قسمت صد و سی و پنج گودال

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱

   سریال گودال قسمت صد و سی و پنج 135Çukur Serial Part ۱۳۵

گودال ۶۵-۱

آذر با خودش فکر می کند که چه دلیلی دارد کوچوالی ها برادر او را بکشند و به نتیجه نمی رسد. همان موقع یوجل برای دیدن او می آید. یوجل به او پیشنهاد همکاری می دهد و می گوید: «منم میخوام از کوچوالی ها انتقام بگیرم پس بیا با هم این کارو کنیم! » اما آذر با او بد برخورد می کند و از خانه بیرونش می کند. تمساح هم که پیش اذر پناه گرفته بوده با دیدن یوجل دنبال او می رود و می گوید: «تو خود شیطونی! من میدونستم کار وارتلو نیست! الان با دیدن تو همه چیزو فهمیدم! » یوجل هم از او خوشش می آید و تمساح به دنبال او می رود.

کوچوالی ها در قهوه خانه جمع شده اند و ناگهان بحث بالا می گیرد و هرکس دیگری را مقصر این همه مشکل می داند.

"   سریال گودال قسمت صد و سی و پنج 135Çukur Serial Part ۱۳۵ گودال ۶۵-۱آذر با خودش فکر می کند که چه دلیلی دارد کوچوالی ها برادر او را بکشند و به نتیجه نمی رسد"جلاسون به انها اعتراض می کند که چرا دست روی دست گذاشته اند و یاماچ او و جومالی را مقصر می داند که دردسرهای بیشتری برایشان درست کرده اند. حتی وارتلو که باعث درگیر شدنشان با آذر شده را هم وسط می کشند و همه با هم بحث می کنند و در آخر جومالی و یاماچ بر سر هم فریاد می زنند. ناگهان ادریس از جایش بلند می شود و به آنها می گوید که به دنبالش بروند. او پسرانش و جلاسون و مکه و متین و کمال و علیچو را همراه عمو و مدد به زمین فوتبال می برد و تیم ها را تقسیم می کند و می گوید که همراه هم بازی کنند. ابتدا برایشان مسخره می آید اما بعد هر تیم به کمک یکدیگر بازی را انجام می دهند و دوباره مثل قبل می شوند.

سلیم به جومالی می گوید که دنبال کارهای اولوچ بروند و یاماچ هم به وارتلو می گوید تا با هم مشکلی که با آذر دارند را حل کنند. از طرفی همان شخص ناشناس از دور علیچو را در زیر نظر دارد اما یاماچ به خاطر خطرناک بودن جو به خاطر وجود یوجل علیچو را لحظه ای تنها نمی گذارد.

سلطان به داملا که چند روزی است ساکت و گوشه گیر شده می گوید که آنها را جزوی از خانواده اش بداند و به چیزی فکر نکند چون آنها از او محافظت خواهند کرد. از طرفی هم سلیم پیش کاراجا که دیگر مثل قبل نیست و با کسی حرف نمیزند می رود و کاراجا می گوید که می ترسد هر لحظه به آنها حمله کنند و کس دیگری کشته شود. سلیم سعی می کند او را آرام کند و به او قول می دهد که فردا او را جایی ببرد.

"یوجل به او پیشنهاد همکاری می دهد و می گوید: «منم میخوام از کوچوالی ها انتقام بگیرم پس بیا با هم این کارو کنیم! » اما آذر با او بد برخورد می کند و از خانه بیرونش می کند"

سلیم به دیدن اولوچ می رود و یک میلیون پولی را که قرار بود را از او می گیرد و فورا می رود اما به متین و کمال میسپارد تا او را زیر نظر بگیرند. اولوچ به یوجل زنگ می زند و می گوید که طبق قرارشان پول را به سلیم داده و یوجل می فهمد که کوچوالی ها خائن بودن اولوچ را فهمیده اند چون نیازی به این پول دیگر ندارند. اولوچ وقتی این را می فهمد می خواهد پیش اولوچ برود اما یوجل به او می گوید که اصلا این کار را نکند تا او را در خطر نیندازد. یوجل متوجه می شود که ماشینی او را تعقیب می کند، پس به نحوی از دید انها دور می شود و فورا به داملا زنگ می زند و از او می خواهد که به آدرسی که می گوید بیاید و اسلحه و پول هم همراه خودش بیاورد چون لو رفته. داملا نگران او شده و با ترس آماده می شود.

قسمت بعدی - سریال گودال قسمت صد و سی و شش ۱۳۶ قسمت قبلی - سریال گودال قسمت صد و سی و چهار ۱۳۴ Next Episode - Çukur Serial Part ۱۳۶ Previous Episode - Çukur Serial Part ۱۳۴

منابع خبر

اخبار مرتبط

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱