های شمال غربی ایران به آذربایجان ارتباط زمینی و خاکی ایران و ارمنستان را متأثر خواهد کرد"تأثیر منفی این رویداد برای ایران آنجایی است که همواره ایران امیدوار بود کشور‌های حاشیه دریای خزر برای انتقال انرژی خود به آب‌های آزاد از خاک ایران و خلیج فارس استفاده کنند؛ انتظاری که پیش از این هم خط لوله باکو-تفلیس-جیحان، خط لوله باکو-تفلیس ارزروم و خط لوله کریدور جنوبی نشان داد چندان نمی‌توان به آن امیدوار بود و حالا دیگر تقریباً هیچ امیدی به آن نخواهد بود.

۹-افزایش تسلط جمهوری آذربایجان بر روی حقابه ارس

ایران در طول همه سال‌های گذشته از رود ارس کمتر از آنچه استحقاقش را داشته است، حقابه برداشت کرده و این حقابه‌ها به برخی فعالیت‌های کشاورزی و صنعتی در جلگه مغان محدود بوده است. پیش از این رود ارس را یک رود مرزی مشترک میان ایران و ارمنستان و آذربایجان معرفی می‌کردیم که پس از عبور از مناطق کوهستانی منطقه در نهایت به رود کورا و پس از آن دریای خزر می‌ریخت.
حالا و پس از توافق ۲۰ آبان احتمال این مهم وجود دارد که دست رسی و تسلط جمهوری آذربایجان بر رود ارس افزایش پیدا خواهد کرد. با توجه به نیاز‌های روز افزون ایران به منابع آب در شمال غرب کشور و دست بالای جمهوری آذربایجان در این رابطه چندان بعید نیست اگر در آینده در این حوزه (برداشت و مصرف حقابه ارس) برای ایران مشکلاتی به وجود آید.


۱۰-تشدید مشکلات مرزی نظیر قاچاق کالا

واقعیت آن است که یکی از مرز‌های پر حاشیه ایران در حوزه قاچاق کالا، مواد مخدر و مشروبات الکی مرز ایران با جمهوری آذربایجان بوده است. اکنون که مرز ایران و ارمنستان نیز با مدیریتی آشفته برای ترانزیت و ارتباط آذربایجان با نخجوان در اختیار این کشور قرار خواهد گرفت، اصلاً بعید نیست اگر تصور کنیم مشکلات مرزی ایران در شمال غرب به ویژه در حوزه قاچاق کالا تشدید شود. به ویژه به این دلیل که بر اساس توافق ۲۰ آبان در کریدور ۵ کیلومتری مشرف به مرز ایران و ارمنستان نیرو‌های نظامی روس نیز حضور خواهند داشت و مشخص نیست هر کدام از این بازیگران تا چه میزان برای مبارزه با قاچاق حاضر به همکاری با ایران خواهند بود؟

۱۱-بازشدن پای ناتو و آمریکا در مرز‌های شمال غربی ایران

از دیرباز جمهوری آذربایجان علاقه خود را به باز شدن پای ناتو در منطقه ژئوپلیتیکی قفقاز آشکار کرده بود. مقامات سیاسی باکو تأمین امنیت دراز مدت خود را در همکاری با ترکیه و ناتو می‌بینند و به همین دلیل بود که در زمان افتتاح خط لوله باکو- تفلیس-جیحان نیز به صورت رسمی از مقامات ناتو برای تأمین امنیت این خط لوله دعوت به همکاری کردند.
جمهوری آذربایجان در منطقه نگرانی‌های امنیتی فراوانی دارد که راه غلبه بر آن‌ها را در نزدیکی به قدرت هایی، چون آمریکا، ترکیه و به صورت مشخص ناتو می‌بیند.

"  ۴-افزایش حضور ترکیه در منطقه در جریان جنگ اخیر قره باغ دیدیم که مقامات سیاسی ترکیه و نیز مردم ترکیه به شدت از مردم و مسئولان آذربایجانی حمایت کردند"با این حساب حالا که مسیر دست رسی این کشور از راه زمین به نخجوان فراهم شده و از همین مسیر با ترکیه ارتباط زمینی کاملی ایجاد کرده است، اصلاً بعید نیست اگر پیش بینی کنیم گرایش آذربایجان به ناتو و قدرت‌های غربی افزایش خواهد یافت و حتی نشانه‌هایی هرچند اندک از پیوستن آذربایجان به ناتو نیز نمایان خواهد شد؛ مجموعه تحولاتی که می‌تواند به باز شدن پای ناتو در مرز‌های شمال غربی ایران منجر شود.

۱۲-اختلال در مسیر ارتباطی ایران با اروپا از مسیر ارمنستان

مواضعی که اخیراً و در جریان جنگ ۲۰۲۰ قره باغ از سوی جمهوری اسلامی اتخاذ شد به نفع جمهوری آذربایجان و در حمایت از این کشور بود. هر چند در سخنان سیاستمداران ایرانی بر حفظ امنیت ارامنه ساکن قره باغ نیز تأکید شد، اما به هر صورت در این جنگ گلایه‌هایی از سوی ارمنستان در مورد ایران به وجود آمد.
این موضوع می‌تواند در روابط فی مابین ایران و ارمنستان در آینده تأثیر منفی بگذارد و در نتیجه پل‌های بالقوه ارتباطی ایران به دریای سیاه و اروپا از طریق خاک ارمنستان به حاشیه کشیده خواهد شد. اهمیت این موضوع از آنجایی مشخص است که بدانیم ارمنستان از نظر موقعیت جغرافیایی کوتاه‌ترین مسیر برای پیوند ایران به اروپا به شمار می‌رود و از این لحاظ جانشین و یا حداقل مکمل آناتولی برای ایران محسوب می‌شود.


جمع بندی

در همه سال و دهه‌های گذشته جمهوری اسلامی ایران آنچنان که باید و شاید موفق نشد، فرصت‌های ژئوپلیتیکی موجود در آسیای مرکزی و قفقاز را به سود خود فعال کند. این موضوع اکنون که تحولاتی سریع و جدی در قفقاز و به ویژه مناسبات جمهوری آذربایجان و ارمنستان به وقوع پیوسته، شرایط دوگانه جدیدی را پیش روی سیاست مداران ایرانی گشوده و فرصت‌ها و متقابلاً تهدید‌هایی را به وجود آورده است که اگر هوشمندانه با آن برخورد نشود، نه تنها سودی برای ایران نخواهد داشت، بلکه خسارت‌های سنگینی را متوجه کشورمان خواهد کرد.
مواردی که اینجا به عنوان پیامد‌های ژئوپلیتیکی جنگ ۲۰۲۰ قره باغ  مورد اشاره قرار گرفت، ملاحظات و نگرانی‌هایی است که نگارنده احساس می‌کند ممکن است در آینده برای ایران مشکلاتی را به وجود آورد. نا گفته پیداست حضور فعال و دیپلماسی قوی جمهوری اسلامی ایران در این منطقه به ویژه در شرایط حساس کنونی، می‌تواند بسیاری از تهدید‌های موجود را به فرصت تبدیل کرده و نگرانی‌های موجود را از بین ببرد.   نکته: در این یادداشت از کتاب ایران و همسایگان (۱۳۷۹) دکتر یدالله کریمی پور استفاده شده است.

    *دانش آموخته دکتری جغرافیای سیاسی و عضو تحریریه تابناک 

منابع خبر

اخبار مرتبط