قسمت سی و چهار محکوم

پندار - ۲۰ آبان ۱۴۰۱

   

سریال محکوم قسمت سی و چهار 34Mahkoom Serial Part ۳۴


فیرات، خان بابا، قنبر، پاشا و حاجی پشت کامیون در حال فرار هستند و از اینکه توانستند نقشه‌شان را عملی کنند، خوشحالند. فیرات یادش می‌آید که در زندان به خان بابا گفته بود باورش نمی‌شود او چنین جرمی مرتکب شده باشد و حتما او بی‌گناه است و چیزهایی در پرونده‌اش اشتباه است. او از خان بابا خواسته بود قبول کند همراهشان فرار کند تا بتواند خودش را تبرئه کند و حقیقت را بفهمد.

در زندان، مدیر در حال بازجویی از ارن است؛ اما ارن جوابی نمی‌دهد و حالت طبیعی ندارد. مدیر زندان به مجاهد می‌گوید آن‌ها با یک کامیون فرار کرده‌اند و گزارشش را رد می‌کند.

"   سریال محکوم قسمت سی و چهار 34Mahkoom Serial Part ۳۴ فیرات، خان بابا، قنبر، پاشا و حاجی پشت کامیون در حال فرار هستند و از اینکه توانستند نقشه‌شان را عملی کنند، خوشحالند"

باریش با ساشا تلفنی صحبت می‌کند و با حرص می‌گوید فیرات مقابل چشمش از زندان فرار کرده و جای چاقو را هم می‌داند. در بین راه پلیس‌ها ایستاده‌اند و کامیون‌های مشکوک را کنترل می‌کنند. آن‌ها کامیونی که فراری‌ها داخل آن بودند را نگه‌می‌دارند اما چیزی پیدا نمی‌کنند. فیرات و بقیه طبق نقشه در بین راه سوار یک ون می‌شوند که از قبل هماهنگ شده بود و گیر نمی‌افتند.

مدیر زندان با یک پلیس دیگر در حال صحبت است و می‌گوید دختر فیرات زنده است و در پرورشگاه یساری است و حتما او به آنجا می‌رود.

فیرات و دوستانش به پرورشگاه می‌روند.

فیرات پنهانی داخل می‌رود تا دخترش را پیدا کند. او تخت نازلی را پیدا می‌کند اما یادداشتی می‌بیند که در آن نوشته شده امروز را هیچوقت فراموش نکن. فیرات عصبانی می‌شود؛ صدای ماشین پلیس می‌آید و فیرات سریع توی ون برمی‌گردد و آن‌ها فرار می‌کنند.

باریش در خانه ساشا است و با مدیر زندان صحبت می‌کند و از او خبر می‌گیرد. مدیر می‌گوید فیرات را پیدا نکرده‌اند و او در پرورشگاه هم نبوده است. ساشا نازلی را در حالی که خواب است به خانه خود می‌آورد و به اتاق می‌برد.

"فیرات یادش می‌آید که در زندان به خان بابا گفته بود باورش نمی‌شود او چنین جرمی مرتکب شده باشد و حتما او بی‌گناه است و چیزهایی در پرونده‌اش اشتباه است"او با باریش در مورد جاسوس صحبت می‌کند و باریش می‌گوید هنوز نمی‌داند چه کند. ساشا می‌گوید آن‌ها باید یا فیرات و یا چاقو را زودتر پیدا کنند.

باریش با بوگه تماس می‌گیرد و خبر می‌دهد که فیرات فرار کرده است. بوگه می‌گوید هنوز خبری منتشر شده و فیرات حتما اول به سراغ نازلی می‌رود. او متوجه می‌شود که باریش در خانه ساشا است و در مورد فیلمی که در مموری توی انگشتر پیدا شده صحبت می‌کنند.

بوگه می‌گوید ساواش قصد داشت با فردا فرار کنند و همه چیز را به گردن او بیاندازد. او با ناراحتی اگر باریش، ساواش را نکشته بود، بوگه حتما کشته می‌شد.

راننده ون، یادگار دوست قدیمی خان بابا است. او آن‌ها را به یک میخانه می‌برد و زندانی‌ها به اتاقی پشت میخانه می‌روند. فیرات با جمره تماس می‌گیرد و خبر می‌دهد که فرار کرده‌اند.

"او از خان بابا خواسته بود قبول کند همراهشان فرار کند تا بتواند خودش را تبرئه کند و حقیقت را بفهمد"او از جمره می‌خواهد که مراقب خودش باشد و می‌گوید هیچکس نباید بفهمد او هم در فرار آن‌ها دست داشته است. فیرات به همه یک گوشی موبایل می‌دهد و تاکید می‌کند که از سیم کارت یکبار مصرف استفاده کنند و می‌گوید کسی حق ندارد با خانواده‌اش تماس بگیرد. پاشا می‌گوید سراغ بلیط بخت‌آزمایی‌اش برود اما فیرات قبول نمی‌کند و این را یادآوری می‌کند که آن‌ها فعلا باید دنبال هدف مشترکشان باشند و کسی نباید کار اشتباهی کند.

شب، قبل از خواب فیرات به فیلم‌های دوربین مداربسته هنگام جنایت نگاه می‌کند که در آن چمدان را جابجا می‌کند. او با حاجی صحبت می‌کند و سعی دارد به یاد بیاورد که چاقو را کجا گذاشته است.

او احتمال می‌دهد که چاقو را در ماشینش گذاشته باشد، اما نمی‌داند ماشینش کجاست. فیرات می‌گوید بهتر است بخوابند و فردا پیگیر شوند.

در خانه ساشا او در مورد اینکه چه کسی را جاسوس معرفی کنند از باریش سوال می‌کند. باریش می‌گوید هنوز کسی را انتخاب نکرده است.

پایان قسمت ۳۴

دیدگاه‌ها


برای آن‌که از قافله پندار (خبر و سرگرمی) عقب نمانید کلیک کنید و به تلگرام بیایید.


قسمت بعدی - سریال محکوم قسمت سی و پنج ۳۵ قسمت قبلی - سریال محکوم قسمت سی و سه ۳۳ Next Episode - Mahkoom Serial Part ۳۵ Previous Episode - Mahkoom Serial Part ۳۳

منابع خبر

اخبار مرتبط

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۲۰ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۲۰ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۲۰ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱