معامله ناممکن!

کلمه - ۹ خرداد ۱۳۹۹

چکیده :وقفه تاکتیکی فقط در ذهن کشتیبانان حکومت به عنوان مسیر پیش‌رو سلطه نیافته و تحلیلگرانی هم که به بی‌تناسبی استراتژی امنیت ملی کشور وقوف ندارند به راه حلهای تاکتیکی متوسل میشوند. همانند آن اشاره به یک صلح‌در تاریخ اسلام، یک تحلیلگر ایرانی هم به سراغ تاریخ رفته و با اشاره به سیاست تنش‌زدایی شرق و غرب در جریان جنگ سرد(موسوم به detente) پیشنهاد اعمال دتانت در رابطه ایران و ایالات متحده داده...

نشانه‌هایی هست که درک بی‌فرجام بودن استراتژی امنیت ملی کشور، به آرامی حکومت را به مسیر اندیشیدن به تغییراتی در این استراتژی کشانده است.انعکاسات این درک البته در اشارات به صلح‌های تاریخی نیست وبیشتر در کاهش تحرک منطقه‌ای مشاهده میشود: هم جلوگیری از وقوع رویارویی بیموقع به نفع انتخاب مجدد ترامپ، وهم فرصت دادن به شکل گیری نهایی تغییرات سیاسی در کشور همسایه یعنی عراق ؛ وقفه‌هایی تاکتیکی. (این مورد دوم را در الف “کشتی و شطرنج” در ۱۴ فروردین توصیه کرده بودیم)

این وقفه‌های تاکتیکی چه جایگاهی در فرجام موقعیت امنیتی دارند؟ به قول امروزیها “تقریبا هیچ!” علتش روشن است: اگراستراتژی ناقص و اشتباه باشد، تاکتیکها فارغ از درست یا غلط بودن شان تاثیری ندارند؛ در مسیرمقصد اشتباه، مهم نیست که از اتوبان بگذریم یا کوره راه. به مقصد نخواهیم رسید.

وقفه تاکتیکی فقط در ذهن کشتیبانان حکومت به عنوان مسیر پیش‌رو سلطه نیافته و تحلیلگرانی هم که به بی‌تناسبی استراتژی امنیت ملی کشور وقوف ندارند به راه حلهای تاکتیکی متوسل میشوند. همانند آن اشاره به یک صلح‌در تاریخ اسلام، یک تحلیلگر ایرانی هم به سراغ تاریخ رفته و با اشاره به سیاست تنش‌زدایی شرق و غرب در جریان جنگ سرد(موسوم به detente) پیشنهاد اعمال دتانت در رابطه ایران و ایالات متحده داده است.

"چکیده :وقفه تاکتیکی فقط در ذهن کشتیبانان حکومت به عنوان مسیر پیش‌رو سلطه نیافته و تحلیلگرانی هم که به بی‌تناسبی استراتژی امنیت ملی کشور وقوف ندارند به راه حلهای تاکتیکی متوسل میشوند"هفته گذشته هم تحلیلگر آمریکایی آلبرت‌ولف که او نیز از تاریخ الهام گرفته در فارین‌پالیسی پیشنهاد فنلاندیزه شدن عراق بین ایران و ایالات متحده داده است. فنلاندی‌کردن ،اشاره به توافق تاریخی پایان جنگ دوم بین شرق و غرب دارد که براساس آن قرار شد دوطرف که در تمام اروپا با هم روبرو بودند رقابتهای جنگ‌سرد را در فنلاند نداشته باشند. ولف پیشنهاد کرده ایران و آمریکا توافق کنند درصحنه عراق رقابت نکرده وتنشی ایجادنکنند.

چنین پیشنهادهایی فارغ از عملی بودن و اینکه حاصل اعمال آنها به نفع یکی از طرفین است در قالب کاملا تاکتیکی قرار میگیرند. تحلیلگر آمریکایی با توجه به اهرمها‌ و تواناییهای ایران در عراق و آسیب‌پذیری نسبی نیروها و منافع ایالات متحده در این کشور، خواستار انتزاع عراق از سفره گسترده تقابل دوجانبه شده است. او انجماد رویارویی در عراق را پیشنهاد میکند و تحلیلگر ایرانی انجمادتقابل در روابط فیمابین.

درواقع، انعقاد یک وضعیت شبیه جنگ سرد، که هر یک از آن به طریقی سود میبرند.

اما هردو پیشنهاد یک مشکل دارند: در چارچوب یک استرتژی دارای مبانی‌نظری و متقارن قرار ندارند. به واقع هردو خواستار ورود به عملی هستند که با مجموعه ای از سایر اعمال طرفین همخوانی و همسویی ندارند، و هر کدام فقط مشکل یک طرف را به صورت محدود برطرف میکند. به آنها گریزگاه‌های تاکتیکی نام میگذاریم. در جریان دتانت نیز قرار نبود با تنش‌زدایی رقابت دوطرف پایان یابدو هدف فقط جلوگیری از تقابل‌آخرالزمانی(جنگ اتمی‌ناخواسته) و تنها دستاورد واقعی آن پیمان ‌سالت بود که خطر رویارویی ‌‌اتمی را کاهش میداد. توافق فنلاند هم چیزی شبیه همان بود در ابعادی کوچکتر؛ یک اقدام تاکتیکی در شروع دوران جنگ سرد.

هرگونه راه ایرانی برون‌رفت از وضعیت حاضربایدجامع باشد.

"هفته گذشته هم تحلیلگر آمریکایی آلبرت‌ولف که او نیز از تاریخ الهام گرفته در فارین‌پالیسی پیشنهاد فنلاندیزه شدن عراق بین ایران و ایالات متحده داده است"نمیتوان گفت فرهنگ تنش زدایی با آمریکا را توسعه بدهیم تا مشکلمان با ایالات متحده برطرف شود. نمیتوان با ایالات متحده در تنش‌زدایی بود و در آمریکای جنوبی با مخالفان آن وارد اتحاد شد، نمیتوان سایه اسرائیل را روی دیواربین دوطرف ندید، و نمیتوان در همه نقاط داغ خاورمیانه خود را مقابل آمریکاییها و متحدان آنها یافت و حرف از تنش‌زدایی با آن زد. اینها، اجزای مهم استراتژی فعلی هستند.

چطورمیتوان از این وضعیت بغرنج بیرون آمد؟ این پرسشی است که بسیاری در ایران اراده و یا جربزه پاسخ مستقیم آن را ندارند: حکومت پرسش را پنهان میکند، ناظران از پاسخی عمقی طفره میروند. پاسخ این است که با بازتعریف استراتژی امنیت ملی‌کشور که اشتباه و با انحراف‌نظری شکل گرفته است؛ میهن ما کشوری است که موقعیت ژئوپلتیک و سازه‌های‌امنیت ملی‌اش برای ورود به هر تخاصمی شکل نگرفته است. امکان حیات بالنده برای کشور در قرون جدید، همواره برای یک ایران نامتخاصم بیشتر فراهم بوده است تا یک ایران متخاصم و همین اصل باید مبنای نظری استراتژی امنیت ملی آن قرار گیرد.

یعنی باید قرار میگرفت! این کیفیت حداقل از دوران جنگهای ایران و روس برقرار بوده است.تصویر اسطوره‌ای آن شیر روی پرچم را باید با نقش یک خارپشت عوض میکردند! به جای اسطوره و ایدئولوژی،باید واقعیت بیرون و خرد درون را به عنوان خمیرمایه استراتژی امنیت ملی به کار میگرفتند.

جامعه‌نو درباره این استراتژی‌امنیت ملی، استراتژی خارپشت، بسیارنوشته و دیگر اطاله کلام نمیدهیم. فقط باید تاکیدکرد هیچ تغییر تاکتیکی نمیتواند استراتژی اشتباه را اصلاح کند. دیوارکج را، تغییرمصالح راست نمیکند!/ جامعه نو

منابع خبر
معامله ناممکن! - کلمه - ۹ خرداد ۱۳۹۹

اخبار مرتبط