کوچ از سیاست به فرهنگ

کوچ از سیاست به فرهنگ
خبرگزاری دانشجو
خبرگزاری دانشجو - ۲۲ فروردین ۱۴۰۰



گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- سارا عاقلی؛ یامین‌پور را هم می‌توان فعال سیاسی نامید و هم فعال فرهنگی؛ چهره‌ای که در ابتدای حضور رسانه‌ای، دغدغه‌های خود را در قالبی سیاسی و با برنامه‌های مناظره‌محور مانند برنامه‌ی معروفِ «دیروز امروز فردا» به مخاطب عرضه می‌کرد؛ در کنار برخی سِمت‌های سیاسی، اجرای برنامه‌های مختلف تلویزیونی را در کارنامه دارد که «جهان‌آرا» نمونه‌ی اخیر آن محسوب می‌شود.

او شخصی است که در سال ۹۸ به دو طریق خبرساز شد؛ یک بار به واسطه‌ی انتشار کتابش، «ارتداد»؛ و بار دیگر به واسطه‌ی کاندیداتوری در انتخابات مجلس یازدهم؛ کارنامه‌ی او نیز تلاقی این دو عرصه است؛ ترکیب فرهنگ و سیاست؛ ترکیبی که برخی مواقع با هم جفت و جور نشده و سیاست از کادرِ برخی آثار فرهنگی او بیرون زده.

او در تمام مدت فعالیت سیاسی و رسانه‌ای اگرچه رویکرد فرهنگی و تربیتیِ خود را حفظ کرد، اما از جایی به بعد تصمیم گرفت به شکل جدی‌تر ردای فرهنگی به تن کند و پا به عرصه‌ی مکتوب بگذارد. حالا در روز‌های ابتدایی ۱۴۰۰ نام او به عنوان یکی از چهره‌های سال هنر انقلاب از سوی حوزه‌ی هنری مطرح شده و همین موضوع بهانه‌ای شد تا آثار داستانی او را بازخوانی کنیم.

یامین‌پور پیش از ورود به ادبیات داستانی در حوزه‌ی گفتمان انقلاب اسلامی آثاری منتشر کرده بود، اما به واسطه‌ی رویکرد تخصصیِ آن‌ها به شهرت کتاب‌های داستانی‌اش نرسید؛ در بین مجموع آثار گفتمانی او «ماجرای فکر آوینی» معروف‌ترین اثر او محسوب می‌شود که به مبانی و سیر اندیشه‌ی شهید آوینی و نوع مواجهه با تمدن غرب و تمدن اسلامی می‌پردازد.

او پس از انتشار ۵ اثر گفتمانی که از منظر تحلیلی به واکاوی تقابل دو تمدن می‌پرداخت تصمیم گرفت با بیان داستانیِ اندیشه‌هایش، مخاطبان بیشتری را با خود همراه کند.



کوچ از سیاست به فرهنگ



یامین‌پور نویسنده‌ای مسئله‌مند است که با دغدغه‌ی انقلاب اسلامی و تسلط بر سیر تاریخی و سیاسی به سراغ داستان‌نویسی رفته. به درستی درک کرده برای بیان آرمانی که مدنظر دارد زبانی گویاتر از هنر و به ویژه داستان نمی‌تواند پیدا کند. به همین خاطر تلاش کرده از عرصه‌ی زودگذر و کم‌عمق کنش سیاسی به ریشه‌ها سفر کند؛ به جایی که اندیشه‌ها ساخته می‌شود و بر اساس آن رویکرد سیاسی افراد شکل می‌گیرد؛ کوچ کردن از زمین لم یزرع سیاست به دنیای حاصلخیز، اما دیربازدهِ فرهنگ مسیری است که احتمالا افراد دغدغه‌مند زیادی آن را پیش بگیرند؛ رویکردِ موثری که ممکن است با اشکالاتی نیز مواجه شود.



یک داستان واقعی با روکشی از ادبیات



«نخل و نارنج» اولین اثر داستانی او است؛ زندگی‌نامه‌ی داستانیِ شیخ مرتضی انصاری، شروع موفقی برای نویسندگیِ یامین‌پور محسوب می‌شد و بر پایه‌ی آن مخاطب به انتظار دیگر آثار او نشست؛ این اثر به علل گوناگون در میان مخاطبان جا باز کرد و حدود ۴۱ بار تجدید چاپ شد؛ یکی از دلایل اقبال به این کتاب نثر شاعرانه و توصیفات گوناگون نویسنده است؛ در واقع یامین‌پور توانست با بهره‌گیری از دایره لغات گسترده‌ی خود و ایجاد قطعات و ترکیب‌های بعضا دل‌انگیز، زندگانی، احوالات و سفر‌های شیخ انصاری را از روایت ساده و تک خطیِ تاریخی خارج کند و به آن بُعد احساسی و ادیبانه ببخشد؛ همین اقدام اثر او را از دیگر زندگی‌نامه‌های رایج، متفاوت و خواستنی‌تر می‌کرد.

در واقع نویسنده در این کتاب یک داستان واقعی را با روکشی از ادبیات به مخاطب عرضه کرد؛ او به گفته‌ی خودش آنچه را که اتفاق افتاده بود با قلمِ خیال بیان می‌کرد و همین موضوع باعث می‌شد اثر او پیچیدگی‌های یک اثر تماما داستانی را نداشته باشد و مانند اثر بعدی او یعنی «ارتداد» در دام اشکالات گوناگون نیافتد؛ یامین‌پور در «نخل و نارنج» برعکسِ «ارتداد» الزامی به آفرینش شخصیت‌های جدید نداشت و شخصیت‌های موجود را با بیان ادیبانه به مخاطب معرفی می‌کرد.

البته نباید فراموش کرد که شروع غیرمعمول و سوال برانگیز به جای بیانِ یکنواخت و از «ابتدای ماجرا» در ایجاد شوک برای مخاطب و همراهی او موثر بود؛ از طرفی دیگر نویسنده توانست با گریز‌های متنوع به وضعیت سیاسی اجتماعیِ تاریخ آن روزگار و نحوه‌ی سلطنت شاهان قاجار، علاوه بر زندگی شیخ انصاری، تصویری از وضعیت ایران و عراق در آن ایام ارائه دهد تا علاوه بر رویکرد علمی و فقهی، درک و ابعاد سیاسی یکی از مراجع بزرگ شیعه نیز به تصویر کشیده شود؛ تلاش او در این اثر تا حد زیادی به ثمر نشست و موفقیت‌آمیز بود.



داستانی که متولد نشد



پس از «نخل و نارنج»، نوبتِ «ارتداد» رسید؛ یامین‌پور که با فضای سیاسی پا به دنیای داستان و ادبیات گذاشته بود، نتوانست در ژانر داستان بدرخشد؛ «ارتداد» اگرچه ایده‌ی نابی را سر دست گرفت و پیش برد، اما برخی از عناصر داستان‌پردازی مانند شخصیت‌پردازی، سیر تحول و تکامل شخصیت‌ها و فضاسازی را به فراموشی سپرد؛ تا جایی که مخاطب در مواجهه با این اثر درک نمی‌کند شخصیت «دریا» در طی داستان چرا و چگونه دو مرحله‌ی تحول فکری را پشت سر می‌گذارد؛ چراکه عملا ابعاد روحی و درونی «دریا» برای مخاطب واکاوی نمی‌شود.

به عبارت بهتر به غیر از شخصیت اصلی داستان، شخصیت دیگری در داستان شکل نمی‌گیرد و نویسنده به توصیف برخی ویژگی‌های ظاهری و ارائه‌ی یک تیپ شخصیتی اکتفا کرده و پا به دنیای درونی شخصیت‌ها نمی‌گذارد؛ از طرفی دیگر، چون شخصیتِ شکل گرفته‌ی دیگری در داستان وجود ندارد گفتگوی حقیقی بین آنان شکل نمی‌گیرد؛ «یونس»، شخصیت اصلی داستان، حکم قطب عالم امکان را دارد؛ صاحبِ صحیح‌ترین عقاید و تحلیل‌ها است، اما به جای تعامل، گفتگو و عرضه‌ی استدلال، دیگران را ارشاد می‌کند.

شخصیت‌ها از پیش مشخص‌اند و تعیین شده که هر یک قرار است چه مسیری را طی کنند؛ بنابراین سیر داستانی وجود ندارد که در اثر آن شخصیت‌ها بالنده شوند و مخاطب با آنان هم مسیر شود و بر همین اساس مخاطبِ «ارتداد» در طیف علاقه‌مند به انقلاب اسلامی محدود می‌ماند و طیف‌های دیگرِ مخاطبان را نمی‌تواند با خود همراه کند.

یامین‌پور قصد داشت در این اثر خفقان و تلخیِ شکست انقلاب اسلامی را به تصویر بکشد، اما نتوانست برای چنین ایده‌ای جهانی مجزا و منحصر به فرد خلق کند؛ فضاسازیِ تلخِ او از جهانِ انقلاب شکست خورده در حد لفظ باقی مانده و مکان و زمان مورد نظر او هویت مجزا پیدا نکرده‌اند؛ مخاطب درک نمی‌کند او از کدام سیاهی سخن می‌گوید؛ چراکه سیاهیِ مورد نظر او بیشتر و پیشتر از گفتن باید نشان داده می‌شد.

این داستان که به گفته‌ی نویسنده‌ی آن، برگرفته از زندگی واقعی احمد احمد (مبارز انقلابی) است، علی‌رغم روایت ناتمام، خالی از نکات درخشان نیست؛ دایره‌ی لغات گسترده یامین‌پور در اینجا هم به آفرینش قطعات ادبی و تک‌گویی‌های شاعرانه منجر شده؛ تا جایی که استفاده‌ی مجزا از برخی دیالوگ‌ها می‌تواند تجربه‌ی دلنشین‌تری را برای مخاطب به همراه آورد.



نقد هجومِ غرب در سفر به شرق



مشابه این نقدِ فنی با غلظت کمتر در اثر جدید او یعنی «کاهن معبد جینجا» نیز به چشم می‌خورد؛ او نتیجه‌گیری از سفر خود به ژاپن را زود آغاز می‌کند و قبل از شروع سفر در سطر‌های داستان پیام سفر به ژاپن را به مخاطب منتقل می‌کند؛ یعنی در همان قطعاتِ ادیبانه‌ی ابتدایی فصل اول.

داستان سفر یامین‌پور به ژاپن به دعوت موزه‌ی صلح هیروشیما انجام شده؛ او و جمعی دیگر از شخصیت‌های فرهنگی نمایندگان ایران در سرزمینِ آفتاب تابانند و یامین‌پور طبق رسالتی نانوشته تناقص تاریخی ژاپن را به اهالی آن که چشم بسته شعار صلح سرمی‌دهند و بابت بمب اتم هیروشیما از آمریکا متشکرند، به آن‌ها یادآور می‌شود؛ سفرنامه‌ی او نیز بر پایه‌ی یادآوری همین تناقض نوشته شده؛ تضادی که در نهایت یک تمدن شرقی را به زوال کشاند و بی‌هویت کرد.

«کاهن معبد جینجا» را می‌توان ادامه‌ی تلاش وحید یامین‌پور در معرفی و تحلیلِ تمدن‌ها و نقدِ هجوم تمدن غرب عنوان کرد؛ او در ابتدای مسیر نویسندگی با آثاری تحلیلی و گفتمانی به سراغ بازنماییِ تمدن‌ها می‌رفت و حالا به درستی درک کرده که برای عمومیت و تاثیر بیشتر باید مسیرِ صمیمت با مخاطب را بپیماید؛ به همین خاطر از دریچه‌ی داستان سفرش به ژاپن، خطر هجوم تمدن غرب را بازگو می‌کند.

او در این اثر نیز مانند «ارتداد» کمی در دام سیاست‌زدگی می‌افتد و در قسمت‌هایی قضاوت را جایگزین روایت می‌کند؛ برای مثال در جایی از فصل آغازین کتاب خود عملا دست به نیت‌خوانی زده و شروع به توصیف یکی از مسافران که با او هم مسیر شده می‌کند؛ «نویسنده‌ی مسافر» در توصیف و قضاوت دختر جوان می‌نویسد: «دختر بعد از فراغت از لباس‌های اضافه، آن قدر توی راهرو‌های هواپیما می‌رود و می‌آید که دیگر همه‌ی مسافر‌ها خال‌کوبی روی کمرش را درست و حسابی می‌بینند؛ با صدای بلند و قهقه‌های مداوم با هم‌سفرهایش حرف می‌زند و به هر ترتیبی که شده توجه همه‌ی مسافران را به خودش جلب می‌کند.»

این اقدام یامین‌پور با رویکرد فرهنگی او مبنی بر عرضه‌ی ظریف و هنرمندانه‌ی اندیشه و نقد تمدن غربی در تضاد است؛ او با این کار باب گفتگو و همذات پنداری با مخاطب را می‌بندد و نوع نگاه خویش به اطرافیان و قضاوت نسبتا غیرمحترمانه‌ای را آشکار می‌سازد.

او در جای دیگری از سفرنامه‌ی خود به جای بیان مصادیق و ایجاد همذات پنداری در مخاطب به بیان یک حسِ کلی و حکمِ سیاسی اکتفا می‌کند و می‌گوید: «رفتار آمریکایی‌ها در اینجا طوری است که انگار وارد مستعمره‌ی خودشان شده‌اند، هر طور دل شان می‌خواهد رفتار می‌کنند و عجیب اینکه ژاپنی‌ها هم با آن‌ها راحت‌ترند و بیشتر هوایشان را دارند؛ حتی موقع فروش اجناس و سوغاتی‌ها.»، اما وارد جزئیات نمی‌شود و آن رفتار به خصوص که باعث چنین برداشتی شده را توصیف نمی‌کند.

البته در کنار نکات قابل نقد، مجموعه‌ای از عوامل، نقاط قوت اثر او محسوب می‌شوند؛ دایره‌ی لغات گسترده‌ی او در این اثر هم حضور دارد و این بار در شروع هر فصل به چشم می‌خورد و به تولدِ قطعات شاعرانه در رثای تاریخ و تمدن از دست رفته‌ی ژاپن منجر شده؛ از طرف دیگر می‌توان لابه‌لای سطور کتاب، اطلاعات اجمالی از تاریخ ژاپن به دست آورد و از طریق ارجاعات به دیگر منابع پیرامون این کشور متصل شد؛ یامین‌پور ضمنِ تلاش برای نشان دادن تفاوت در سبک‌زندگی دو فرهنگ، در نهایت مخاطب را به یک نتیجه‌گیری سر راست می‌رساند: «ظاهر دنیا با سرعتی زیاد دارد به هم شبیه می‌شود و این شباهت دلهره‌آور است.»

منابع خبر

اخبار مرتبط

دیگر اخبار این روز

خبرگزاری دانشجو - ۲۲ فروردین ۱۴۰۰