توفیقات، ضعفها و چالشهای سیاست خارجی
این یکی از مهمترین مشکلات کشور بود که بر اوضاع داخلی و از جمله کمک به بیشتر موثر شدن راهبرد فشار حداکثری ترامپ نه فقط بر اقتصاد کشور بلکه اقتصاد خانوار بهطور مستقیم بیتاثیر نبود! این نقیصه زیرساختی که باعث میشود هم نتوانیم حداقل نیازهای رفاهی و توسعه کشور را برای مردم فراهم کرده و به راحتی از منافع و اهداف سیاست خارجیمان دفاع کنیم و هم از اقدامات یکجانبهمان مانند مبارزه با داعش که حتی به نفع جامعه جهانی هم هست مورد تقدیر قرار نمیگیرد و نمیتوانیم از سرمایهگذاریمان استفاده و منفعت ببریم، همچنان بر کمکاریها و انتخاب غلط راهبردها و سیاستها و اقدامات ما سایه انداخته است. البته تلاش برای همکاری با تار و پود نسج جهانی لزوما به معنای مرعوب شدن و پذیرش تمامی هنجارهای بینالمللی یا تسلیم شدن نیست بلکه تلاش برای فهم معادلات بینالمللی و حل آنها برای یارگیری و اجماعسازی منطقهای و جهانی است تا به عنوان یک عامل یا بازیگر مسوولیتپذیر نقشآفرینی کنیم. بازیگری که فقط به دنبال بههم زدن بازی قدرتهای منطقهای و جهانی نیست بلکه به دنبال کسب منافعش در سیاست خارجی و کسب حداکثری منافع ملی است! لذا در این سال هم تحول چشمگیر و عمدهای در سیاست خارجی ایران مخصوصا از منظر ساختاری اتفاق نیفتاد. دستگاه مجری سیاست خارجی نیز همچنان با همان مشکلات ساختاری و عملیاتی و نیز تعداد سازمانهای درگیر و جزیرهای عمل کردن و غیبت از صحنههای تصمیمسازی، تصمیمگیری، طراحی استراتژیک و عملیاتی و اجرای آنها رنج برد. با این اوصاف سیاست خارجی کشور در ادامه سال ۱۳۹۷ همچنان سیاستی تا حدی انفعالی باقی ماند و به دنبال حوادث مخصوصا در ارتباط با برجام و خروج ترامپ از آن و چگونگی تعامل و حفظ همپیمانان باقی مانده در برجام و مشخصا اروپا کشیده شد و کمتر توفیقی در زمینه اجرایی کردن حداقل دستاوردهای برجام مانند کانالهای مالی اروپا حاصل شد.
"اما همینکه توانست بهرغم فشارهای داخلی و خارجی به راهبرد در انزوا نگه داشتن ترامپ در خروجش از برجام وفادار بماند و وی نتوانست هیچیک از همپیمانان ما را به پشت سر خویش ببرد توفیق بزرگی بود"اما همینکه توانست بهرغم فشارهای داخلی و خارجی به راهبرد در انزوا نگه داشتن ترامپ در خروجش از برجام وفادار بماند و وی نتوانست هیچیک از همپیمانان ما را به پشت سر خویش ببرد توفیق بزرگی بود. در مقابل در روند حوادث و تحولات یمن و پیروزیهای حزبالله و مشکلاتی که برای سعودیها در انظار بینالمللی در اثر مثله کردن خاشقجی در ترکیه و کشتار مردم بیگناه به وجود آورده بود و نیز تحولات سوریه دست بالا را داشته و با حاکمیت سرزمینی و سیاسی بیشتر حکومت اسد میشد از این پیروزیها دست برتر در تقویت سیاست حارجی کشور استفاده کنیم که هم در تبدیل پیروزیهای نظامی به دستاوردهای سیاسی کم توفیق داشتیم و هم تحرکات مردمی در عراق و لبنان پنجره چالشهای جدیدی را برای ما گشود و ادامه این وضع و ترور نظامیان ایرانی و عراقی در بغداد توسط امریکا که حضورش را در حوزههای امنیت ملی و در اطراف ایران افزایش داد و تثبیت کرد دو کشور را به لبه درگیری نظامی رساند.
زیرا یکی از مهمترین مشکلات ایران و امریکا علاوه بر مشکلات ساختاری و بیاعتمادی بین دو کشور، تامین منافع ایران در خاورمیانه و منطقه خلیج فارس است و امریکاییها و مخصوصا ترامپ نمیخواهند نقش منطقهای ایران را به رسمیت بشناسند و در همین چارچوب مانعتراشی میکنند. در این زمینه اما ما هم نتوانستیم از تغییر توازن ژئوپلیتیک در منطقه خلیج فارس استفاده ببریم. یعنی در سال گذشته بعد از حوادث این منطقه در حمله به کشتیهای نفتی در فجیره، ساقط شدن پهپاد امریکایی و نیز حمله به آرامکو سیاست خارجی توانست دست بالا را پیدا کند اما متاسفانه با دو حادثه داخلی یعنی حوادث آبانماه و حمله به هواپیمای اوکراینی نه توانستیم از این دست برتر استفاده کنیم و نه توانستیم در مقابل ترامپ با استفاده از این ظرفیتی که در سیاست خارجی ایجاد شده بود بهره ببریم و یارگیری برجامی خود را نیز با راهبرد منزوی نگه داشتن ترامپ در خروج از برجام تقویت کنیم.
اما گذشته از صحنه عملیاتی یکی از مهمترین معضلات سیاست خارجی از منظر راهبردی که در سال گذشته تداوم یافت و راهحلی برای آن پیدا نشد بلاتکلیفی در گفتمان منطقهای ایران بود. و همچنان گفتمان غالبی در عرصههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بین ایران و کشورهای منطقه خلیج فارس به وجود نیامد و لذا در غیبت وجود یک گفتمان سازنده و کارساز همچنان تنها گفتمان غالب، گفتمان امنیتی حاکم بود.
و این باعث شد این کشورها هرگونه تحول در سیاست خارجی ایران برای تامین منافع ملی و اهداف سیاست خارجی کشور را به ضرر خودشان قلمداد کنند. این امر علاوه بر اینکه به تداوم رکود روابط شمال و جنوب آبراه انجامید بر روابط ایران و امریکا علاوه بر مشکلات ذاتی دو کشور هم سایه افکند! البته مشکل ما در برجام فقط ترامپ نبود که به راحتی به یک قرارداد بینالمللی برای اهداف شخصی و به غلط پشت کرد و باعث خوشحالی رقبای منطقهای ایران مانند عربستان که در باتلاق سوریه و یمن گیر کرده بودند و به دنبال مفری میگشتند نیز میشد.
زیرا پس از برجام به دلیل اینکه عربستان فکر میکرد مشکلات ایران با غرب حل شده و این موضوع باعث تقویت سیاسی و ژئوپلیتیکی و در نتیجه افزایش هژمونی ایران در منطقه میشود، در برابر ایران قرار گرفت و در همین راستا برای خروج از موقعیت بیآبرویی ناشی از قصابی و مثله کردن خاشقجی تلاش کرد که جلوی نفوذ منطقهای ما را بگیرد تا ایران نتواند از ظرفیتهای تولید شده در سیاست خارجی به توازن بینالمللی برسد. و از آنجا که ما نیز در یک ضعف مفرط در سیاست خارجی کشور هنوز نتوانستهایم بین اولویتمان جهت همکاری با کشورهای منطقه یا حل مشکلاتمان با غرب یک انتخاب استراتژیک داشته باشیم و مانند یک پاندول بین غرب و کشورهای منطقه در حرکت هستیم کمتر با نوآوری و خلاقیت در سیاست خارجی همراه باشیم. لذا نتوانستیم در تنظیم سیاست همسایگی خود با تعریف الگوی همکاریهای مشترک منطقهای با الگوگیری از سایر مناطق در عرصههای اقتصادی، تجاری و فرهنگی مشکلات موجود بین کشورهای این منطقه را تا حدودی کاهش دهیم و این الگوی همکاری مشترک را مقدمهای برای حل دیگر مشکلات قرار دهیم. بنابراین بهدلیل مشکلات ساختاری منطقه و عقبماندگی کشورها و نیز عدم اتخاذ راهبرد صحیح ما بعد از برجام توفیقی در جذب کشورهای منطقه به سمت خود نداشتیم و در سال گذشته هم همچنان بیشترین تلاش ما در عرصه سیاست خارجی موضوع برجام و مدیریت مسائل مرتبط با آن بود ولی نه تنها مشکلاتمان با غرب حل نشد، بلکه به نحوی کشورهای منطقه را نیز از دست دادیم و این باعث افزایش گسل بین ایران و کشورهای منطقه شد.
یعنی اگر چه در طول سال گذشته برخی اقدامات پنهانی و رفت وآمدهای مقطعی بین ایران و بعضی از کشورهای حاشیه خلیج فارس صورت گرفت ولی این اقدامات بهرغم اینکه چندین تنش جدی را از سر گذراندیم، اما تبدیل به کار و همکاری مشترک نشد و سطح همکاریها افزایش پیدا نکرد و نتوانستیم یک روابط شکوفا و قدرتمند با همسایگان جنوبی خود داشته باشیم.
ذکر یک نکته ضروری است که به رغم مشکلات ساختاری سیاست خارجی که امکان توفیقات را کم کرد اما آنچه که بیشتر نتیجه این کمتوفیقی شد، مسائل داخلی، سوء مدیریت و وقوع حوادثی مانند آبانماه و شلیک به هواپیمای اوکراینی و نیز عدم تصمیمسازی، تصمیمگیری و اقدام مناسب در زمینه FATF بود که گرفتار مناسبات سیاسی شد، به گونهایکه هم عدم کارایی در سطح دولت را به سطح نهادهای حاکمیتی کشاند و هم نتوانستیم در همراه ساختن احساسات جهانی با خود موفق باشیم! تا آنکه رویکرد کاهش تعهدات برجامی در پنج مرحله انجام و تا حدی باعث ایجاد و تقویت حساسیت سه کشور آلمان، فرانسه و انگلیس شد و روابط ایران و اروپا به سمت انجماد رفت که شیوع کرونا اولویتهای سیاست خارجی کشورها در صحنه بینالمللی را تغییر داد!
در چنین شرایطی بود که حتی اگر کرونا هم نبود، با سلسله اتفاقات داخلی و خارجی کشور که میزان اعتماد عمومی و شادابی اجتماعی به پایینترین حد رسید و نیاز به همراهی حاکمیت در شداید اجتماعی با مردم برای یک پمپاژ روحیه ملی بودیم تاامید به آینده و اقتدار ملی افزایش پیدا کند! اما بر عکس در نهایت نیز میزان و سطح مشارکت کم در انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفندماه ناشی از تحولات مذکور نیز با نشان دادن کاهش انسجام ملی میخ آخر را بر تابوت سیاست خارجی در سال ۱۳۹۸ زد! ولی فعلا این تابوت در مقابل تابوتهایی که در این اوضاع کرونایی جهان دارد در عمق سه متری زمین و بدون تشریفات دفن میشود چند صباحی وقت دارد تا اگر ارادهای باشد به بازیابی خود بپردازد تا در دوران پسا کرونایی که با تعویض اولویتهای بینالمللی و سیاست خارجی کشورها در اثر بحرانهای سیاسی اجتماعی اقتصادی مانند فاجعه انسانی، همه درونگرا و سطح تنشها کم میشود، فرصتی تا انتخابات ۲۰۲۰ امریکا باشد تا ببیند با مهمترین مشکل خود یعنی ترامپ اگر رای بیاورد چه کند؟ انجماد سطح تنش یا درگیری محدود برای خروج از بحران؟!
* منتشر شده در روزنامه اعتماد | ۳۰ فروردین ۹۹
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران