به جرم «تاجی» بودن از تیم ملی خط خوردم!

به جرم «تاجی» بودن از تیم ملی خط خوردم!
ایسنا
ایسنا - ۲۶ تیر ۱۴۰۲

ستاره دهه ۵۰ و ۶۰ استقلال و تیم ملی ایران روزهای تاریک و درخشان زیادی را در دوران فوتبالی‌اش گذراند و حالا پس از نیم قرن فوتبال به مرور خاطراتش می‌پردازد.

به گزارش ایسنا، غلامرضا نعلچگر متولد ۳۰ فروردین ۱۳۳۷ است. او متولد محله نارمک است و از زمین خاکی به استقلال رسید و با این تیم قهرمانی جام باشگاه‌های آسیا را به دست آورد. او یکی از لژیونرهای فوتبال ایران بود و به همراه ناصر حجازی در محمدان بنگلادش توانست عملکرد موفقی را از خود به نمایش بگذارد.

به اذعان پیشکسوتان فوتبال، نعلچگر یکی از بهترین هافبک‌های ایران در دهه پنجاه و شصت بود. نعلچگر در خاطره انگیزترین و پر هوادارترین داربی‌ پایتخت درخشید و محبوب آبی‌پوشان شد.

"ستاره دهه ۵۰ و ۶۰ استقلال و تیم ملی ایران روزهای تاریک و درخشان زیادی را در دوران فوتبالی‌اش گذراند و حالا پس از نیم قرن فوتبال به مرور خاطراتش می‌پردازد"در داربی بیست‌وششم سانتر او روی سر پرویز مظلومی و ضربه سر این بازیکن دروازه پرسپولیس را باز کرد تا آبی‌پوشان در این بازی مهم پیروز شوند.

نعلچگر پس از پایان فوتبالش مربی استقلال شد و پس از آن سال‌ها در عرصه مربیگری فعالیت کرد. نام نعلچگر در دو دهه اخیر کمتر در فوتبال شنیده شد. این پیشکسوت در گفت‌وگو با ایسنا از دلایل دور ماندنش از فوتبال صحبت کرد. او در رابطه با چگونگی ورودش به استقلال، موفقیت در این تیم، حضور در تیم ملی، محرومیت از فوتبال، دوران لژیونری‌اش و وضعیت این روزهای تیم استقلال و تیم ملی فوتبال صحبت کرد.

گفت‌وگوی ایسنا با غلامرضا نعلچگر را در ادامه می‌خوانید.



* فوتبال را از کجا شروع کردید؟

من اصالتا تهرانی، بچه‌ محله نارمک و منطقه شرکت واحد هستم. حدود ۱۴ سالم بود که با برخی اسامی آشنا شدم که همه نسبت به آن‌ها شناخت دارند.

حجازی، رشیدی، نظری، عبداللهی، اسکندریان، حق وردیان و جباری کسانی بودند که وقتی آن‌ها را شناختم، طرفدار تاج شدم.

از آنجایی که شعار کشور استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی بود، نام تاج را استقلال گذاشتند تا بگویند گذشته تمام شده است.

* چگونه دیده شدید؟ خانواده فوتبالی داشتید؟

من خانواده فوتبالی نداشتم. در آن زمان خانواده‌ها پرجمعیت بودند و ما هم همینطور بودیم. همه محله‌های تهران زمین خاکی داشتند و این باعث رشد نوجوانان می‌شد. وقتی با اسامی فوتبالیست‌ها آشنا شدم، بیشتر فوتبال را پیگیری کردم و علاقه‌مند شدم. از زمین‌های خاکی شرکت واحد فوتبال را شروع کردم و به وسیله یکی از دوستانم با آقای خاکسار تهرانی، دروازه‌بان تاج که هم محلی من بود آشنا شدم.

"او متولد محله نارمک است و از زمین خاکی به استقلال رسید و با این تیم قهرمانی جام باشگاه‌های آسیا را به دست آورد"او مرا به مدرسه فوتبال تاج که مسئولش علی دانایی فر بود، معرفی کرد. چند وقت در آنجا تمرین کردم. از آنجا توپ جمع کن‌های کنار زمین را انتخاب می‌کردند. کسانی که بازی‌هایشان بهتر بود، می‌بردند تا دور زمین توپ جمع کن باشند. من رفتم و فضای فوتبال بزرگسالان را دیدم و بیشتر علاقه مند شدم.

در آن زمان رایکوف، سرمربی استقلال بود و یک روز در تمرین نونهالان حاضر شد و از من خواست در تمرین بزرگسالان حاضر شوم.

من یک سال در کنار بزرگانی که آرزوی دیدنشان را داشتم، تمرین کردم. بعد از آن تیم جوانان استقلال شکل گرفت و افتخار داشتم کاپیتان این تیم باشم و به همراه این تیم در سال ۵۵ قهرمان باشگاه‌های تهران شوم. بعد از قهرمانی با استقلال به تیم ملی جوانان رفتم که در بازی‌های جوانان آسیا در تهران نایب قهرمان شدیم. در همان سال اولین دوره بازی‌های جام جهانی جوانان در تونس برگزار شد و تیم ما و عراق در این رقابت‌ها حاضر شد. آن تیم نفرات خوبی داشت و همان تیم بازیکنان بزرگی مثل چنگیز و برزگری داشت که بعدا در فوتبال اسم و رسم پیدا کردند.

*چطور به استقلال رسیدید؟

بعد از بازگشت از جام جهانی جوانان آقای رایکوف از استقلال جدا شد و آقای جکیچ که اهل یوگوسلاوی بود، به تیم آمد.

"نعلچگر در خاطره انگیزترین و پر هوادارترین داربی‌ پایتخت درخشید و محبوب آبی‌پوشان شد"او بسیار سخت‌گیر بود و از همه بازیکنان تست گرفت. از من هم تست گرفت و یکی از بازیکنان استقلال شدم. همان سال (۱۳۵۶) در جام حذفی قهرمان شدیم.  

* بعد از انقلاب نیز در استقلال حضور داشتید. شرایط تیم چگونه بود و تیم به چه شکلی روانه مسابقات شد؟

بعد از انقلاب چندان تمایل نداشتند که این تیم (استقلال یا تاج سابق) اصلا باشد و فوتبال زیاد اهمیتی نداشت اما یک روزی مرحوم پورحیدری بچه‌ها را جمع کرد و گفت این رضایت نامه‌هایتان است و اگر می‌خواهید، بروید.

برخی از بازیکنان ما رفتند و برخی دیگر در استقلال ماندند. من هم جزو کسانی بودند که در تیم ماندم. بازیکنان مطرحی مثل روشن، دانایی‌فر و اسکندریان به خارج از ایران رفتند و لژیونر شدند.

نام آن تیمی که دوباره شکل گرفت، استقلال شد و مرحوم پورحیدری و شخصی به نام عنایت آتشی که بسکتبالیست و گزارشگر بسکتبال بود، بنیان‌گذار این تیم شدند. این دو نفر آمدند و تیم را جمع و جور کردند و استقلال را تشکیل دادند. از آنجایی که شعار کشور استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی بود، نام تاج را استقلال گذاشتند تا بگویند گذشته تمام شده است.

"او در رابطه با چگونگی ورودش به استقلال، موفقیت در این تیم، حضور در تیم ملی، محرومیت از فوتبال، دوران لژیونری‌اش و وضعیت این روزهای تیم استقلال و تیم ملی فوتبال صحبت کرد"پرسپولیس را هم می‌خواستند «آزادی» بگذارند اما در نهایت نامش «پیروزی» شد.

* شما از بازه زمانی ۵۶ تا ۶۲ در شش داربی بازی کردید. در این بازه حواشی زیادی در داربی‌ها اتفاق افتاد.

در آن زمان ابتدا فوتبال تعطیل شد و بازی‌های باشگاهی هم انجام نشد. بعد از آن بازی‌ها را به صورت تقابل شهرستان‌ها برگزار کردند. من و آقای فرکی در تیم تهران بودیم و در فینال تیم اصفهان را شکست دادیم و قهرمان شدیم.

بعد از آن جام اسپندی را گذاشتند و به این شکل کم کم مسابقات شکل حرفه‌ای‌تری به خود گرفت. بعد از آن تا حدود سال ۵۸ استقلال شکل گرفت.

تیم ملی در سال ۵۸ برای مسابقات مقدماتی المپیک مسکو و مقدمات جام ملت‌های آسیا تشکیل شد و مسابقات به صورت باشگاه‌های تهران شکل گرفت.

عکس تیمی آبی‌پوشان در داربی
رضا نعلچگر، نفر پنجم از سمت راست

چهار بار در داربی‌ها حضور داشتم. قبل از انقلاب هم یک بازی داشتیم که بازی را دو بر یک به پرسپولیس باختیم. در بازه زمانی ۵۷ تا ۶۲ تعداد بازی‌هایشان به ۴، ۵ دیدار هم نرسید. یک بازی دوستانه به خاطر آقای دانایی فر برگزار شد و جلو بودیم اما تماشاگران وارد زمین شدند و بازی نیمه تمام ماند.

تماشاگران از نتیجه ناراضی بودند. هیچ اتفاق خاص دیگری نیفتاده بود اما وقتی استقلال از پرسپولیس جلو بود، تماشاگران پرسپولیس به زمین ریختند.

"* فوتبال را از کجا شروع کردید؟من اصالتا تهرانی، بچه‌ محله نارمک و منطقه شرکت واحد هستم"معمولا حواشی داربی‌ها زیاد است اما قبل از بازی مربیان با بازیکنان صحبت می‌کنند که تماشاگران تحریک نشوند. بازیکنان در آن بازی می‌دانستند نباید تماشاگران را تحریک کنند اما به هر حال اوایل انقلاب بود و حساسیت بازی بسیار زیاد شده بود.  

پرتماشاگرترین داربی پایتخت هم در سال ۶۲ برگزار شد. دو تیم در آن دوران کامل بودند و شرایط خوبی داشتند. هر دو تیم  ۵، ۶ بازیکن ملی‌پوش داشتند و با قدرت همه تیم‌ها را شکست می‌دادند.

قهرمانی در آن بازی مشخص می‌شد. پرسپولیس با پیروزی به قهرمانی می‌رسید و اگر استقلال می‌برد، شانس قهرمانی بیشتری پیدا می‌کرد. در آن زمان به پرسپولیس توجه بیشتری داشتند و حساسیت بازی زیاد شده بود.

هواداران پرسپولیس بیشتر از استقلال بودند و همه چیز به نفع آن‌ها بود. آقای پروین هم در تشکیلات برخی افراد را داشت و از آن‌ها کمک می‌کرد. ما اگر می‌خواستیم پرسپولیس را ببریم، باید دو کلاس بالاتر بازی می‌کردیم.

"از زمین‌های خاکی شرکت واحد فوتبال را شروع کردم و به وسیله یکی از دوستانم با آقای خاکسار تهرانی، دروازه‌بان تاج که هم محلی من بود آشنا شدم"در آن بازی بسیار خوب بودیم و فراتر از خودمان بودیم. تماشاگران تا کنار زمین آمده بودند و مرحوم حجازی تمایل نداشت تیم بازی کند. احساس می‌کرد اگر اتفاقی رخ دهد، نمی‌شود جمعش کرد. در هر صورت تصمیم گرفته شد این بازی انجام شود و بازی بسیار خوب و باکیفیتی از آب درآمد. قسمت من بود که در آن بازی پاس گل بدهم.

بازیکن مستقیم من هم حمید درخشان بود. توانستم توپ را سانتر کنم و مظلومی با ضربه سر دروازه پرسپولیس را باز کرد.

در آن بازی یک حاشیه هم اتفاق افتاد. تماشاگران روی نورافکن‌ها هم نشسته بودند. هوا رو به تاریکی می‌رفت و باید نورافکن‌ها را روشن می‌کردند. چند بازیکن واسطه شدند تا تماشاگران از روی نورافکن‌ها پایین بیایند.

"من رفتم و فضای فوتبال بزرگسالان را دیدم و بیشتر علاقه مند شدم.در آن زمان رایکوف، سرمربی استقلال بود و یک روز در تمرین نونهالان حاضر شد و از من خواست در تمرین بزرگسالان حاضر شوم"فکر کنم از تیم ما آقای حجازی و از پرسپولیس آقای پروین رفتند واسطه شدند. ممکن بود یک فاجعه رخ دهد و تا قبل از اینکه تاریک شود، هیچکس حواسش نبود. هم از طرف ما و هم پرسپولیس رفتند و بازی متوقف شد و هواداران پایین آمدند و بازی برگزار و در نهایت به خوبی تمام شد.

نکته: در ۲۶ شهریور ۱۳۶۱ در جریان بازی استقلال با تهرانجوان، در دقایق پایانی بازی در اعتراض به داور این مسابقه، مرتضی زاهدی حمله کرد و به او مشت زد. هجوم تماشاگران به داخل زمین و ضرب و شتم داور باعث شد تا بازی که با نتیجه یک بر یک دنبال می شد، ناتمام بماند و فدراسیون بازی را سه بر صفر به سود تهرانجوان اعلام کرد. پس از این بازی نعلچگر شش ماه محروم شد.

*یک حاشیه در دوران حضورتان در استقلال رخ داد که باعث شد شما شش ماه محروم شوید.

در آن دوران یک مقدار مسئولان با تیم استقلال نبودند.

ژافره (یکی از مسئولان وقت فوتبال) با استقلال و با آقای خسروانی خوب نبودند و انقلاب شده بود. تغییر تحول رخ داده بود و با این تشکیلات مشکل داشتند و داوران نسبت به ما یک مقدار بی‌انصافی می‌کردند. من یک مقدار عصبانی شدم. یک صحنه در هجده قدم رخ داد و سمت داور رفتم و اعتراض کردم. فکر می‌کردند می‌خواهم داور را بزنم.

"بعد از آن تیم جوانان استقلال شکل گرفت و افتخار داشتم کاپیتان این تیم باشم و به همراه این تیم در سال ۵۵ قهرمان باشگاه‌های تهران شوم"حمله کردم به داور ولی دستم به داور نخورد. مثل الان که بازیکنان سمت داور می‌روند، تحریک شده بودم. این اتفاق که رخ داد تماشاگران تحریک شدند و از یک گوشه وارد زمین شدند. گفتم واویلا که این‌ها اگر به داور برسند چه کار کنیم. داور خورد زمین و رفت و قضیه تمام شد.

خدا شاهد است که دستم به داور نرسید ولی از آنجایی که با ما بد بودند، من را شش ماه محروم کردند.

پرتماشاگرترین داربی پایتخت هم در سال ۶۲ برگزار شد. دو تیم در آن دوران کامل بودند و شرایط خوبی داشتند. در آن زمان به پرسپولیس توجه بیشتری داشتند و همه چیز به نفع آن‌ها بود. آقای پروین هم در تشکیلات برخی افراد را داشت و از آن‌ها کمک می‌کرد. ما اگر می‌خواستیم پرسپولیس را ببریم، باید دو کلاس بالاتر بازی می‌کردیم.

"بعد از قهرمانی با استقلال به تیم ملی جوانان رفتم که در بازی‌های جوانان آسیا در تهران نایب قهرمان شدیم"

*آن شش ماه محرومیت در فوتبال شما تاثیر داشت؟

یک سری عوامل باعث شد آن حاشیه پیش بیاید اما حرکت حرکت خوبی نبود. من بعد از سه، چهار ماه بخشیده شدم و بازی کردم. البته در بازی تیم ملی هم حرکت کنعانی خوب نبود. من هم اعتراف می‌کنم حرکتم خوب نبود و اگر به عقب برگردم این کار را نمی‌کنم.

*شما چند بار از استقلال جدا شدید و برگشتید. دلیل این رفت و آمدها چه بود؟

در آن دوران پول نبود.

بازیکنان می‌رفتند کار می‌کردند و در کنارش فوتبال بازی می‌کردند و همین مساله باعث می‌شد فوتبالشان افت کند. ما هم با این وضعیت عمر فوتبالمان رو به پایان بود. وضعیت خوبی از نظر مالی نداشتیم. مبالغ ناچیز بود و دیده نمی‌شدیم. بار اول سال ۶۳ به ترکیه رفتم.

"در همان سال اولین دوره بازی‌های جام جهانی جوانان در تونس برگزار شد و تیم ما و عراق در این رقابت‌ها حاضر شد"در لیگ دو قرارداد بستم چون فصل نقل و انتقالات لیگ یک تمام شده بود. اما در ادامه وابستگی به خانه باعث شد دوام نیاورم و به استقلال برگردم. در آن زمان بازیکنان زیادی به قطر می‌رفتند. بازیکنانی مثل پنجعلی، درخشان و محمدخانی به قطر رفته بودند و قرار شد من هم بروم و در این رابطه هم صحبت شده بود.

ولی یک بار در زمین خاکی پایم شکست و این باعث شد نتوانم به قطر بروم و حضور در این کشور کنسل شد. فردی به نام برهان‌زاده یکی از دوستانم بود و به هند رفت و از آنجا در بنگلادش بازی کرد.

در بنگلادش صحبت کرده بود و با من تماس گرفت. ما برای مدت ۶ ماه برای محمدان بازی کردیم. آقای حجازی به برهان‌زاده گفت اگر موفق شدی ما را هم مدنظر قرار داشته باش که همین اتفاق هم افتاد.

رضا نعلچگر، نفر اول نشسته از راست

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبر آنلاین - ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹
خبرگزاری دانشجو - ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹