قسمت نود و پنج گودال

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱

   سریال گودال قسمت نود و پنج 95Çukur Serial Part ۹۵

گودال ۵۹-۱

افراد چتو یا مرده اند و یا فرار کرده اند. او تک و تنها و درمانده در کوچه پس کوچه های گودال سعی در فرار دارد اما یاماچ در تعقیب اوست و به پاهای او شلیک می کند. کمی بعد جومالی و وارتلو هم از راه می رسند و سد راه چتو می شوند. درست در زمانی که می خواهند چتو را از پا در بیاورند، ماحسون اسلحه به دست وارد صحنه می شود و در مقابل چشمان بهت زده ی آنها، به سمت چتو شلیک می کند. چتو ناباورانه به ماحسون خیره می شود و دلیل این کار را میپرسد.

"   سریال گودال قسمت نود و پنج 95Çukur Serial Part ۹۵ گودال ۵۹-۱افراد چتو یا مرده اند و یا فرار کرده اند"ماحسون با نفرت می گوید: «به خاطر تو پدرمو کشتم. از این به بعد بره های هم سیاه هم تموم میشن. همه چی تموم شد! » او به یاد می آورد که بعد از کشتن پدرش، مرد انگشتر سیاه سراغش آمده و او را برای کشتن چتو تحریک می کند و همچنین می گوید: «میتونی یه زندگی جدید شروع کنی! » ... ماحسون به یاماچ شلیک نمی کند و رو به او می گوید: «خداتو شکر کن که قول دادم! وگرنه تورو هم زنده نمیذاشتم. » او سوار ماشینش می شود و کمی بعد سنا زیر صندلی پنهان شده سرش بالا می آورد.

سنا با ماحسون قرار گذاشته که در ازای آسیب نرساندن به اعضای خانواده اش با او همراه شود.

به خاطر جنگ و درگیری ای که در گودال اتفاق افتاده پلیس ها به محله می ریزند. شور و خوشحالی مردم از این پیروزی، به پایان نرسیده که مجبور می شوند دوباره دست به کار شده و تا جایی که می توانند پلیس ها را معطل نگه دارند و آثار جرم را پاک کنند. به خاطر سر و صدای زیاد این درگیری به لیدر های محله اعتراض می کنند. وارتلو و جومالی فرار می کنند و پلیس یاماچ و سلیم و عده ای از جوانان محله را دستگیر می کند.

"او تک و تنها و درمانده در کوچه پس کوچه های گودال سعی در فرار دارد اما یاماچ در تعقیب اوست و به پاهای او شلیک می کند"

رئیس اولوچ و داملا زنان کوچوالی را به خانه ی خود می برند تا از آنها مراقبت کنند. وقتی به خانه می رسند همه متوجه نبود سنا می شوند. داملا این موضوع را به جومالی اطلاع می دهد. جومالی که خودش را به خاطر این موضوع مقصر می داند و سرزنش می کند نگران می شود.. از طرفی، زنان کوچوالی مدام با گوشی سنا تماس می گیرند اما ماحسون نمی گذارد که سنا با کسی صحبت کند و قول قرارشان را به او یادآوری می کند و می گوید: «ما با هم به جای دوری میریم و همه چی خیلی خوب میشه.

» سنا با نگرانی به او خیره می شود.

قسمت بعدی - سریال گودال قسمت نود و شش ۹۶ قسمت قبلی - سریال گودال قسمت نود و چهار ۹۴ Next Episode - Çukur Serial Part ۹۶ Previous Episode - Çukur Serial Part ۹۴

منابع خبر

اخبار مرتبط

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
رادیو زمانه - ۲۵ فروردین ۱۴۰۱
رادیو زمانه - ۱۶ بهمن ۱۴۰۰
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱