حواسمان به آدمهای آبرومند باشد
آن زمانی که فاصله طبقاتی به اندازه امروز نبود و مرز بین مال حلال و حرام هم اینقدر باریک و مبهم نبود.سریالهایی مانند مثل هیچکس و صاحبدلان نشان میداد روزی حلال نه یک مفهوم انتزاعی است و نه اتفاقی غیرقابل دسترس.
پایه و اساس زندگی است، زندگی سالم و بدون دغدغه که شاید در آن آسایش و رفاه زیادی نباید اما حتما آرامش دارد.قدیمیها میگفتند روزی حلال باعث میشود شب سرت را با آرامش روی بالشت بگذاری و بخوابی که حتی اگر بیدار نشدی، بدانی دین مال دیگران بر گردنت نیست.
با برزیده همصحبت شدم تا از تجربیات خودش در کسب مال حلال برایمان بگوید و این که این اعتقاد چگونه میتواند امروزه هم به کارمان بیاید و از بیشتر گرفتاریها خلاصمان کند.
با این شعار شروع کنیم که بچهها میبینند، بچهها یاد میگیرند!وقتی کودک بودید پدر و مادر خود را در مواجهه با روزی حلال چگونه دیدید؟
حالا دیگر همه میدانند آدمبزرگها هر چه دارند ، همانی است که از دوران کودکی یاد گرفتهاند چه هنجار و چه ناهنجار. چیزی که همیشه در خاطرم هست و اصلا یادم نمیرود تلاشی است که پدرم برای کسب روزی حلال میکرد.کارگر بود و به سختی کار میکرد فقط برای این که مال حلال به خانه بیاورد.نه اهل زد و بند و دلالبازی بود و نه هیچ چیز دیگر.ما میدیدیم او چگونه زحمت میکشد اما بهجز این او مدام به ما تذکر میداد که مراقب باشیم.الان که فکر میکنم آن زمان پدر و مادرها اصرار داشتند با فرزندانشان صحبت کنند.بهخصوص در زمینههای اعتقادی.پدرم مدام به ما یادآوری میکرد چشم به مال دیگران نداشته باشیم و برای رسیدن به خواستههایمان تلاش کنیم.مادرم هم همینطور بود.حتی در حساب و کتابهایی که با پدرم داشت،مراقب بود که حلال و حرام قاطی نشود و پولی که پدرم به او میداد را با مراقبت زیادی خرج میکرد.همه مادرها آن زمان اینگونه بودند و چیزی که پررنگ در ذهنم مانده، صداقتی است که با همسرشان داشتند.این را بچه ها می دیدند و یاد میگرفتند.اگر در سن و سالی که من دارم اینها در ذهنم مانده یعنی خیلی در تربیت بچهها مهم است و بخش مهمی از سرنوشت انسانها را میسازد.ما از خانواده و از آموزههای دینی یاد گرفتیم که حرامخواری حتما به آدمها آسیب میزند و گاهی خانوادهای را به تباهی میکشاند و برعکس مال حلال در زندگی برکتی ایجاد میکند که بسیار موثر است و بهترین اتفاقات را رقم میزند.
قدیمیها بیشتر از ما به برکت اعتقاد داشتند.فارغ از شرایط اقتصادی ناپایدار امروزی که برخی معادلات زندگی را بر هم میزند، اما باور به «برکت» میتواند برخی چالشها را برطرف کند.چه شد که هر چه بیشتر درآمد داریم باز هم بیشتر لازم داریم؟
باورها را نمیتوان به کسی تزریق کرد و شعاری دربارهاش صحبت کرد.اعتقاد و باورها با تجربه کسب شده و به سبک زندگی تبدیل میشود.اگر آدمها حلالخوری و برکتی را که این اموال دارند به شخصه تجربه کنند، آنقدر از آن لذت میبرند که محال است آن آرامش خیال را رها کرده و به دنبال مال نامشروع بروند.باورم این است که مال نامشروع نه تنها خودش از بین میرود بلکه دیگر اموال فرد را هم ضایع میکند.حتی به جان و سلامت ضربه میزند و گاهی فرزندان ما را به بیراهه میبرد.میشنویم که میگویند من برای این بچه هیچی کم نگذاشتهام، اما چرا چنین شد؟ شاید نتیجه مال حرامی بوده که به او دادهایم.اعتقاد به برکت، نه تنها آرامشبخش است که زیادهخواهی آدمها را هم خنثی میکند.آدمها یاد میگیرند با آنچه دارند زندگی کرده و راضی باشند.همین راضی بودن خودش برکت است. درآمد میلیاردی داشتهباشی اما از شرایط راضی نباشی همیشه احساس کمبود و فقر میکنی و چه جهنمی بدتر از این کمبود و طمع بیش از اندازه.
فاصله طبقاتی در جامعه ما زیاد شده و معمولا آدمها در هر سن و طبقهای برای رسیدن به سود بیشتر و زندگی مرفهتر باورهایی مانند مال حلال و برکت را نادیده میگیرند در این شرایط چگونه میتوان از باورها مراقبت کرد و بر پایه آنها زندگی را ساخت؟
درست است که پایههای فکری بچهها در خانواده ساخته میشود اما آنها خیلی زود از خانه به مدرسه و جامعه وارد میشوند و بخشی از تفکراتشان در این محیطها شکل میگیرد. آفتی که شما به آن اشاره کردید، مثل چشم و هم چشمیهای فراگیر ، تعرض به مال دیگران بهخصوص از طرف کسانی که متوقعیم که آنها درست و سالم زندگی کنند، شرایطی را پدید میآورد که آدمهای دیگر را هم به این سمت میبرد.
"این حرف را این روزها زیاد میشنویم که فلانی برد و خورد (اختلاس کرد) ما چرا نکنیم؟ بایستیم که هر چی داریم، ببرند، پولدارتر شوند و ما فقیرتر؟! این هشدار خیلی خطرناک است"این حرف را این روزها زیاد میشنویم که فلانی برد و خورد (اختلاس کرد) ما چرا نکنیم؟ بایستیم که هر چی داریم، ببرند، پولدارتر شوند و ما فقیرتر؟! این هشدار خیلی خطرناک است. باور به قیامت را که اصول دین ماست زیر سوال میبرد و این که نه تنها در این دنیا باید جوابگوی اعمال خود باشیم که در قیامت هم باید پاسخ دهیم. در این شرایط متدینها باید بیشتر مراقب باشند چون بهشدت زیر ذرهبین هستند و مردم اعمال و سبک زندگی آنها را زیر نظر دارند نه حرفهایی که به زبان میآورند.
گفتید که زن و شوهرها گاهی سرشان توی حساب و کتابهای فردی میرود و هر کسی برای خودش درآمدی دارد و آن را سرمایهگذاری میکند و به دیگری اجازه نمیدهد در این امور دخالت کند، در حالیکه زندگی مشترک است و همه چیز باید شفاف و صادقانه و مشترک باشد. این را هم بچهها میبینند و یاد میگیرند و بزرگ که شدند شاید این هم برایشان به چالش و بحران تبدیل شود؟
دلایل زیادی برای این نوع رفتار وجود دارد. بخشی از آن شاید به پنهانکاری مردها برگردد که صادقانه امور مالی خود را به همسرشان نمیگویند، بهخصوص زمانی که زن خانهدار است و درآمدی ندارد و زن احساس میکند باید به فکر خودش هم باشد و اندوختهای برای روز مبادای خودش فراهم کند.
به باور من برای پرهیز از هر نوع پنهانکاری یا بیصداقتی خود آدمها باید جلوی آن را بگیرند. مثلا من به همسرم این اختیار را داده بودم که هر زمان میخواهد برای مادرش خرید کند . اصلا لازم نیست به من بگوید. خرید کند، کاملا حلال است. وقتی مرد و زن برای یکدیگر احترام قائل شوند، به هم اعتماد کنند و دسترسیهایی به یکدیگر بدهند، مشکلات خیلی کم میشود؛ این که زن و شوهر هم به حرام و حلال اعتقاد داشته باشند و بدانند حتی در زندگی مشترک هم باید مراقبت کنند که حق دیگری بر گردن آن یکی نیفتد.
"باور به قیامت را که اصول دین ماست زیر سوال میبرد و این که نه تنها در این دنیا باید جوابگوی اعمال خود باشیم که در قیامت هم باید پاسخ دهیم"همه اینها باز هم به اعتقادات و باورهای مردم بستگی دارد. وقتی تقوا وجود داشتهباشد و زمانی که خدا را ناظر به هر کاری بدانی، مسلما خطا نمیکنی. معتقدم آدمها زمانی خطا میکنند که احساس کنند حقشان خورده شده یا به حقوق آنها بیتوجهی شدهاست. سر یکی سریالهایم، دستمزد یکی از عوامل کم داده شد و برای جبران این زیان کاسهای را که از لوازم اصلی صحنه بود برداشت و گم و گور کرد و زحمتهای چندین هفته را به باد داد. اگر حق او داده میشد و احساس رضایت میکرد، هیچوقت چنین کاری نمیکرد.
معتقدم در شرایط سخت معیشتی این روزها حواسمان به آدمهای آبروداری که همه تلاش خود را میکنند که به خطا نیفتند باشد.کسی که علنی گدایی میکند نیازمند واقعی نیست.کسی نیازمند واقعی است که صبورانه این روزها را سپری میکند اما مراقب است به خطا نیفتد؛ اما اگر فشار زیاد شود شاید او مجبور شود اصولش را زیر پا بگذارد. حواسمان به آدمهایی که در سکوت بار زیادی را بر دوش میکشند باشد و به آنها کمک کنیم، حیف است آنها از دست بروند. حیف است گرفتاری و فشار معیشتی یک عمر زندگی سالم آنها را بر باد بدهد.آدمهای باشرف خیلی صبورند،خیلی قانعند اما مراقب باشیم گرفتاری بیش از اندازه آنها را از پای درنیاورد.
طاهره آشیانی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران