ای آقا! جون پسرت، مرگ من این مقاله را تا آخرش بخون! +عکس

ای آقا! جون پسرت، مرگ من این مقاله را تا آخرش بخون! +عکس
خبر آنلاین
خبر آنلاین - ۹ مهر ۱۴۰۲

مجله آشفته در فروردین ۱۳۲۴ شمسی در آخرین ماه های اشغال نظامی ایران و چند ماه قبل از پایان جنگ جهانی دوم، درشرایطی که اوضاع کشور به معنی واقعی «آشفته» است، مطلبی منتشر می کند با عنوان «اسم بامسمّا». نویسنده این یادداشت با نام مستعار «منصور» با به کار گرفتن اسامی ۱۱۵ نشریه (روزنامه و مجله) که آن زمان در ایران منتشر می شد وضع "آشفته" کشور و دلایل نابسامانی آن را با هنرمندی و مهارت و با زبانی طنز و انتقادی چنان توصیف و تحلیل می کند که امروز بعد از ۷۸ سال همچنان خواندنی و تازه است.

مجله "آشفته" را عماد عصار متخلص به «ع.آشفته» در مشهد و در طی سه دوره: (۱۳۰۸-۱۳۰۹)، (۱۳۲۳-۱۳۳۵) و (۱۳۵۸) منتشر کرده است. عمده مطالب این نشریه با نگاهی طنزآلود، انتقاد از اوضاع کشور بوده است.

متن مقاله را با تاکید مجدد بر این که اسامی داخل "گیومه" نام نشریات آن دوره ایران است، عینا در ادامه می خوانید:

اسم بامسما

ای آقا! جون پسرت، مرگ من این مقاله را تا آخرش بخون.

وقتی اعلان انتشار روزنامه آشفته را در جراید دیدیم، یکی از رفقا گفت: بابا دیگه این چه اسمیه!

گفتم: به‌عکس در میان تمام روزنامه‌ها، آشفته تنها اسمی است که با وضع حاضر ما متناسب است زیرا اگر خوب دقت کنیم خواهیم دید: «مرد امروز» و «مردان کار» و «میهن‌پرستان» و «آزادگان» گوشه‌نشینی اختیار کرده و برای مملکت کاری «صورت» نمی‌دهند.

اگر «آرمان ملی» به‌صورت «نهضت ملی» درمی‌آمد «صدای ملت» به «کیهان» و «ناهید» و «بهرام» می‌رسید و زمامدار آن «وظیفه» خود را می‌فهمیدند و خائنین مجازات می‌شدند در «ایران ما»، «ایران کنونی» و سراسر «کشور» چون «اتحاد ملی» نیست «آزاد» نیستیم و مرگ بهتر از این «زندگی» است.

"مجله "آشفته" را عماد عصار متخلص به «ع.آشفته» در مشهد و در طی سه دوره: (۱۳۰۸-۱۳۰۹)، (۱۳۲۳-۱۳۳۵) و (۱۳۵۸) منتشر کرده است"

بر اثر همکاری «نسیم شمال» با «سیم صبا» که از «جنوب» می‌وزد از دین و «آیین» و «آیین اسلام» و «میهن» و «پرچم» «شیر و خورشید» جز اسمی بی‌مسما در «گیتی» نخواهد ماند و «داد» و «فریاد» «ملت» بیچاره بجایی نخواهد رسید. «آزادی خلق» در «خاور زمین» حتی در «باختر» حتی در «شهرفرنگ» وجود خارجی ندارد و «شوخی» است.

«سعادت بشر» به جنگ فعلی و نتیجه آن بسته است. «آرزو» هم که به جوانان عیب نیست. «نجات ایران» اگر به دست ملت ایران انجام می‌شد خوب، بود ولی متأسفانه ما «توفیق» این کار را نداریم.



«جهان فردا» یعنی «جهان آینده» صد در صد بدتر از «جهان امروز» خواهد بود زیرا «نونهالان» ما در دامن «زن امروز» خوب پرورش نمی‌شوند و متأسفانه «عالم زنان» جز «هالیوود» و «سینما» و تقلید از «ستاره» های سینما «آرمان» دیگری ندارند.

«رهنما» و «رهبر» نداریم و اگر می‌داشتیم «روزگار» ما بهتر از حال بود.

«صدای ایران» را در حلقوم ایرانی خفه می‌کنند، از بدکاران بجای کیفر «تشویق» می‌شود.

«شنگول» طبقه پولدار و میلیونر است و «یزدان» «مهر ایران» را از دل آن‌ها برده، «فردا» بدتر از «امروز» خواهد شد. «رزم» و «نبرد ما» در «شهریور» بیست معلوم شد و سایه و روشن آن در جزوه‌های «وقایع شهریور» منعکس است.

"«آزادی خلق» در «خاور زمین» حتی در «باختر» حتی در «شهرفرنگ» وجود خارجی ندارد و «شوخی» است"

بجای «ترقی» روز بروز تنزل می‌کنیم و هیچ‌کس «خبردار» نیست. «هوشمند» پیدا نمی‌شود، «ندای حقیقت»، «ندای آسمانی»، «ندای آزادی» و «ندای عدالت» در «افق» بی‌ایمانی محو شده است؛ «کوشش» در کار نیست و کسی به «پند» کسی گوش نمی‌دهد زیرا «افکار ایران» خراب و متشتت است.

«کانون» فساد، «ایمان» ما را مثل «رعد» و «برق» سوزانده، «صنعت» نداریم و امید ما به «کاروان» «ایران جوان» در «آینده» مثل باد «صبا» در گذر است.

«سرنوشت» ما دست «دادگستران» ما است و با آن بازی می‌کنند. «فرمان» «آژیر» در «عالم» داده شده و هیچکس به فکر نیست.

«سرگذشت» «مشعل»‌داران «تمدن» که با «آهن» و «پولاد» بجان یکدیگر افتاده‌اند و مثل «نهنگ»، ماهی‌های ضعیف و کوچک را از بین می‌برند، شنیدنی است.

«اطلاعات» به ما نمی‌رسد و مردم از «حقیقت» جنگ بی اطلاعند. «اخبار» حقیقی و «خواندنی‌ها»، سانسور می‌شود. «تهران» امروز «تهران مصور» است و جز نقش و نگار ظاهری چیزی ندارد.

«بابا شمل» ها و چاقوکش‌ها به بندر عباس تبعید می‌شوند و در زیر «آفتاب» سوزان گرما می‌خورند ولی آدم کُش‌ها و جانی‌ها در مقام خود باقی هستند و خوشند.

"«نجات ایران» اگر به دست ملت ایران انجام می‌شد خوب، بود ولی متأسفانه ما «توفیق» این کار را نداریم"

«هور» و «خورشید ایران» غروب کرده و «قیام ایران» «کاوه آهنگر» می‌خواهد.

«نو بهار» و «بهار» و «نوروز ایران» همین دو سه روزه است ولی با تمام احوال عاقبت «ظفر» با ماست و «اختر» «اقبال»، مانند «شهباز» بالای سر ما سایه خواهد انداخت و «ایران» «گلستان» خواهد شد.

۲۷۲۲۰

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبرگزاری میزان - ۲۳ اسفند ۱۳۹۹
باشگاه خبرنگاران - ۲۴ مهر ۱۳۹۹
خبرگزاری میزان - ۲۳ مهر ۱۳۹۹
رادیو زمانه - ۱۸ شهریور ۱۴۰۲
رادیو زمانه - ۲۷ آبان ۱۴۰۱