نگاه به ایران در جشنواره‌های سینمایی خارجی

نگاه به ایران در جشنواره‌های سینمایی خارجی
ایسنا
ایسنا - ۲۳ خرداد ۱۴۰۱



ایسنا/خراسان رضوی ناصر سهرابی، کارشناس سینما، در یادداشتی که در اخیار ایسنا قرار داده، به بررسی نگاه منتقدان و مخاطبان خارجی به فیلم‌های ایرانی راه‌ یافته به جشنواره‌های سینمایی جهان پرداخته است.

سهرابی در یادداشت خود آورده است:

در هیچ دوره‌ای از جشنواره فیلم کن مانند این دوره سینمای ایران اینقدر مورد توجه قرار نگرفته و منتقدان ایرانی و خارجی در موردش اظهار نظر نکرده بودند. بعد از عباس کیارستمی، مجید مجیدی، بهمن قبادی، جعفر پناهی، محسن مخملباف و… که آثارشان در جشنواره‌های خارجی مورد تقدیر قرار گرفتند و جوایز باارزشی هم برای سینمای ایران به ارمغان آوردند، این روزها نسل جدید و جوان سینماگر ایرانی رویکرد جدیدی را در پیش‌گرفته و سعی می‌کند جلوه جدیدی از مناسبات جامعه ایرانی را در فیلم‌هایش به نمایش بگذارد. اینکه حال در این امر مهم و حساس چه عملکردی را رقم‌زده احتیاج به زمان بیشتری است تا به‌ طور کامل و تخصصی مورد نقد و بررسی قرار گیرد.

همه موفقیت جهانی سینمای امروز را مرهون آثار واقع‌گرا و نئورالیستی‌اش می‌دانند. با مروری بر فیلم‌های راه‌یافته و بعضا موفق ایرانی به جشنواره‌های خارجی درمی‌یابیم که اغلب این آثار روایتی از زندگی و اتفاقات ساده و روزمره آن‌ها بوده‌اند.

"سهرابی در یادداشت خود آورده است:در هیچ دوره‌ای از جشنواره فیلم کن مانند این دوره سینمای ایران اینقدر مورد توجه قرار نگرفته و منتقدان ایرانی و خارجی در موردش اظهار نظر نکرده بودند"با این‌ توضیح آیا هرگز اندیشیده‌ایم که معدود کالاهای صادراتی سینمای ایران چه محتوایی را در برگرفته‌اند؟

فقر، خرافات، بی‌سوادی و مانند این‌ها، در پوششی از عشق و ستایش زندگی بر پرده سینمای سرزمین‌های دیگر به نمایش درمی‌آیند و منتقدان خارجی جسارت فیلم‌سازانمان را در ترسیم این واقعیت‌ها تحسین می‌کنند. در نظر آن‌ها، سینما بازتاب جامعه است و در جامعه ایرانی بر مبنای خوانده‌هایشان در رسانه‌های مغرض نوشتاری‌شان جز فلاکت و تنگدستی نیست. آن‌ها مبهوت تصاویر پیش رویشان، این ذهنیت را می‌بینند و به استعدادهای شجاع و جسوری تبریک می‌گویند که در این بحبوحه قادر به ساخت اثرشان هستند. حتی گاه با گشاده‌دستی جوایز بزرگ و ارزشمندشان را نیز به خالقان این آثار تقدیم می‌کنند.

کن لوچ، فیلم‌ساز صاحب‌نام انگلیسی درباره آثار نئورئالیستی می‌گوید: «اروپا خالق نئورئالیسم در سینماست و از معدود آثار ساخته‌شده با این سبک، به شدت حمایت می‌کند. به‌ این‌ ترتیب گاهی حتی آثار ضعیف قاره‌های دیگر به دلیل نزدیکی به سینمای موج نو فرانسه و واقع‌گرائی در جشنواره‌های کن و برلین و… مورد تقدیر و ستایش قرار می‌گیرند.» تعریفی که پیروان این نوع تفکر از نئورئالیسم دارند، روایتی صرفاً واقعی و مستندگونه است.

روبرتو روسلینی زمانی بنیان‌گذار این سبک شد که دوربینش را در ویرانه‌های جنگ قرار داد و بازیگرانش را از بین مردم واقعی برگزید.

بااین‌حال، موفقیت‌های او زمانی پایان یافت که ویرانه‌ها آباد شدند و روسلینی مجبور شد فیلم‌های بعدی‌اش را در دکور و فضای واقعی خلق کند. پس اتفاقاتی که در فیلم‌های ایرانی راه‌یافته به جشنواره‌ها به وقوع می‌پیوندد، ازنظر تماشاگران خارجی حقیقی و واقعی‌اند حتی اگر این رویدادها برای تماشاگر این مرزوبوم ناملموس باشد.

سینمای ایران در زمینه فناوری روز دنیا حرفی برای گفتن ندارد

از سوی دیگر ورود به بازار سینمای جهان نیازمند ابزار و صنعت است. سینمایی که همواره با یارانه‌های دولتی زنده است، نمی‌تواند صنعتگران قابلی پرورش دهد. تجارت جهانی در سینمای امروز ما مفهوم چندانی ندارد و استفاده از ابزار نوین سینما هم چندان رایج نیست. درحالی‌که حتی سینمای شرق آسیا برای رسیدن به استانداردهای نوین سینما، به عرضه سازوکار دیجیتال روی آورده و در این راه نیز تا اندازه‌ای موفق بوده است؛ اما سینمای ایران در زمینه فناوری روز دنیا هیچ حرفی برای گفتن و رقابت ندارد.

در چنین شرایطی آثار وارداتی غرب بیش‌ از اندازه قدرت می‌گیرند.

"با مروری بر فیلم‌های راه‌یافته و بعضا موفق ایرانی به جشنواره‌های خارجی درمی‌یابیم که اغلب این آثار روایتی از زندگی و اتفاقات ساده و روزمره آن‌ها بوده‌اند"اینک فرهنگ آن‌ها در پسِ آثار پر زرق‌ و برق سینمایی با بهره‌گیری از پیشرفته‌ترین فناوری‌های روز جهان به نمایش درمی‌آیند و همه‌چیز را تحت تأثیر خود قرار می‌دهند. دیر نیست زمانی که قهرمانان با سوپرمن، هالک و بتمن به یاد آورده شوند و هیولاهای شرقی از جنس کتاب‌های تخیلی غربی باشند.

غافل از ترسیم هویت یک ملت کهن و سرافراز تنها به لوح‌ها و جوایز بلورین دل‌خوش کرده‌ایم

آیا هرگز اندیشیده‌ایم که معدود کالاهای صادراتی سینمای ایران چه محتوایی را در برگرفته‌اند؟ وقتی نتوانستیم رستم و کوروش را به دنیا عرضه کنیم، باید قهرمان و ضدقهرمان‌های غربی را بپذیریم که شمایلی آشنا و پذیرفتنی دارند. حیات فیلم‌سازی و حضور بین‌المللی آثار ما تنها در حیطه فیلم‌هایی می‌گنجد که سیاست‌گذاران آن‌سوی دنیا می‌پسندند و سهم ناچیزمان هم در رقابتی نابرابر همه آن چیزهایی است که برایمان در نظر گرفته‌شده است. وقتی توان عرضه فرهنگ و سنت قدیمی این مرزوبوم را نداریم، تنها مصرف‌کننده‌ای صرف از بازاری بزرگ می‌شویم؛ بازاری مکاره و ملون که همه‌چیز، حتی فساد جوامع خود را در پوشش جذابیت، به تمام دنیا صادر می‌کنند.

غرفه‌های کوچک سینمای کشورهایی نظیر ایران در این بازار بزرگ، محدود به فیلم‌هایی می‌شود که با واقعیت جوامع خود هم‌خوانی و نزدیکی ندارند. این روزها جشنواره‌های خارجی همچنان آغوش گرم خود را برای آثار واقع‌گرای ایران گشوده‌اند و ما غافل از ترسیم هویت یک ملت کهن و سرافراز، تنها به لوح‌ها و جوایز بلورین دل‌خوش کرده‌ایم و شاید تنها آرزوی بزرگ فیلم‌سازانمان ایستادن جلوی فلاش عکاسان بر روی فرش قرمز خوش آب و رنگی است که سال‌هاست برای سینمای این مرز و بوم تدارک دیده‌اند.

انتهای پیام

.

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبرگزاری جمهوری اسلامی - ۲۶ مهر ۱۳۹۹