آیا در زمانه کرونا جایی برای آرامش هست؟
اما آیا در زمانه کرونا آرامش بهسادگی در انسانها ایجاد میشود؟ یک جستوجوی ساده در فضای وب به ما نشان میدهد که آرامش در نایابی است که اکنون جهان کرونایی به دنبال آن است. اکنون مطالب فراوانی در سایتهای متعدد اینترنتی منتشر شده است که حاوی توصیههای روانشناسان و مشاوران برای کسب آرامش در زمانه فعلی است. فراوانی این مطالب نشانه تقاضای زیادی است که در جوامع مختلف وجود دارد و البته نشانه ناآرامی وجود انسانها در اقصینقاط زمین است. اما این همه ناآرامی به چه دلیل رخ داده و آیا نهاد ناآرام جهان فقط به توصیهای به آرامش میرسد؟ تحقیقات روانشناسان نشان میدهد که انسانها همیشه در برآورد و ارزیابی خطری که همراه با ابهامات فراوانی است، عملکرد بدی دارند و این خطرات را یا بیشازحد بزرگ جلوه میدهند یا به آن بهطورکلی بیاعتنا هستند.
سونیا بیشاپ، استاد روانشناسی دانشگاه برکلی کالیفرنیا که درباره نحوه تأثیر اضطراب بر تصمیمگیری، تحقیقاتی را انجام داده است، میگوید این واقعیت (بزرگ یا کوچکدانستن خطر) بهویژه اکنون که در دوران مواجهه با کروناویروس هستیم، نمود بیشتری دارد. پیامهای متناقض از طرف رسانهها و مسئولان بهداشتی باعث اضطراب میشود.
" اما آیا در زمانه کرونا آرامش بهسادگی در انسانها ایجاد میشود؟ یک جستوجوی ساده در فضای وب به ما نشان میدهد که آرامش در نایابی است که اکنون جهان کرونایی به دنبال آن است"ما عادت نداریم در شرایطی زندگی کنیم که بهسرعت احتمالات تغییر میکنند. کافی است برای آنکه دریابیم شرایط فعلی چه میزان مبهم است، پاسخ وزیر بهداشت به دکتر مسعود نیلی را بخوانیم که بهصراحت میگوید مانند تمامی مسئولان بهداشتی کشورهای جهان از آینده عملکرد این ویروس چیزی نمیداند. یادمان باشد که در دو ماه گذشته، چه میزان تغییر در دستورالعملهای بهداشتی ایجاد شده است. برای نمونه، میتوان به لزوم ماسک برای افراد سالم اشاره کرد که ابتدا گفته شد نیازی نیست و اکنون گفته میشود که همه افراد سالم در اجتماعات به ماسک نیاز دارند.
در چنین شرایط پرابهامی، از یک طرف با شهروندانی مواجهیم که خطر کرونا را به هیچ میگیرند و شهروندان دیگری که غیر از رعایت فاصله اجتماعی، از دو ماسک روی هم استفاده میکنند! چرا؟ «بیشاپ» میگوید ایدئال است که ما در مواجهه با ابهام از دیدگاهی استفاده کنیم که «یادگیری فاقد الگو» نامیده میشود. این دیدگاه اصولا براساس آزمون و خطاست: ما بر تجربیاتمان متکی هستیم و بهتدریج برآوردهایمان را از میزان احتمال وقوع یک رویداد خطرناک نوسازی میکنیم، اینکه خطر چقدر نزدیک است و چه کارهایی باید انجام دهیم تا از وقوع آن پیشگیری کنیم.
اما شوربختانه، اغلب افراد در زمان نداشتن الگو برای نحوه مدیریت یک خطر، به یادگیری الگومحور گرایش پیدا میکنند؛ یعنی نمونههایی را از گذشتهشان بهخاطر میآورند و براساس آن عمل کرده یا آنکه احتمالات آینده را در ذهنشان شبیهسازی میکنند. زمانی که براساس الگوی گذشته عمل کنیم باور خواهیم داشت که کروناویروس نیز یا مانند دیگر ویروسها ما را بیمار نخواهد کرد یا در صورت بیماری بهراحتی از آن خواهیم گذشت، اما هنگامی که براساس شبیهسازی آینده عمل کنیم «سوگیری حضور» رخ خواهد داد و خطر را احتمالا بسیار بیشتر از حد معمول ارزیابی خواهیم کرد. برای مثال، هنگام شنیدن خبر سقوط هواپیما خودمان را در آن پرواز تصور میکنیم و به همین دلیل خطر پرواز را بیشتر از حد معمول خواهیم دانست یا در زمانه کرونا خود را روی تخت بیمارستان خواهیم دید. درحالیکه هر دو طرف این طیف، افراطی رفتار میکنند، انسانهای بسیار دیگری هم هستند که چیز دیگری را تجربه میکنند: اضطراب حاد. کمی اضطراب در مواجهه با بحرانی مانند کرونا میتواند خوب باشد و باعث شود هشیاری و انرژیمان برای رعایت پروتکلهای بهداشتی افزایش یابد.
"اکنون مطالب فراوانی در سایتهای متعدد اینترنتی منتشر شده است که حاوی توصیههای روانشناسان و مشاوران برای کسب آرامش در زمانه فعلی است"همین اضطراب است که به ما یادآوری میکند دستهایمان را بشوییم، به توصیهها توجه کنیم و حتی مواد غذایی ضروری در خانه داشته باشیم. جنیفر هورنی، رئیس مؤسسه اپیدمیولوژی در دانشگاه دلاور و متخصص بهداشت عمومی تأکید میکند که کمی هراس میتواند مفید باشد تا افراد از دستورالعملهای بهداشتی پیروی کنند و باعث میشود بهتر درک کنیم که رفتار ما چقدر بر سلامتی دیگران تأثیرگذار است.
اما از سوی دیگر، اضطراب یک پدیده وحشتناک است که در طولانیمدت باعث رنج میشود. هر چه مضطربتر میشویم سختتر خواهد بود که مغزمان را از حرکت به سوی هراس متوقف کنیم. تحقیقات نشان میدهند که استرس حاد میتواند بخشهای استدلالی مغزمان را کوچک کند که این اتفاق در نهایت منجر به هراس میشود. روانشناسان تأکید میکنند که بدنهای ما انسانها واقعا برای زندگی با استرسها و اضطرابهای حاد میانمدت و طولانیمدت ساخته نشدهاند.
اگرچه این استرسها برای یک مدت کوتاه به ما انرژی میدهند اما درنهایت ما را خسته و افسرده میکند. این خستگی در زمانه مواجهه با کروناویروس میتواند در نهایت پیامدهای جدی برای جامعه داشته باشد: اگر مردم در فرایند فاصلهگذاری اجتماعی فرسوده شده باشند، قبل از آنکه همهگیری ویروس به پایان رسیده باشد به اجرای پروتکلها بیاعتنا خواهند شد. بنابراین آرامش توصیهشده ازسوی سخنگوی دولت ایجاد نخواهد شد تا زمانی که مسئولان دولتی چنین بیمحابا مبهم سخن میگویند و وزیر محترم بهداشت حاضر نیست با صراحت به مردم بگوید که فاصلهگذاری هوشمند که به گفته ایشان راهی میانه در وضعیت فعلی اقتصادی کشور است، علاوه بر نان مردم، سلامت آنها را نیز حفظ خواهد کرد و ما در هفتهها و ماههای آینده مجدد این بیماری مواجه نخواهیم شد. همانطور که «هورنی» که در زمان همهگیری آنفولانزای H1N1 در آمریکا به گروههای مختلف واکنش سریع را آموزش میداد، میگوید کاهش ابهام برای تضمین اینکه مداخلات ما مؤثر هستند، کلیدی است.
در یک کلام، راه مشخص است: آرامش مردم را اطمینان مسئولان ایجاد میکند. اگر مسئولان اطمینانی ندارند پس امید آرامش در جامعه جز توصیهای از برج عاج چیز دیگری تلقی نخواهد شد.
* منتشر شده در روزنامه شرق | سوم اردیبهشت ۹۹
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران