بازخوانی ۴ حمله خونین پهلوی به دانشگاهها؛ آیا شاه کشتار نکرد؟
گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، محمد حسین طارمی؛ یکی از مهمترین جنایات رژیم پهلوی، حمله به دانشگاهها و کشتار دانشجویان بود که همواره به عنوان یکی از نقاط سیاه کارنامه این رژیم از آن یاد میشود. رژیم پهلوی جواب اعتراض دانشجویان را در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ با گلوله می دهد. اما چند سال بعد در بهمن ۱۳۴۰ در جواب مطالبه دانشجویان کماندوهای خود را به دانشگاه روانه می کند. درست در ماههای پایانی انقلاب در اردیبهشت ۵۷ نیروی شهربانی برای سرکوب دانشجویان به کمک گارد دانشگاه آمد و دانشجویان دانشگاه آذرآبادگان را به گلوله بست. حمله به دانشگاه تهران در آبان ۵۷ آخرین جنایت رژیم پهلوی بود که از مهمترین این جنایات محسوب میشود.
حمله به دانشجویان در ۱۶ آذر ۳۲
برای فهم چرایی این واقعه ، دانستن جایگاه دانشگاه تهران به عنوان تنها مرکز آکادمیک رسمی کشور در آن سالها، ضروری است.
"اما چند سال بعد در بهمن ۱۳۴۰ در جواب مطالبه دانشجویان کماندوهای خود را به دانشگاه روانه می کند"پس از انتقال قدرت از رضا پهلوی به محمدرضا شاه، این دانشگاه به دلیل آزادی سیاسی ناشی از انتقال قدرت با محوریت حزب توده، محفل تحولات فرهنگی و سیاسی کشور شد. اما کمی بعد با افزایش محبوبیت دکتر مصدق در بین عام مردم و نخبگان کشور باعث گسترش طرفداران جبهه ملی میان دانشجویان در کنار حزب توده شد.
جنبش دانشجویی ملی گرای سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ را میتوان ابزار فشار و کنترل نخبگان بر تصمیمات دولت دانست. کوچکترین تصمیمات پهلوی دوم، نخست وزیر و کابینهاش توسط دانشجویان در دانشگاه طرح و نقد میشد و حتی دست به اعتصاب و شورش میزدند. مطرحترین و بزرگترین نقد و اعتراض دانشجویان به حکومت پهلوی دوم ،تنها چهار ماه پس از سرنگونی دولت مصدق اتفاق افتاد. شاه که احساس میکرد پس از کودتا، کشور را کاملا به دست گرفته، تصمیم داشت که بار دیگر رابطه ایران -بریتانیا، که توسط مصدق به بنبست رسیده بود، را بهبود بخشد.
این واقعه یکی از مهمترین جنایات رژیم پهلوی در دانشگاه تهران بود که اتفاق افتاد.
درست بعد از کودتا علیه دولت مصدق در 28 مرداد آن سال، اعتراض دانشجویان بهخاطر برقراری دوباره رابطه سیاسی ایران با انگلیس و سفر نیکسون، معاون رییسجمهوری وقت آمریکا به تهران با شهادت سه دانشجو همراه میشود.
دکتر مصطفی چمران، که یکی از شاهدان واقعه ۱۶ آذر ۳۲ است میگوید: «روز ۱۵ آذر یکی از دربانان دانشگاه شنیده بود که تلفنی به یکی از افسران گارد دانشگاه دستور میرسد که باید دانشجویی را شقه کرد و جلوی در بزرگ دانشگاه آویخت که عبرت همه شود و هنگام ورود نیکسون صداها خفه گردد و جنبنده ای نجبند».
دانشگاه توسط سربازها به مکانی امنیتی تبدیل شد و برای جلوگیری از تنش میان آنها و دانشجویان، رئیس دانشگاه آن روز را تعطیل اعلام کرد. دانشجویان هنگام نزدیک شدن به دانشگاه، به حضور مأموران و وجود تجهیزات آنان در اطراف دانشگاه پی بردند. این اتفاقات با اعتراض هایی از سمت دانشجویان رو به رو شد. رژیم نیروهای لشکر دو زرهی را به دانشگاه اعزام کرد. در پی یورش نیروهای امنیتی و گارد به دانشکده فنی دانشگاه تهران اعزام کرد.
"درست در ماههای پایانی انقلاب در اردیبهشت ۵۷ نیروی شهربانی برای سرکوب دانشجویان به کمک گارد دانشگاه آمد و دانشجویان دانشگاه آذرآبادگان را به گلوله بست"در این میان سه تن از دانشجویان به نام های احمد قندچی(طرفدار جبهه ملی)، آذر (مهدی) شریعترضوی و مصطفی بزرگنیا (عضو کمیته مرکزی سازمان جوانان حزب توده ایران ) با شلیک گلوله نیروهای نظامی به قتل رسیدند. بعد از پایان درگیریها "احمد قندچی" که هنوز زنده بود به یکی از بیمارستانهای نظامی تهران منتقل شد، آب جوش رادیاتورها سر و صورت او را به شدت مجروح کرده بود با این حال مسئولان بیمارستان از مداوا و حتی تزریق خون به او خودداری کردند و ۲۴ ساعت بعد مظلومانه به دوستان شهیدش پیوست.
دو روز پس از این کشتار، نیکسون در دانشکده حقوق دانشگاه تهران، در برابر عکاسان و روزنامه نگاران، دکترای افتخاری این دانشگاه را دریافت کرد و دولت وقت نیز مجبور شد این کشتار را نوعی دفاع از خود معرفی کند، اما علیرغم همه تلاشها برای کمرنگ کردن اعتراض دانشجویان، روز ۱۶ آذر را روز دانشجو نام گذاری کرد.
حمله چتربازان به دانشگاه تهران در سال ۴۰
یکی دیگر از جنایات رژیم پهلوی، حمله چتربازان و کماندوها به دانشگاه تهران در اول بهمن ۱۳۴۰ است. در این روز به دنبال اعتراض دانشجویان دانشگاه تهران به تعطیلی مجلس شورای ملی و همچنین با هدف ابراز همدردی با دانشجویان دانشسرای عالی و اعتراض به قطع کمک هزینه تحصیلی آنها به کلاس ها نرفتند و تصمیم گرفتند تا به صورت دسته جمعی از دانشگاه خارج شوند.
این تصمیم دانشجویان با مخالفت نیروهای انتظامی مواجه شد. دانشجویان که در تصمیم خود دایر بر خروج از دانشگاه و کشیدن تظاهرات به پهنه خیابان های شهر اصرار می ورزیدند، برای شکستن سدهای خروج از دانشگاه با نیروهای پلیس درگیر شدند؛ که ناگهان با هجوم نیروهای چترباز مواجه شدند.
چتربازان و کماندوهای رژیم پهلوی تحت فرماندهی سروان منوچهر خسروداد با دستور مستقیم شاه به دانشگاه تهران یورش برده و صدها تن از دانشجویان و اساتید را مورد ضرب و شتم قرار داده، مصدوم و مجروح ساختند و بسیاری از وسایل آموزشی و آزمایشگاهی و کتب و منابع مطالعاتی را نابود ساختند. گفته میشد حدود ۶۰۰ تن از آسیبدیدگان راهی بیمارستان شدند.
این حادثه شرمآور، موجبات خشم دانشجویان و گروههای مختلف سیاسی- مذهبی مخالف حکومت را فراهم آورد.
دکتر فرهاد رئیس وقت دانشگاه تهران طی اعلامیهای شدیداللحن، ضمن محکوم ساختن این حادثه ناگوار، از ریاست دانشگاه استعفا داد.
دکتر احمد فرهاد، رئیس وقت دانشگاه تهران، به دنبال حمله به دانشگاه نامهای خطاب به علی امینی، نخست وزیر وقت نوشت، که در بخشی از این نامه آمده است: «پس از حمله به دانشگاه، سربازان و چتربازان بدون فرق و تفاوت، یکسان به دانشجویان پسر و دختر حمله کردند، دانشجویان بسیاری را به قصد کشت مضروب نمودند. من هیچگاه ندیده و نشنیدهام تا این حد بی رحمی، سادیسم، خشونت و خرابکاری از ناحیه قوای دولتی اعمال شود. بعضی از دختران را سربازان در تالارهای درس دانشگاه ازاله بکارت کردند».
با تمام این شرایط برخی کارشناسان تاریخ بر این عقیدهاند که موضوع حمله به دانشگاه تهران توطئه دربار محمد رضا شاه برای ساقط کردن دولت علی امینی بود؛ چرا که امینی از سوی دوستان آمریکایی پهلوی دوم به عنوان رقیب شاه برای انجام اصلاحات مورد نظر کندی در نظر گرفته شده بود و معتقدند که در این واقعه، شاه و دربار و بخشهایی از اعضای رهبری جبهه ملی هماهنگ با یکدیگر عمل کردهاند.
در آن زمان گفته میشد سپهبد تیمور بختیار، اسدالله رشیدیان و فتحالله فرود ضمن هماهنگی با دربار شاه در سازماندهی و اجرای این عملیات، نقش بسزایی داشتهاند. علی امینی نخستوزیر وقت که مدعی بود فقط پس از حمله کماندوها به دانشگاه و فجایع صورت گرفته از جریان حادثه مطلع شده است، هرگونه دخالت دولتش را در این واقعه تکذیب کرد و عناصر فئودال و جبهه ملی را عامل این حادثه دانست و ۱۵ تن از رهبران جبهه ملی و اسدالله رشیدیان و فتحالله فرود را که در آن واقعه دخیل میدانست، بازداشت کرد.
کمی بعد سپهبد تیمور بختیار رئیس ساواک نیز از کشور تبعید شد. در پیامد این حادثه، چنان که دلخواه شاه و دربار بود، امینی تضعیف شد و بهانهای به دست شاه داد تا آمریکاییان را به برکناری مهره موردنظرشان از منصب نخستوزیری متقاعد سازد.
اردیبهشت خونین در دانشگاه آذرآبادگان
بر اساس اسناد ساواک تبریز، ساعت ۱۲ و ۳۰ دقیقه روز ۱۸ / ۲ / ۱۳۵۷ دانشجویان دانشگاه مذکور پس از خروج از کلاسهای درس در محوطه دانشگاه اجتماع نموده و به مناسبت چهلمین روز کشته شدگان یزد، اهواز و جهرم مبادرت به دادن شعارهای مضره و آتش زدن سه دستگاه خودرو دانشگاه مینمایند که در نتیجه گارد دانشگاه با استفاده از گاز اشک آور اقدام به متفرق نمودن دانشجویان نموده.
"پس از انتقال قدرت از رضا پهلوی به محمدرضا شاه، این دانشگاه به دلیل آزادی سیاسی ناشی از انتقال قدرت با محوریت حزب توده، محفل تحولات فرهنگی و سیاسی کشور شد"در این درگیری تعدادی از مامورین و دانشجویان به وسیله باتون و سنگ مجروح و یکی از دانشجویان مورد اصابت گلوله واقع میشود که در بیمارستان ششم بهمن تبریز فوت میکند. همچنین یکی دیگر از دانشجویان به علت ضربه مغزی مجروح و در بیمارستان مزبور بستری ولی حال وی نیز وخیم است.»
حدود یک ساعت پس از خاتمه درگیری، استاندار آذربایجان شرقی به همراه دکتر مرتضوی رئیس دانشگاه تبریز برای بررسی قضیه از دانشگاه بازدید کردند. پس از بازدید استاندار از دانشگاه گزارشی به نخستوزیر ارسال شد که در آن علت بروز فاجعه «اقدام بیرویه و خشونت گارد دانشگاه و با سلاح وارد شدن گارد به محوطه و بالاخره تیراندازی بدون اجازه و تعقیب دانشجویان حتی در داخل ساختمانها» عنوان شده است.
متعاقب جنایات خونین رژیم در این ماه روزنامه دیلی تلگراف نوشت: «شاه، در برخورد با وخیمترین اغتشاشات داخلی بیست سال گذشته در ایران، ناچار شد سیاست آزادیهای جدید خود را که دو ماه پیش به اصرار کارتر اتخاذ کرده بود کنار نهد.»
کشتار رژیم شاه در ۱۳ آبان ۵۷
رژیم پهلوی در ادامه جنایات خود، در ۱۳ آبان ۱۳۵۷ در حوالی دانشگاه تهران خشنترین حادثه پس از ۱۷ شهریور را رقم زد که در پی آن تعدادی شهید و زخمی شدند. در اوایل آبان رژیم پهلوی دانشگاه تهران را تحت کنترل خود درآورد به طوری که روز پنجشنبه ۴ آبان، این دانشگاه توسط نیروهای حکومت نظامی بسته شد و از ورود دانشجویان جلوگیری به عمل آمد. هفتم آبان نیروهای ارتش در اطراف دانشگاه تهران مستقر شدند و از حضور دانشجویان در دانشگاه جلوگیری کردند.
روز شنبه ۱۳ آبان گروههای دانشآموزی با تعطیل مدارس به سوی دانشگاه تهران حرکت کردند.
هر لحظه بر تعداد تجمعکنندگان افزوده میشد. نیروهای نظامی از ساعت ۱۱ صبح محاصره دانشگاه را آغاز کردند. حدود ساعت ۱۲ ظهر نیروهای ارتش جلوی در جنوبی دانشگاه مستقر شدند و شلیک نارنجک گاز اشکآور را به داخل دانشگاه آغاز کردند. تظاهرکنندگان با برافروختن آتش به خنثیسازی گازها پرداختند که ناگهان نیروهای نظامی نوک اسلحههای خودکار خود را از میلهها به سوی تجمعکنندگان گرفتند و بر روی آنها آتش گشودند.
خبرگزاریها بعد از پایان ۶ ساعت اعتراض خونین، تعداد شهدا را ۱۰ نفر و دانشجویان ۶۵ نفر اعلام کردند. کمکم تظاهرات به بیرون از دانشگاه کشیده شد و سراسر تهران به میدان جنگ تبدیل شد؛ به صورتی که ۳۰ نقطه تهران به آتش کشیده شد.
خشم مردم از پخش فیلم کشتار ۱۳ آبان
تلویزیون ملی ایران بدون هیچ سانسوری برای اولین بار در شب، فیلم تظاهرات و کشتار دانشآموزان و دانشجویان را به نمایش گذاشت.
"کوچکترین تصمیمات پهلوی دوم، نخست وزیر و کابینهاش توسط دانشجویان در دانشگاه طرح و نقد میشد و حتی دست به اعتصاب و شورش میزدند"مدیرعامل تلویزیون ناصرالدین شاهحسینی مجبور به استعفا شد؛ ولی انتشار تصاویر خونین از تلویزیون موجی از خشم و نفرت را در سرتاسر ایران به وجود آورد. بسیاری از خانوادههای طبقه مرفه که صاحب تلویزیون بودند، نسبت به رژیم به خشم آمدند و از حالت تردید خارج و به مردم پیوستند.
دانشآموزان پایتخت در ۱۵ بهمن همان سال با صدور بیانیهای جنایت ۱۳ آبان را روز دانشآموز نامیدند و این گونه ۱۳ آبان در تاریخ ایران جاودانه و الهامبخش گردید. هر چند این آخرین جنایت رژیم پهلوی علیه مردم ایران نبود، اما بعد از آن رخداد، دانشجویان به همراه دیگر اقشار جامعه با حضور در میدان مبارزه، بساط رژیم شاهنشاهی را در هم پیچیدند.
انتهای پیام/
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران