قسمت ده پشت پرده ازدواج
سریال پشت پرده ازدواج قسمت ده 10Poshte Pardeye Ezdevaj Serial Part ۱۰
سریال پشت پرده ازدواج قسمت ۱۰ دهم
جیران به بیمارستان منتقل میشود و دکتر ها درحال احیای او هستند ازرا امید را که برای مادرش گریه میکند در اغوش میگیرد چند روز بعد ازرا در بیمارستان درحال رسیدگی به جیران است جیران به از را اصرارمیکند.
میگوید حالش خوب است وپرستار انجا است و ازاو میخواهد به خانه برود و استراحت کند.
اما ازرا قبول نمیکند پدر جیران وارد اتاق میشود و باگریه میگوید تمام این مدت بیرون بیمارستان بوده و خجالت میکشده که به اتاق جیران بیاید او دخترش را در اغوش میگیردومیگوید دیگر تنهایش نمیگذارد.
مدتی بعد ازرا خسته وارد خانه میشود همه خواب هستند او وارد اتاق بچه ها میرود و امید را که کنار پسرخودش خوابیده میبوسد و قول میدهد فردا اورا به دیدن مادرش ببرد.
آزرا روی تخت کنار سرگن دراز میکشد و همانموقع تلفنش زنگ میخورد.
مردی به نام یاشار پشت خط است و میگوید دستیار شرمین اوغلو است و از ازرا میخواهد سریع خودش را برساند و میگوید درباره ماجرای سایت اتاق مخفی است.
سرگن باشنیدن اسم اتاق مخفی چشمانش را بازمیکند و جریان را میپرسد ازرا میگوید گروهی ازهکرها لیستی از کسانی که درسایت اتاق مخفی هستند پخش کرده اند.
میرود مدتی بعد ازرا وارد استودیو شرمین اوغلو میشود.
شرمین تاره فهمیده نام شوهرش مراد در لیست اتاق مخفی است که چندساعت دیگر پخش میشود و بسیار عصبانی است ان دو سالهاست که برنامه ای درباره ازدواج اجرا میکنند و خود را زوجی خوشبخت معرفی میکنند.
ولی حالا شرمین حاضر نیست با مراد وارد صحنه شود یاشار به ازرا میگوید با منتشرشدن اسم مراد در این لیست کانال پخش آنها هم ضرر میکند و تهیه کنندگان از ازرا انتظار دارند کمترین ضرر را متحمل شوند.
آزرا با شرمین صحبت میکند و میگوید ایندفعه برنامه ای درباره اشتباه های مربوط به ازدواج اجرا کند و شرمین قبول میکند ازرا به او میگوید از موسسه حقوقی مادرش جداشده و مطمئن است که هنوز هم میخواهد وکیلش باشد شرمین بالبخند تایید میکند صنم با ناراحتی دراتاقش روی تخت نشسته که گونش وارد میشود ودلیل ناراحتیش درچند روز گذشته را میپرسد.
"شرمین تاره فهمیده نام شوهرش مراد در لیست اتاق مخفی است که چندساعت دیگر پخش میشود و بسیار عصبانی است ان دو سالهاست که برنامه ای درباره ازدواج اجرا میکنند و خود را زوجی خوشبخت معرفی میکنند"
او با کنجکاوی میپرسد قضیه مربوط به مادرشان است صنم میخواهد برای گونش ماجرای پدرشان را بگویدکه چولپان وارد میشود.
به دخترش میگوید هرکاری کرده بخاطر آنها بوده و الان او اجازه میدهد که گونش و یالیین با هم ازدواج کنند خواستگاری و بله برون هم باید در همین خانه باشد چون گونش اینجا بزرگ شده و به پدرش هم اطلاع بدهد گونش با خوشحالی میرود تا به یالیین خبر بدهد.
بعد از رفتن گونش چولپان از صنم میخواهد که فعلا جریان پدرشان را به گونش نگوید تا او ناراحت نشود صنم میگوید بالاخره گونش همه چیز را میفهمد و مانند او و آزرا از مادرشان متنفر میشود چون اون هیچ وقت نتوانسته محبت پدر داشته باشد ازرا وارد موسسه حقوقی ارمان میشود وهمراه ییلدیریم به طرف دفترش میرود.
آرمان آنها را میبیند و توضیح میدهد گروه هکرها در اولین اقدام اسم پنج هزار نفر را فاش کرده اند وتا چهل و هشت ساعت دیگر اسم پنج هزار نفر دیگر هم فاش میشود.
ارمان میگوید لیست بعدی که منتشر میشود اول باید به دست آنها برسدو اسم آدم های بزرگ را نیاز دارند آزرا ماجرای شرمین را تعریف میکند.
ارمان با خوشحالی میگوید این پرونده ی چالشی خیلی در کشور سرو صدا میکند ازرا میگوید شرمین قبلا موکل مادرش بوده و وقتی چولپان بفهمد از عصبانیت دیوانه میشود چولپان هم به شرکتش میرود و از وکلایش میخواهد با هر آدم معروف و ثروتمندی تماس بگیرند تا موکل موسسه حقوقی آنها باشند او در دفترش مشغول کار است که نیهان خبر میدهد آزرا وکیل شرمین شده است چولپان عصبانی میشود و در حال بهانه گیری و فریاد زدن است.
صنم پیش مادرش میرود تا او را آرام کند چولپان به صنم میگوید به اورال زنگبزند و بگوید سریع تر پرداختش را انجام بدهد صنم که نمیتواند واقعیت را درباره اورال به او بگوید در عوض میگوید از اورال خوشش نیامده و نمیخواهد موکلش باشد چولپان شروع به فریاد زدن میکند و صنم برای راضی کردن مادرش حرف او را قبول میکند.
سونگول در خانه اش منتظر فرزندانش است زنگ در به صدا در می آید و دختر و پسر او پشت در هستند فیلیز دختر سونگول میگوید پدرشان را در فرودگاه دیده اند و گفته یک برادر دارند.
پسر سونگول میگوید از رابطه پدرش و الچین خبر داشته اما فکر نمیکرده بچه دار شوند.
فیلیز با عصبانیت به مادرش میگوید تقصیر اوست که انقدر کور بوده و چشمهایش را روی خیانت شوهرش بسته و اجازه داده الچین به عنوان دوستش وارد این خانه شود.
سونگول از فرزندانش معذرت میخواهد و با گریه آنها را در آغوش میگیرد از طرفی سرگن هم به دفتر خودش در کانون وکلا میرود همکارانش در حال صحبت درباره گروه هکر ها هستند.
سرگن پیش آنها میرود و جریان را میپرسد و متوجه میشود که لیستی دیگر که شامل نام پنج هزار نفر دیگر است فردا منتشر میشود یکی ازهمکارانش میگوید اسمش در لیست است.
هکر ها به او ایمیل زده اند و تقاضای یک میلیون کردهاند.
سرگن با عجله به اتاقش میرود تا ایملیش را چک کند برای سرگن ایمیلی رسیده مبنی بر اینکه اگر تا فردا یک میلیون لیر ندهد اسمش در لیست خواهد بود.
گونش و یالیین کنار یکدیگر در اتوبوس نشسته اند یالیین در حال صحبت با خانواده اش است و قرار میگذارد فردا برای خواستگاری بیایند گونش که میترسد مثل پدرش نتواند به ازدواج پایبند باشد از یالیین میخواهد کمی بیشتر به خودشان فرصت بدهند.
چولپان به دفتر آزرا میرود و به او میگوید مجبور بوده درباره پدرش دروغ بگوید چون اگر واقعیت را میفهمیدند بیشتر ناراحت میشدند ازرا میپرسد دلیل اصلی ملاقاتشان چیست چولپان میگوید شرمین اوغلو نباید طلاق بگیرد.
قسمت بعدی - سریال پشت پرده ازدواج قسمت یازده ۱۱ قسمت قبلی - سریال پشت پرده ازدواج قسمت نه ۹ Next Episode - Poshte Pardeye Ezdevaj Serial Part ۱۱ Previous Episode - Poshte Pardeye Ezdevaj Serial Part ۹
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران