سریال بی صداقت قسمت ۳ سه

پندار - ۱۶ فروردین ۱۴۰۱

 

مرت که در تولد ولکان حسابی مست شده است، قصد دارد شروع به سخنرانی کند و چیزهایی را در مورد ولکان به همه بگوید. ولکان سعی دارد جلوی مرت را بگیرد و نهایتاً مجبور می شود که او را کتک بزند تا ساکت شود. آسیه ولکان را داخل ماشین می برد و به دست او رسیدگی میکند. سپس با حرص حلقه ولکان را به بهانه ورم کردن دستش در می آورد. ولکان از آسیه می پرسد که با گونول خانم در مورد چه چیزی صحبت می‌کردند.

" مرت که در تولد ولکان حسابی مست شده است، قصد دارد شروع به سخنرانی کند و چیزهایی را در مورد ولکان به همه بگوید"آسیه به عمد می‌گوید که در مورد درین صحبت میکردند. ولکان با تعجب میپرسد :«درین دیگه کیه؟» آسیه می‌گوید:«درین رو نمیشناسی؟دخترشه.» ولکن تظاهر میکند که اصلا درین را نمی‌شناسد. آسیه سر درد را بهانه میکند و به خانه برمی‌گردد. او با عصبانیت لباسهای ولکان را داخل چمدان می اندازد و چمدان ها را در سالن می گذارد.

در مهمانی تولد، درین به گوشه ای رفته و ولکان پیش او می رود و درین را می بوسد. یک نفر پنهانی از آنها فیلم می‌گیرد.

درین به خاطر رابطه نزدیک و عاشقانه ولکان و آسیه با او بحث میکند. سپس می‌گوید که دیگر تحملش تمام شده و فقط تا فردا به ولکان وقت میدهد تا همه چیز را به آسیه بگوید و از او جدا بشود. سپس با حرص می رود.

ولکان داخل جمع برمی‌گردد. سراب به ولکان خبر میدهد که برای گرفتن پروژه روسی ها باید آخر هفته حسابی کار کنند. علی که از قبل قول رفتن به کمپ فوتبال را از ولکان گرفته بود،با شنیدن این خبر ناراحت شده و از گولین میخواهد که او را به خانه برساند.

"ولکان سعی دارد جلوی مرت را بگیرد و نهایتاً مجبور می شود که او را کتک بزند تا ساکت شود"وقتی گولین علی را به خانه می برد، متوجه کسل بودن آسیه می شود. آسیه بی مقدمه به روی گولین می آورد که از خیانت ولکان خبر دارد و از اینکه او نیز همه چیز را پنهان کرده بود، از گولین گلایه میکند. گولین با ناراحتی می‌گوید که او تقصیری ندارد و ولکان قول داده بود که زود از درین جدا می شود. آسیه می‌گوید که امشب ولکان را از خانه بیرون خواهد کرد.

این را هم ببینید:  سریال راهزنان قسمت ۲۴۴

شب وقتی ولکان به خانه می رود، به شدت مست است. آسیه به ناچار او را به اتاق می برد تا بخوابد.

سپس به علی فکر میکند و به خاطر شوق های برای رفتن به کمپ، تصمیم میگیرد که فعلا چیزی به ولکان نگوید.

روز بعد، ولکان و علی برای رفتن به کمپ آماده می شوند. ولکان به خاطر علی، سر قرار کاری نمی رود و از سراب میخواهد که جلسه را با تماس تصویری برقرار کنند.

در بیمارستان، یکی از پزشکان به نام آلتان که پیرمردی الکی است، در اتاق هیبت مدیره نشسته و آسیه به او می‌گوید که به خاطر شکایات متعدد از طرف بیماران به خاطر مصرف الکل، اخراج خواهد شد. آلتان عصبانی شده و با تهدید آسیه، از آنجا بیرون می رود.

درین برای معاینه به بیمارستان می رود. او به اتاق آسیه می رود و از حالت تهوع و مشکلات گوارشی ابراز ناراحتی میکند. آسیه با حرص سوالاتی در مورد رابطه جنسی او می پرسد و درین می‌گوید که با مرد متاهلی در ارتباط است که به زودی قرار است طلاق بگیرد، زیرا همسرش را دوست ندارد و به زور با او زندگی میکند.

"ولکان با تعجب میپرسد :«درین دیگه کیه؟» آسیه می‌گوید:«درین رو نمیشناسی؟دخترشه.» ولکن تظاهر میکند که اصلا درین را نمی‌شناسد"آسیه با شنیدن این حرفها عصبی می شود. او از درین نمونه ادرار میخواهد و با ادرار او تست بارداری گرفته و متوجه می شود که درین حامله است. او به شدت شوکه و عصبی می شود و خبر بارداری درین را به او می‌دهد. سپس درین را پیش گولین برای معاینه می فرستد.

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبرگزاری میزان - ۲۳ اسفند ۱۳۹۹
خبرگزاری میزان - ۲۲ دی ۱۴۰۰
پندار - ۱۱ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۱۶ فروردین ۱۴۰۱
باشگاه خبرنگاران - ۱۸ فروردین ۱۴۰۰
باشگاه خبرنگاران - ۲۷ فروردین ۱۴۰۰
خبر آنلاین - ۷ فروردین ۱۴۰۱