خاطرات وکیل/هم حسابداران خیانت کردند، هم داور مرضی الطرفین

خبر آنلاین - ۱۵ خرداد ۱۴۰۰

اوایل دهه ی هشتاد و ماه های ابتدایی کارآموزی ام بود که از طریق آگهی همشهری با حاج امیر آشنا شدم،کلام اول به دوم نرسیده دست دراز کرد و گفت:یاعلی از فردا شروع کن.خیلی ساده و بی آلایش اولین قرارداد کاری ام بدون نوشتن حتی یک کلمه روی کاغذ منعقد شد.یک شهرری بود و یک حاج امیر،چند روز پس از توافق با حاج امیر که با راننده ی شخصی وبنز طوسی رنگش به پروژه ها و مناطق مختلف شهرداری و ادارات سر می زدم تازه فهمیدم موکلم کیست.

ظرف چندماه، کار کردن با حاج امیر اعتبار و موقعیتی نصیبم کرده بود که در حالت عادی باید سال ها تلاش می کردم تا به آن  درجه از اعتبار در حرفه ی وکالت می رسیدم.هر بار که از این موفقیت برای مادرم نقل قولی می کردم بلادرنگ می فرمود:از خدا می خوام که روسفید بشی مادر، حواست باشه براش کم نگذاری و از جان و دل،صادقانه کار کن،یادت باشه خدا سبب ساز بنده هاش هست به شرط  صداقت و دست و چشم پاکی.

به موازات لطف و محبت های حاج امیر سعی می کردم برای انجام هر خواسته اش ساعت ها مطالعه کنم،طوری که در انعقاد قراردادبا پیمانکار جدید برای اولین مرتبه عبارت و واژه داوری را در حل و فصل اختلافات از من شنید.زمانی که از مزایای داوری براش توضیح دادم،خیلی خوشش آمد خاصه اینکه ارزش ریالی پروژه های حاج امیر به حدی بود که بر فرض طرح دعوی در محکمه فارغ از تلف شدن سرمایه اش در جریان دادرسی های طولانی آن مقطع زمانی، مبلغ هنگفتی بابت هزینه دادرسی باید پرداخت می شد و لحاظ کردن داوری در قراردادها راهکار مناسبی بود برای تسریع در حل و فصل اختلاف احتمالی و صرفه جویی در هزینه های دادرسی.

روزی که مشخصات پروژه ی مهندس را با رقم قرارداد برایم پیامک کرد موبه تنم راست شد.رقم پروژه برابر بود با ارزش کل پروژه هایی که تا به آن روز در شرکت حاج امیر به سرانجام رسیده بود تا آن روز چنین قراردادی تنظیم نکرده بودم و اطرافم نیز هیچ همراه و آشنایی جز کتاب های درسی ام برای مشورت نداشتم.

غرق فکر و استرس بودم که یاد حرف مادر افتادم:مادر سعی کن با حاجی صادق باشی،اگر کاری بهت سپرد و بلد نبودی بهش بگو،با یکبار بلد نیستم گفتن، هیچ اتفاقی نمی افته اما اگر به دروغ گفتی بلد هستم ولو اینکه کارِ حاجی را هم درست انجام داده باشی باز بابت دروغی که بهش گفتی مدیون هستی.بلادرنگ به حاجی زنگ زدم، علیرغم قلب مهربانش چهره ای خشن و عبوس داشت،طوری که بچه های قدیمی می گفتند کسی تا به حال  خنده ی حاج امیر را ندیده،همین حاج امیرِعبوس به محض برقراری تماس خنده ای سر داد و گفت:چی شده آقای وکیل،رقم قرارداد و دیدی گورخیدی!گفتم آخه حاجی جان من تا الان هر چه قرارداد برای شما نوشتم نهایت ارزش پروژه یکصدم این رقم بوده،نوشتن این قرارداد اگر کار ساده ای هم باشه که نیست،در نظر گرفتن تضمینات قرارداد و چگونگی اجرای پروژه کار ساده ای نیست،مهم تر از شرایط قرارداد شناخت طرف قرارداد ،اطلاع از وضعیت مالی  و موقعیت اجتماعی –اقتصادی ایشان است.

پس از اصرار حاجی  بالغ بر یک ماه کل کارهای شرکت را تعطیل کردم تا بند به بند قرارداد را با تمام ظرافت های لازم  تنظیم کنم. برای هر بند و موضوعی از قرارداد بدون استثناء آراء دیوان عالی کشور،دادخواست های مطروحه،لوایح وکلای سرشناس و..را لابه لای کتاب ها پیدا می کردم ،با پروژه حاجی تطبیق داده ، به عنوان پیش نویس تحویل حاجی می دادم.بالاخره پس از یکماه و چند روز قراردادی تنظیم کردم که تا به امروز بهترین الگو و نمونه برای سایر قراردادهایم تلقی می شود.

مراحل اسکلت هر سه برج موضوع قرارداد رو به پایان بوده که حسابدار شرکت اقدام به صدور یک فقره چک به ارزشی معادل ۵۰درصد کل پروژه می کند،حاجی بی خبر ازهمه جا حسب اعتماد به مهندس، صرف تایید صورت وضعیت، چک صادره را ندیده امضاء می کند،طبیعی بود که چک با آن مبلغ منجر به وصول پول نشود و مهندس پنهان از حاجی، برگشت خوردن چک را بهانه ی ارسال اظهارنامه و مطالبه خسارت قرار داده از داور مرضی الطرفین تقاضای رسیدگی می کند.

جلسات داوری بدون حضور *حاجی منجر به صدور حکم محکومیت وی به پرداخت کل مبلغ چک و خسارتی معادل ده درصد مبلغ قرارداد شده بود که درجریان ماوقع قرار گرفتم.شانس آورده بودیم در دار و دسته ی مهندس،محمد شوفر مراقب اوضاع بوده و قبل از انقضاء مهلت بیست روز*برای درخواست ابطال رای داورکپی حکم داور را به حاجی رسانده بود.

برای ابطال رای داور با اشتباهات ناشیانه ی داور مرضی الطرفین که مشخص بود بدون کمترین تحقیقی ،دیکته ی مهندس را حکم کرده ، کار سختی در پیش نداشتم،مواردی مانند عدم ابلاغ جلسه داوری به حاجی*و...دلایل ابطال رای داور بود، اما نکته ی مهم شناسایی مسیر و نقشه ای بود که منجر به صدور چنین چکی شده،حاجی هم بدون کمترین توجهی امضاء کرده بود.

شرایط و موقعیت پیش آمده طوری بود که نباید لحظه ای زمان را از دست می دادم لذا با هماهنگی حاجی ، بدون اطلاع قبلی تیم پنج نفره ای  را در قالب حسابرس وارد مجموعه حسابداری کرده تا کل اسناد و مدارک مالی را همراه با کیس های کامپیوتر بررسی کنند.حاجی دستور داد تمام کارکنان حسابداری تا زمانی که حاجی نگفته حق ورود به شرکت ندارند،ادامه ی دستور حاجی طوری که شک و شبه ای ایجاد نشود گفتم:مرخصی اجباری با حقوق ،توفیق اجباری است برای استراحت.

با خروج مدیران و کارکنان حسابداری از مجموعه مرحله ی دوم کار شروع می شد:با بررسی ابتدایی مستندات مالی این شک و تردید به یقین نزدیک شده بود که در واحد حسابداری شخص یا اشخاصی در خرید مایحتاج پروژه سند سازی می کنند و درصدی از اجناس خریداری شده سرِ پروژه شرکت تخلیه نمی شود.لذا با استخدام تعدادی موتور سوار و راننده تمام فروشگا ه هایی که به شرکت حاجی جنس می فروختند را تحت نظر گرفتیم و همان روز سفارش ده ظرفیت میلگرد به بازار آهن تهران زده شد،اسم و رسم حاجی نیازی به چک نداشت و آهن فروش ها همین که دیده بودند مهر و امضاء شخص حاجی ذیل سفارش هست بدون دریافت چک، سفارش حاجی را ثبت کرده بودند.از این مرحله به بعد اتفاقاتی رخ داد دیدنی.

ده ظرفیت میلگرد از انبار آهن فروش ها بارگیری شد اما هرگز به پروژه ما نرسید و سر از کرج درآورد!!

مهندس با پرداخت درصد به رئیس و معاون واحد حسابداری ایشان را ترغیب به سند سازی کرده تا جایی که برای هر مرحله از اجرای پروژه دو برابر ارزش ریالی مصالح مورد نیاز ثبت سفارش شده،اقلام مورد نیاز شرکت در محل  پروژه تخلیه و معادل همان اقلام برای پروژه مشارکتی این سه در کرج تخلیه می شد.

تا روزی که بین ایشان بابت درصد منافع اختلاف شده ،داور مرضی الطرفین که از دوستان مهندس بوده را وارد بازی می کنند تا به بهانه ی برگشت خوردن چک و درخواست مهندس بر مطالبه خسارت حاجی را محکوم به پرداخت مبلغی کند برابر با ارزش کل سرمایه ی وی در پروژه تا به این طریق حاج امیر از مجموعه برج ها خلع ید شود.

دادخواست ابطال رای داور و تقاضای توقف عملیات اجرایی را مستند به ماده۴۸۹و۴۹۰قانون آیین دادرسی مدنی تقدیم دادگاه حقوقی کرده،با شرح مفصل ماوقع و ضمیمه کردن اقدامات داور مرضی الطرفین مستندبه رای صادره شکواییه ای علیه چهار نفر تقدیم دادسرا شد.بازپرس در همان جلسه ی ابتدایی مستند به ماده۱۸۰قانون آیین دادرسی کیفری *دستور جلب متهمین را صادر کردند.مستندات موجود به حدی شفاف و روشن بود که در محکومیت متهمین جای هیچ شک و شبه ای وجود نداشت.تشریفات کارشناسی پرونده و دادرسی پرونده تا مرحله ی اجرای حکم حبس و ردمال متهمین بالغ بر سه سال به طول کشید و در نهایت کل سرمایه مهندس بابت رد مال *به نفع حاجی توقیف،متهمین راهی حبس شدند.

وکیل دادگستری

*هرگاه طرفین قرارداد یک نفر را به عنوان  تنهاداور قرارداد معرفی کنند به وی داور مرضی الطرفین می گویند.

*بنا بر قواعد دادرسی ابلاغ جلسه ی داوری به طرفین اختلاف ضروری است،اگر چه عدم حضور مانع رسیدگی داور نخواهد بود اما داور مکلف است از ابلاغ زمان و مکان جلسه به طرفین اختلاف مطمئن شود.

*ماده۴۸۴قانون آیین دادرسی مدنی راجع به تشکیل جلسه داوری و الزامات قانونی این جلسه انشاء حکم کرده.

*مواردی که موجب ابطال رای داور می شود با عبارت کلی مخالف بودن رای داور با قوانین موجد حق دارای مصادیق متعددی است.البته ماده در۷بند مصادیق دیگری از ابطال رای داور را قید کرده است.

*در جرم کلاهبرداری،محکوم علیه مکلف هست  عین مال  یا معادل مال تحصیل شده از طریق کلاهبرداری را به نرخ روز به شاکی مسترد کند.

*بهتر است در ارجاع اختلاف به داوری،هیات سه نفره ای را برای داوری انتخاب کنیم و حتما به اخذ نظر کارشناس ذیربط در امر داوری اشاره شود.

منابع خبر

اخبار مرتبط

دیگر اخبار این روز

خبر آنلاین - ۱۵ خرداد ۱۴۰۰