قسمت هفت گودال

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱

   سریال گودال قسمت هفت 7Çukur Serial Part ۷

گودال قسمت ۹

یاماچ به همراه سلیم و پاشا و امی در ساختمانی نیمه کاره سر قرار با وارتولو می رود. وارتولو هم همراه مدد به قرار مذاکره می آید. مردی که قرار است بین آنها داوری کند بایکال نام دارد و رو به هردو طرف می گوید: «هرکدوم از شماها چیزایی میخواید و منم سعی میکنم بینتون یه نقطه مشترک پیدا کنم. » وارتولو می گوید که قبلا خواسته اش را گفته و کی خواهد چند مکان در محله گودال برای تولید مواد مخدر داشته باشد. اما یاماچ می گوید که همچین اتفاقی نخواهد افتاد و آنها روی حرف ادریس که قبلا گفته بود در محله به وارتولو مکان نمی دهد، حرف نمی زنند.

"   سریال گودال قسمت هفت 7Çukur Serial Part ۷ گودال قسمت ۹یاماچ به همراه سلیم و پاشا و امی در ساختمانی نیمه کاره سر قرار با وارتولو می رود"وارتولو جا می خورد و فکر می کند که یاماچ او را مسخره کرده. یاماچ شن هایی که روی زمین ریخته را با پا صاف می کند، چوبی برمی دارد و نقشه محله گودال را می کشد. او پشت محله، محله ی کوچکی را نشان می دهد و می گوید: «این محله ی دره ست. دره کوچه پشتی گوداله. برای تو توی دره هرچقدر مکان بخوای ردیف می کنیم.

» وارتولو قبول نمی کند و یاماچ ادامه می دهد: «هنوز حرفم تموم نشده. ازت مراقبت می کنیم و پولم ازت نمی گیریم. پیشنهادم اینه. » وارتولو از پیشنهاد یاماچ و مخصوصا از آن قسمتش که قرار نیست در سود شریک باشند خوشش می آید. اما می گوید: «ما همینطوریش هم یه دستمون تو دره هست.

"مردی که قرار است بین آنها داوری کند بایکال نام دارد و رو به هردو طرف می گوید: «هرکدوم از شماها چیزایی میخواید و منم سعی میکنم بینتون یه نقطه مشترک پیدا کنم"پلیس اونطور که به شما اطلاع میده به ما نمیده. وقتی پلیس بیاد بریزه مارو بگیره چیکار میکنید. » یاماچ در جواب می گوید که وقتی پلیس بیاید او خواهد دید که چه کار می کنند. وارتولو خواسته های دیگری هم دارد. او می گوید که نمی تواند زیاد از جنس هایش دور باشد و قصد دارد در نزدیکی مغازه هایش خانه داشته باشد.

یاماچ می گوید برای او در دره خانه ای پیدا خواهند کرد. اما وارتولو قبول نمی کند و حتما می خواهد ساکن گودال باشد زیرا پلیس خیلی به دره نزدیک است. یاماچ زیر بار نمی رود و رو به بایکال می گوید: «نمیشه. تنها ما نیستیم که نزدیکاشونو از دست دادن. » وارتولو که از یاماچ سوتی گرفته بلافاصله می گوید: «آهان! یه لحظه...

"» وارتولو می گوید که قبلا خواسته اش را گفته و کی خواهد چند مکان در محله گودال برای تولید مواد مخدر داشته باشد"یعنی الان تو داری میگی که من نمی تونم جلوی اهالی گودالو بگیرم. اگه نتونی تو گودال جلوی آدمارو بگیری، تو دره چطور این کارو میکنی؟ این چه جور محافظتیه؟! » یاماچ حرص می خورد اما حرف های مادرش که مدام از صلح می گفت را به یاد می اورد و این شرط وارتولو را هم قبول می کند و به او اجازه می دهد که در گودال زندگی کند و تضمین می کند حتی یک قطره خون هم از دماغ وارتولو نیاید. یکی از شرط های یاماچ هم این است که به هیچ وجه هیچ جنسی در گودال فروخته نشود. وارتولو قبول می کند و در آخر می پرسد که چگونه باید او و افرادش به دره جا به جا شوند. یاماچ توضیح میدهد: «برو دره و توی قهوه خونه میدون بشین.

به حساب من چای بخور. بچه ها تو رو پیدا می کنن. » بعد از به توافق رسیدن هردو طرف و رفتن کوچوالی ها، وارتولو به مدد می گوید: «به بچه ها خبر بده! این بار دیگه حتما مغازمون باز میشه. »

یاماچ در فضای سبز روی نیمکتی می نشیند و سلیم از این که برادرش تصمیم گرفته از وارتولو پول نگیرد ناراحت است و به این کار یاماچ اعتراض می کند. یاماچ توضیح می دهد: «داداش! انقدر از پا در نیومدیم که محتاج پول قاچاق مواد مخدر باشیم.

"اما یاماچ می گوید که همچین اتفاقی نخواهد افتاد و آنها روی حرف ادریس که قبلا گفته بود در محله به وارتولو مکان نمی دهد، حرف نمی زنند"» چهره سلیم حرف های او را تایید نمی کند و طور دیگری نشان می دهد. وقتی یاماچ به صورت سلیم نگاه می کند می گوید: «چیه؟ نکنه از پا افتادیم؟! » او از جا بلند می شود، روبروی سلیم می ایستد و ادامه می دهد: «یه چیزی میخوام بگم داداش! از من چه انتظاری دارید؟ مگه من چشم بصیرت دارم که بتونم فکر شمارو بخونم؟ ورشکست شدیم؟ اگه شدیم بگو بدونم. » سلیم می گوید: «نه. چرخمون داره میچرخه خداروشکر. ولی همش یه جا گیر میکنه.

هرچی به دست میاریم همونطوری میره. این مشکل قبل درگیری با وارتولو هم بود. صندوق خالی نیست ولی پرم نیست. داداش قهرمان هم به بابا گفته بود که پول گرم لازم داریم. » یاماچ به خاطر این مشکل جدید آهی از ته دل می کشد.

"یاماچ شن هایی که روی زمین ریخته را با پا صاف می کند، چوبی برمی دارد و نقشه محله گودال را می کشد"او همراه سلیم به کارگاه پاشا و امی می رود و دور یک میز کنار آنها می نشیند. یاماچ ابتدا توضیح می دهد: «ما به وارتولو جا دادیم و ازش محافظت میکنیم. اما اونجا یا هرجای دیگه عمرا نمیتونه مواد مخدر تولید کنه. فرض کنیم تونست دور از چشم ما تولید کنه، نمی تونه بیرون ببره. اسم کوچوالی ها کنار مواد نمیاد خیالتون راحت باشه.

امی که حدس زده بود یاماچ نقشه هایی داشته باشد همانجا پول شرطی که سر همین موضوع برده را از پاشا می گیرد. سلیم هم خوشحال می شود و به یاماچ می گوید: «پسر از صبح باهمیم. چرا اینو نمیگی؟ » یاماچ می خواهد درباره مشکلات مالی شان هم بیشتر بداند. همه با شرمندگی سکوت می کنند و در نهایت امی نگاهی به سلیم می اندازد و می گوید: «خیلی وقته از بارها پول نمیاد. بابات اینطور می گفت.

"» وارتولو از پیشنهاد یاماچ و مخصوصا از آن قسمتش که قرار نیست در سود شریک باشند خوشش می آید"» یاماچ رو به برادرش می گوید: «پس داداش موقع بارگیری منم باهات میام. » سلیم از این حرف یاماچ دلخور می شود و می گوید: «البته! البته که بیا. اصلا من نیام تو خودت تنها برو. » امی درباره خودش هم سربسته می گوید که موضوعی هست که یکی دو روزه آن را حل خواهد کرد تا از مخمصه بیرون بیایند.

در خانه کُچُوالی ها سنا که حوصله اش سر رفته در حیاط خانه سر میز کنار جاری ها و نوه ها می نشیند و متوجه نگاه های بد و چپ چپ ندرت به عایشه و عایشه به خودش می شود. سعادت در این باره می گوید که این مشکلات بین جاری ها پیش می آید.

کاراجا بادبادکی را در دوردست در حال پرواز می بیند و به آکشین اشاره می زند که نگاه کند. آنها کمی با چشم و ابرو با هم حرف می زنند و این کارشان خبر از نقشه شیطنت آمیزی می دهد. سلطان که دلش نمی خواهد دوباره یاماچ را از دست بدهند وقتی با سنا در اتاق نشیمن روبرو می شود، رک و جدی به او می گوید: «پسرم یه اشتباهی کرده. سال ها از ما دور زندگی کرده ولی الان برگشته. موندن تو زیاد طول نمیکشه.

"او می گوید که نمی تواند زیاد از جنس هایش دور باشد و قصد دارد در نزدیکی مغازه هایش خانه داشته باشد"پس خیلی خودتو عادت نده. چون بعدا خیلی ناراحت میشه. » سنا حاضرجوابی می کند و می گوید: «پسرت برگشته اینجا چون فکر میکنه شما تو شرایط سختی هستین. یه اشتباهی کرده ولی نمیتونم به خاطرش سرزنشش کنم. چون شمارو خیلی دوست داره.

اما اصلا قصد نداره اینجا بمونه. برای همین زیاد خودتونو عادت ندین. بعدش خیلی ناراحت میشین.»

قسمت بعدی - سریال گودال قسمت هشت ۸ قسمت قبلی - سریال گودال قسمت شش ۶ Next Episode - Çukur Serial Part ۸ Previous Episode - Çukur Serial Part ۶

منابع خبر

اخبار مرتبط

مرد روز - ۳۰ دقیقه قبل
پندار - ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
خبرگزاری میزان - ۲۳ مهر ۱۳۹۹
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۲۵ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱