چگونه راهبرد آمریکا در قبال منطقه غرب آسیا شکست خورد؟

چگونه راهبرد آمریکا در قبال منطقه غرب آسیا شکست خورد؟
خبرگزاری دانشجو
خبرگزاری دانشجو - ۲۱ اسفند ۱۴۰۱

 به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، پس از اعلام توافق ایران و عربستان با وساطت چین، نگاه‌ها به کاخ سفید و راهبرد غرب آسیا این کشور دوخته شد؛ کشوری که در فضای پساجنگ جهانی دوم به ویژه سال‌های آغازین هزاره سوم با بهانه‌های واهی غرب آسیا را هدفگذاری کرد تا همزمان اهداف چندگانه‌ای را پیش ببرد.

به نوشته اندیشکده «شورای آتلانتیک»، هدف اصلی آمریکا در دهه‎های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، این بود که مانع گسترش نفوذ اتحاد جماهیر شوروی در خلیج فارس شود. به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پس از جنگ ایالات متحده علیه عراق برای آزادسازی کویت در سال ۱۹۹۱، آمریکا حضور نظامی قابل توجهی در غرب آسیا یافت. هدف از این حضور نظامی این بود که ایران و عراق را مهار و توافقنامه‌های صلح جدیدی بین کشور‌های عربی، فلسطینی‌ها و اسرائیل امضا کند.

پس از وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، آمریکا بیشتر به مبارزه با تروریسم و منع اشاعه سلاح‌های هسته‌ای تمرکز کرد. در همین راستا و بر اساس شواهد دروغینی مبنی بر وجود برنامه تسلیحات کشتار جمعی در عراق، آمریکا در سال ۲۰۰۳ به عراق حمله کرد. آمریکا ۲ سال قبل از آن یعنی در سال ۲۰۰۱ نیز به بهانه ریشه کن کردن تروریسم، افغانستان را اشغال کرده بود.

در نهایت نتیجه آن شد که آمریکا نه تنها نتوانست تروریسم را ریشه کن کند بلکه خود به افزایش تحرکات تروریستی دامن زد و پس از ۲ دهه یعنی اوایل دولت بایدن ناگزیر به فرار از این کشور شد.

"به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پس از جنگ ایالات متحده علیه عراق برای آزادسازی کویت در سال ۱۹۹۱، آمریکا حضور نظامی قابل توجهی در غرب آسیا یافت"در عراق هم بهانه ساختگی آمریکا مبنی بر وجود سلاح‌های شیمیایی و کشتار جمعی بر کسی پوشیده نماند. در واقع بوی نفت و طمع فروش تسلیحات، پای آمریکا را به این منطقه باز کرده بود.

نشانه‌های بسیاری بر شکست راهبرد منطقه‌ای آمریکا دلالت می‌کنند که «امیل هوکایم» کارشناس اندیشکده آمریکایی «موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک» به شماری از آن‌ها اشاره می‌کند و معتقد است: تشدید رقابت‌های منطقه‌ای، تجدید حیات روسیه و نقش رو به رشد چین در غرب آسیا از جمله چالش‌های روبروی آمریکا در غرب آسیا هستند. علاوه براین، آنچه برای واشنگتن نگران‌کننده است، عملکرد ضعیف چهار متحد سنتی آمریکا در منطقه یعنی اسرائیل، مصر، ترکیه و عربستان سعودی است که در رقابت یا در تضاد با اولویت‌های استراتژیک آمریکا عمل می‌کنند.

وی ادامه می‌دهد که اسرائیل هرگونه چشم‌انداز برای تشکیل دولت فلسطین را نابود کرده، مصر از ایالات‌متحده فاصله گرفته و روسیه را به‌عنوان شریک خود انتخاب کرده، ترکیه بدون توجه به منافع ایالات‌متحده و ناتو در حال پیشبرد سیاست‌های همسایگی خود است و عربستان سعودی که ایالات‌متحده را در جنگ یمن وارد کرد، در صورت شکست، هزینه‌های زیادی را برای قدرت منطقه‌ای آمریکا ایجاد خواهد کرد. عربستان سعودی و امارات متحده همچنین در یک رقابت منطقه‌ای با ترکیه درگیر هستند. در همین حال شکافی که میان عربستان سعودی و امارات متحده عربی با قطر ایجاد شده، سیاست‌گذاران آمریکایی را ناامید و تلاش‌ها برای دستیابی به امنیت منطقه‌ای را مختل کرده است.

در فضای کنونی باید علاوه بر موارد فوق الذکر، توافق عربستان و ایران با میانجیگری بزرگترین رقیب آمریکا را نیز به آن افزود؛ رخدادی که تیر خلاص را به پیکرد راهبرد غرب آسیا آمریکا شلیک کرد.

همان گونه که «مایکل دوران» مدیر مرکز صلح و امنیت در غرب آسیا در اندیشکده آمریکایی «هدسون» بر این باور است که چین با وساطت میان ایران و عربستان و ایجاد توافق میان دو کشور، آمریکا را از تاج و تختش به عنوان تنها قدرت راهبردی در خلیج فارس به پایین کشید.

در کنار پایان نظم آمریکایی و تیر خلاص به هژمونی و بازیگری آمریکا در منطقه باید نگاهی ویژه نیز به نقش و جایگاه متطقه‌ای ایران داشت؛ کشوری که ناکارامدی کارزار «فشار حداکثری» آمریکا را به رخ جهان کشید و موفقیت ایران در عرصه‌های مختلف به رغم تنگنا‌های اقتصادی و فشار‌های سیاسی، باعث پذیرش جایگاه تهران در معادلات منطقه‌ای شد.

از طرفی دولت سیزدهم نیز با توازن بخشی به سیاست خارجی از همسایگان گرفته تا حیاط خلوت آمریکا و همزمان نقش فعال و پویا در سازمان‌های مهم منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای همچون «بریکس» و «شانگهای» در عمل نشان داد که راه‌های زیادی برای خنثی سازی ابزار‌های فرسوده تحریم و انزوا وجود دارد که توافق عربستان با ایران مُهر تاییدی بر ناکارامدی استراتژی غرب در مواجهه با ایران است.

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبر آنلاین - ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
رادیو زمانه - ۶ بهمن ۱۳۹۹