وقتی به دستور اصلی رهبری عمل نکردهاند یعنی ولایتمدار نیستند
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و اندیشه: «لَقَدْ
أَرْسَلْنَا
رُسُلَنَا
بِالْبَیِّنَاتِ
وَأَنْزَلْنَا
مَعَهُمُ
الْکِتَابَ
وَالْمِیزَانَ
لِیَقُومَ
النَّاسُ
بِالْقِسْطِ
وَأَنْزَلْنَا
الْحَدِیدَ
فِیهِ
بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ
لِلنَّاسِ
وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ
وَرُسُلَهُ
بِالْغَیْبِ
إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ» چگونه از انفاق شانه خالی میکنید؟) با این که ما رسولان خود را همراه با معجزات روشن گسیل داشتیم و با ایشان کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم را به عدالت خوی دهند، و آهن را که نیروی شدید در آن است و منافع بسیاری دیگر برای مردم دارد نازل کردیم، تا با سلاحهای آهنین از عدالت دفا کنند، تا خدا معلوم کند چه کسی خدا و فرستادگان او را ندیده یاری میکند، آری خدا خودش هم نیرومند و عزیز است.
* عدل در قرآن
آیهای را که مطالعه کردید آیه ۲۵ از سوره مبارکه الحدید است که نکات مهمی را برای جامعه و نسل امروز دربر دارد. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر شریف المیزان درباره این آیه مبارکه چنین نوشته است: «خدای تعالی پس از اشاره قساوتی که دلهای مؤمنین را فرا گرفته و در نتیجه در امتثال تکالیف دینی و مخصوصاً انفاق در راه خدا که مایه قوام امر جهاد است تثاقل (سنگین شدن، تنبلی) ورزیدند و آنگاه ایشان را به اهل کتاب تشبیه کرد که در اثر طولانی شدن مهلت خدا به آنان دلهایشان دچار قساوت شد، اینک در این آیات غرض الهی از فرستادن رسولان و نازل کردن کتاب و میزان همراه ایشان را بیان کرده، میفرماید: غرض از این ارسال رسل و انزال کتب این بود که انبیا مردم را به عدالت عادت دهند، تا در مجتمعی عادل زندگی کنند، و آهن را نازل کرد تا بندگان خود را در دفاع از مجتمع صالح خود و بسط کلمه حق در زمین بیازماید، علاوه بر منافع دیگری که آهن دارد، و مردم از آن بهرهمند میشوند.»
حضرت علامه آنگاه میفرمایند که: «این آیه مطلب تازهای از سر گرفته و با آن معنای تشریع دین از راه ارسال رسل و انزال کتاب و میزان را بیان میکند و میفرماید که: غرض از این کار این است که مردم به قسط و عدالت عادت کرده و خوی بگیرند و نیز به وسیله و با انزال حدید امتحان شوند و برایشان معلوم شود که چه کسی خدای نادیده را یاری میکند و چه کسی از یاری او مضایقه میکند و نیز بیان کند که امر رسالت از آغاز خلقت مستمرا در بشر جریان داشته و به طور مداوم از هر امتی جمعی هدایت یافته و بسیاری فاسق شدهاند.»
علامه طباطبایی در شرح مفاهیم مهم این آیه چنین نوشته است: «پس منظور از کلمه «بینات» در جمله «لقد
ارسلنا
رسلنا
بالبینات» آیات بینات است، آیاتی که وسیله آن بیان میکند که رسولان، فرستاده از جانب اویند و آن آیات یا عبارت است از معجزات باهره و یا بشارت واضح و یا حجتهای قاطع. مقصود از «کتاب» در این آیه وحی است که صلاحیت آن را دارد که نوشته شود و به صورت کتاب در آید، (نه این که کتاب جلد شده از آسمان بفرستد) بلکه دستوراتی است که میشود آن را نوشت، دستوراتی که مشتمل است بر معارفی دینی، از قبیل عقاید حق و اعمال صالح و کتابهای آسمانی که معنایش معلوم است. همچنین «و المیزان لیقوم
الناس
بالقسط» مفسران، میزان را به همان تراز و که دارای دو کفه است و سنگینیها را با آن میسنجند تفسیر کردهاند و جمله «لیقوم
الناس
بالقسط» را غایت و غرض انزال میزان گرفته، گفتهاند: معنای جمله این است که ما ترازو را نازل کردیم تا مردم را به عدالت در معاملات خود عادت دهیم و در نتیجه دیگر خسارت و ضرری نبینند و اختلالی در وزنها پدید نیاید و نسبت میان اشیا مضبوط شود، چون قوام زندگی بشر به اجتماع است و قوام اجتماع هم به معاملاتی است که در بین آنان دایر است و یا مبادلاتی که با دادن این کالا و گرفتن آن کالا صورت میگیرد و معلوم است که قوام این معاملات و مبادلات در خصوص کالاهایی که باید وزن شود به این است که نسبت میان آنها محفوظ شود و این کار را ترازو انجام میدهد.»
به نظر آیتالله العظمی خامنهای فوریترین هدف تشکیل نظام اسلامی، استقرار عدالت اجتماعی و قسط اسلامی است مرحوم علامه معنای دیگر از «میزان» را به این شرح مطرح میکند که شاید منظور از میزان، دین باشد، چون دین عبارت است از چیزی که عقاید و اعمال اشخاص با آن سنجیده میشود.» پس شاید بتوان گفت که منظور از عدالت و عدل نظم است و عدل مولفهای است که جامعه را به نظم میرساند و معنای نظم قرار گرفتن هرچیزی سرجای خود است. بنابراین از این نظم و عدل میتوان هماهنگی جامعه را تعبیر کرد و جامعه هماهنگ یعنی جامعه قوام یافته که در آن مردمان به آسودگی زندگی کرده و ضمن داشتن این دنیای خود به وجه مطلوب، به آخرت و زندگی اخروی هم فکر میکنند.
"افلاطون حکومت را نیز شایسته خردمندان و حکیمان میداند و به نظر دلیل از او این اختصاص سمت، به دانشهای گسترده فردی خردمندان در حوزههای مختلف بازمیگردد"جامعه منظم جامعهای است که عدالت در آن گسترده شده و یکی از مصادیق آن ممکن است این باشد که هیچکس گرسنه نباشد و همه از طریق شغلی شرافتمندانه به تأمین معاش بپردازند.
* عدالت فضیلتی بنیادی است
همه فیلسوفان در طول تاریخ تفکر و اندیشه بشری هرچند که هرکدام معنای را از عدالت مستفاد کردهاند، اما عدالت را فضیلت نخستین و بنیادی معرفی کردهاند، به این معنی که ممکن است کسی در باب اینکه آزادی یا برابری و یا شادی مطلوب است و تردید کند و از محدودیت آزادی یا از نابرابری بین انسان دفاع کند، در حالی که کمتر کسی از محدودیت عدالت یا بی عدالتی دفاع خواهد کرد.
افلاطون به عنوان یکی از نخستین فیلسوفان در تاریخ تفکر بشری که از او متونی به عصر ما رسیده، عدالت را یک ویژگی نفس فردی معرفی میکند که در جامعه تبلور و انعکاس مییابد. بر این مبنا هرکس باید به کار ویژه خودش مشغول باشد و از آن سرپیچی نکند. افلاطون حکومت را نیز شایسته خردمندان و حکیمان میداند و به نظر دلیل از او این اختصاص سمت، به دانشهای گسترده فردی خردمندان در حوزههای مختلف بازمیگردد. در مقابل او ارسطو، عدالت را اعطای حق به سزاوار آن میداند و این اعطا فضیلتی است که به موجب آن باید به هرکسی آنچه را که حق و استحقاق اوست داد. به زعم معلم اول فضیلت هر چیز در حد وسط است و این حد نیز حدی طبیعی است، اما طبیعت ذاتی نابرابر دارد و عدالت دنباله همین نابرابریهاست.
آنان که از محدودیت در آزادی یا برابری و یا ارزشهای دیگر دفاع میکنند، باز هم دفاع خود را بر اساس برداشتی از عدالت استوار میسازند.
از این رو عدالت اصل اول و مبنای دفاع از اصول دیگر است و دفاع از خود آن در همان مفهوم آن نهفته است. پس مفاهیمی چون آزادی، برابری، حق، قانون، اخلاق، درستی، خوبی و… نسبت به مفهوم عدالت ثانویه و مشتق از آن بوده یا بر اساس آن قابل دفاعند. اخلاق به معنای این که کار درست چیست خود مبتنی بر مفهوم عدالت است و در فلسفه حقوق نیز غایت اساسی قضا همان تأمین عدالت است.
به طور کلی مفهوم عدالت باید از زمانی در ذهن انسان پیدا شده باشد که پرسش از زیستن به بهترین شیوه در اندیشه او قوام پیدا کرد. همانطور که اشاره شد بهزیستی در سطح زندگی فردی و جمعی متضمن مفهومی از عدالت است. سازماندهی جوامع خواه ناخواه بر اساس مفهومی از عدالت استوار بوده است و چنانکه مفهوم عدالت با مفاهیمی چون درستی، خوبی، حقانیت و انصاف در همه جا نسبت نزدیک داشته است.
"در مقابل او ارسطو، عدالت را اعطای حق به سزاوار آن میداند و این اعطا فضیلتی است که به موجب آن باید به هرکسی آنچه را که حق و استحقاق اوست داد"در جوامع اولیه در هالهای از رمز و راز مذهبی پیچیده بوده و به هر حال دارای منشایی الهی محسوب میشد و اساس واقعی مذهب را تشکیل میداد. بر اساس این عقاید خداوند عاقل است و عدالت را میشناسد و آن را از طریق وحی و الهام و طی احکام و فرامین خود ابلاغ میکند تا مخلوقات برحسب آن زندگی کنند و پاداش و کیفر بگیرند.
* عدالت و انقلاب اسلامی ایران
نظام فکری معمار و بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران نیز بر بسط عدالت استوار بود. به باور ایشان از همان روزهای نخستین آغاز قیام، جامعه ایران در دوران پهلوی از نظم خارج شده و مستکبران بر مستضعفان سیطره پیدا کرده بودند. به طور کل تئوریزه کردن صف آرایی مستکبران در مقابل مستضعفان، تقابل عدل و ظلم و رویارویی محرومان و چپاولگران، از اقدامات مهم امام خمینی (ره) در مبارزات قلمی خود بود. معمار انقلاب اسلامی ایران که دستیابی به حکومت را تنها روش بسط و ترویج عدالت اسلامی میدانست، پس از پیروزی انقلاب بارها خطاب به مسئولان در ضرورت توجه و رسیدگی به مستضعفان تاکید کرد.
اهمیت این کار تا جایی رسید که امام (ره) خدمت به محرومان و مستضعفان را بالاترین عبادت خواند: «گمان نمیکنم عبادتی بالاتر از خدمت به محرومین وجود داشته باشد.» (رجوع کنید به جلد بیستم صحیفه امام)
رهبری هیچگاه دنیای مردم را از آخرت آنها جدا ندیدند و یک مؤلفه برای بسط عدالت اجتماعی در نظر ایشان تأمین نیازهای مادی مردم بوده است بزرگان فکری انقلاب پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران دو معنا از عدالت را تلاش کردند که تئوریزه کنند که هر دو معنا منبعث از کتاب خدا و کلام معصومین (ع) است. در نخستین تعریف عدالت به «اعطای حق ذیحق حقه» تعبیر شد و تعریف دیگر «وضع الشی
فی
موضعه» بود که به معنای قرار دادن هر چیز سرجای مشخص خود است. بنابراین «وضع الشی
فی
موضعه» میتواند نظم و تعبیر دیگر میتواند حق هر کسی را دادن باشد؛ چرا که اگر هرچیزی در جای خود قرار گیرد، بهگونهای حق ذیحق نیز اعطا شده است. به عبارتی حقوقی را که افراد دارند باید در جای خود تحقق و عینیت پیدا کند. در یک جامعه کوچک مانند خانواده این حق باید از سوی والدین نسبت به فرزندان و بالعکس رعایت شود.
"از این رو عدالت اصل اول و مبنای دفاع از اصول دیگر است و دفاع از خود آن در همان مفهوم آن نهفته است"همچنین در جامعه، در اقتصاد، در فرهنگ و… این حق وجود دارد که باید رعایت شود.
رسیدن به این تعابیر طبیعی بود، چرا که انقلاب اسلامی ایران به توسط معمار انقلاب ادامه راه انبیا خوانده شده بود. بنابراین باید پس از استقرار حکومت راه انبیا و راه پیغمبر مکرم اسلام و راه قرآن را ادامه میداد و مهندسی جامعه را بر اساس آن مهندسی که قرآن پیشنهاد داده است، در نظر میگرفت. توجه به عدالت بویژه عدالت اجتماعی پس از رحلت امام (ره) نیز در دستور جانشین ایشان یعنی حضرت آیتالله العظمی خامنهای نیز قرار گرفت.
* دغدغههای ۴۳ ساله آیتالله خامنهای در زمینه عدالت اجتماعی
نظام فکری و سیر و سلوک عملی رهبر معظم انقلاب به عنوان یکی از اصحاب امام (ره) و یکی از بزرگان انقلاب (و بعدها رهبر نظام بر آمده از قیام) با مفهوم عدالت اجتماعی عجین است. بجز فعالیتهای فکری و عملی در سالهای اولیه انقلاب، دغدغه عدالت پس از گرفتن سکان رهبری توسط ایشان بسیار بیشتر از قبل شد. در کلام آیتالله العظمی خامنهای فوریترین هدف تشکیل نظام اسلامی، استقرار عدالت اجتماعی و قسط اسلامی است.
(برای خوانش این مضمون به پیام ایشان به مناسبت نخستین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره) مراجعه کنید.)
رهبری هیچگاه دنیای مردم را از آخرت آنها جدا ندیدند و یک مؤلفه برای بسط عدالت اجتماعی در نظر ایشان تأمین نیازهای مادی مردم بوده است. بخشی از بیانات ایشان در دیدار با اقشار مختلف مردم به تاریخ بیست و یکم تیر سال ۱۳۶۸، چنین است: «ما کارهای زیادی داریم که باید انجام بدهیم. استکبار ما را هشت سال به جنگ تحمیلی مشغول کرد. قبل از آن هشت سال هم جنگ بود؛ منتها جنگ اعلام نشده بود. ما باید با سرعتی حرکت کنیم که جبران آن هشت سال را بکند.
"پس مفاهیمی چون آزادی، برابری، حق، قانون، اخلاق، درستی، خوبی و… نسبت به مفهوم عدالت ثانویه و مشتق از آن بوده یا بر اساس آن قابل دفاعند"باید برای رفاه کشور، تأمین عدالت اجتماعی، استقرار ارزشهای اسلامی و عمق بخشیدن به انگیزههای انقلابی کار کنیم و نیازهای مادی این ملت را برآورده سازیم.»
بسط عدالت از همان سالهای نخست رهبری دستور ویژه ایشان به مسئولان کشور بود. دستوری که مسئولان را موظف میساخت تا به آرمانهای انقلاب اسلامی ایران به عنوان امتداد راه انبیا پایبند باشند. در دیداری که ایشان به تاریخ نهم بهمن ۱۳۶۸ با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران داشتند، چنین فرمودند: «هدف بزرگ پیامبران و هدف قیام ولیعصر (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) تأمین عدالت اجتماعی است. اولین ارزش در نظام ما از لحاظ عملی، باید تأمین عدالت اجتماعی باشد. این مهم باید در تمام برنامهریزیها و عملها و امثال آن، مورد توجه قرار گیرد.»
ایشان شئون مختلف عدالت را تبیین کردهاند که معنای قرآنی نظم نیز از دل آن مستفاد میشود.
در منظومه فکری رهبری یکی از شئون عدالت اجتماعی نگاه و نظر یکسان حکومت به همه آحاد مردم است. با توجه به اینکه ایشان تأمین نیازهای مادی مردم را نیز از وجوه عدالت برشمردهاند، میتوان به این نظر هم رسید که نمیتوان در حکومت اسلامی ایران برخی را از سفره مادی انقلاب (مثلاً سفره نفت) بیشتر از برخی دیگر بهرهمند کرد. ایشان در دیداری که در پنجم آذر ۱۳۷۵ با اقشار مختلف مردم و کارگزاران نظام داشتند فرمودند: «عدالت اجتماعی، یعنی نظر و نگاه دستگاه قدرت و حکومت، نسبت به آحاد مردم یکسان باشد.»
* انقلابی گری یعنی توجه به معیشت مردم
همانطور که اشاره شد رهبر معظم انقلاب به عنوان یکی از شاگردان نخبه مکتب اسلام و راه امام خمینی (ره) بسط عدالت را آرمانهای امام دانستند که جمهوری اسلامی ایران وظیفه دارد به آن برسد و این هم تأکیدی است بر این جمله که جمهوری اسلامی ایران ادامه دهنده راه انبیاست. ایشان در مراسم پانزدهمین سالگرد رحلت امام خمینی (ره) به تاریخ چهاردهم خرداد ۱۳۸۳ چنین فرمودند: «آخرین نکتهایی که بهعنوان شاخصه مکتب سیاسی امام عرض میکنم، مسأله عدالت اجتماعی است. عدالت اجتماعی یکی از مهمترین و اصلیترین خطوط در مکتب سیاسی امام بزرگوار ماست.
"سازماندهی جوامع خواه ناخواه بر اساس مفهومی از عدالت استوار بوده است و چنانکه مفهوم عدالت با مفاهیمی چون درستی، خوبی، حقانیت و انصاف در همه جا نسبت نزدیک داشته است"در همه برنامههای حکومت - در قانونگذاری، در اجرا، در قضا - باید عدالت اجتماعی و پر کردن شکافهای طبقاتی، مورد نظر و هدف باشد. اینکه ما بگوییم کشور را ثروتمند میکنیم - یعنی تولید ناخالص ملی را بالا میبریم - اما ثروتها در گوشهایی به نفع یک عده انبار شود و عدهی کثیری هم از مردم دستشان خالی باشد، با مکتب سیاسی امام نمیسازد. پر کردن شکاف اقتصادی در بین مردم و رفع تبعیض در استفاده از منابع گوناگون ملی در میان طبقات مردم، مهمترین و سختترین مسئولیت ماست. همه برنامهریزان، قانونگذاران، مجریان و همه کسانی که در دستگاههای گوناگون مشغول کار هستند، باید این را مورد توجه قرار دهند و یکی از مهمترین شاخصهای حرکت خود بهحساب آورند.»
هر جا از انقلاب کوتاه آمدیم، یک حرکت غیر انقلابی و حرکت ناشی از کسالت و بیتوجّهی انجام دادیم، عقبماندگی به وجود آمد؛ که در درجه اوّل، مساله معیشت طبقات فقیر است رهبری مؤلفه اصلی انقلابی گری را نیز توجه به معیشت مردم دانستهاند. ایشان در بیانات خود در ارتباط تصویری با مردم آذربایجان شرقی به تاریخ ۲۹ بهمن ۱۳۹۹ چنین فرمودند: «ما هر جا انقلابی عمل کردیم، عقبماندگی نداشتیم، هر جا از انقلاب کوتاه آمدیم، یک حرکت غیر انقلابی و حرکت ناشی از کسالت و بیتوجّهی انجام دادیم، عقبماندگی به وجود آمد؛ که در درجه اوّل، مساله معیشت طبقات فقیر است، ما در این زمینه عقبماندگی داریم و اختلاف و شکاف طبقاتی هست.
البتّه این را هم بگویم، در همین زمینهای که ما عقبماندگی داریم، در مقایسه با قبل انقلاب بمراتب جلو هستیم. اینکه کسی خیال کند که وضع قبل از انقلاب مثل وضع امروز بود، اصلاً این جور نیست. آن روزها خب بنده در میدان کار بودم و با طبقات مختلف، طبقات فقیر، در مشهد و در آنجایی که بودیم [ارتباط داشتیم]؛ و از جاهای دیگر هم ما بیاطّلاع نبودیم؛ وضع، بسیار با امروز متفاوت بود و بسیار بد بود؛ امروز از آن جهت هم ما پیشرفت کردهایم منتها این [جایی] که ما امروز هستیم باب شأن انقلاب نیست؛ ما بایستی خیلی بیش از این حرکت میکردیم. شکاف طبقاتی بایستی از بین برود و عدالت اقتصادی به معنای واقعی کلمه بایستی مستقر بشود در کشور؛ این وظیفه ما است، این کار ما است، بایستی انجامش بدهیم. قبل از انقلاب، جمعیّت کشور ۳۵ میلیون بود، امروز ۸۵ میلیون است؛ آن روز چند برابرِ امروز از درآمد نفت استفاده میکردیم -نفت میفروختیم و استفاده میکردیم -امروز علاوه بر تحریم که اضافه شده، این مقدار فروش نفت هم هرگز نداشتهایم- مثل قبل از انقلاب که آن روز شش میلیون بشکه نفت میفروختند؛ آن طور که معروف بود- و در عین حال خب بحمدالله کارهایی انجام گرفته ولی آن کارها خیلی کم است.»
* در نظر رهبری مبارزه با فقر، امری جدا از بسط عدالت اجتماعی است
دیدار نهم بهمن ۱۳۶۸ رهبری با مسئولان و کارگزاران نظام از جهت تئوریزه کردن عدالت اهمیت ویژهای دارد.
"در جوامع اولیه در هالهای از رمز و راز مذهبی پیچیده بوده و به هر حال دارای منشایی الهی محسوب میشد و اساس واقعی مذهب را تشکیل میداد"ایشان در این دیدار نکته مهم دیگری را مطرح میکنند و آن متفاوت دیدن مبارزه با فقر از بسط و تأمین عدالت اجتماعی است. یعنی از بین بردن فقر بسط عدالت اجتماعی نیست. شاید از بین بردن فقر را همه نظامهای جهان بتوانند انجام بدهند و نظام الهی جمهوری اسلامی ایران که ادامه راه انبیاست باید از نظامهای سیاسی دیگر تفاوت داشته باشد و یک وجه این تفاوت همان بسط عدالت است. ایشان در آن دیدار فرمودند: «مبارزه با فقر، غیر از تأمین عدالت اجتماعی است. نباید این دو را یکسان تلقی کرد.
عدالت اجتماعی، یعنی استقرار عدل در جامعه و از بین رفتن هرگونه تبعیض، یک ارزش بالاتر و یک مسأله دیگر است. البته این را هم بگویم که از بین بردن آن سه دشمن و یا تأمین عدالت اجتماعی، همه در محور تعالیم اسلام است.»
به نظر رهبری جمهوری اسلامی ایران برای بسط عدالت هیچ چیزی کم ندارد، بنابراین نباید فکر کرد که در این زمینه ناتوان است. به همین دلیل در سالهای بعد نیز بارها بر اساس اداره تشکیلات جامعه که همان عدالت است تاکید میکند و این تاکید نه به مردم عادی که به مسئولان اجرایی نظام است. ایشان در دیدار سوم شهریور ۱۳۷۲ با رئیس جمهور (مرحوم هاشمی رفسنجانی) و اعضای هیأت دولت وقت فرمودند: «ما، بحمدالله چیزی کم نداریم. من هیچ اعتقادی به این معنا ندارم که جمهوری اسلامی از رسیدن به خواستهاش که تشکیل یک جامعه بر اساس عدالت اجتماعی و رفاه عمومی است، ناتوان است.
"به باور ایشان از همان روزهای نخستین آغاز قیام، جامعه ایران در دوران پهلوی از نظم خارج شده و مستکبران بر مستضعفان سیطره پیدا کرده بودند"من به هیچ وجه به این اعتقاد ندارم. به اینکه ما در این قضیه نیاز به تکیه به دیگران داریم هم اصلاً اعتقادی ندارم. البته مراوده با دیگران، استفاده از دیگران، همکاری با دیگران و داد و ستد با دیگران، همیشه خوب است؛ در همه سطوح خوب است. البته با حدود و ثغوری که قانون و سیاستهای کشور و تدبیر مدیران بالا مشخص میکند. لکن تکیه نه! اتکا و استناد و ناتوانی بدون آن؛ چنین چیزی را من اعتقاد ندارم.
اساس اداره تشکیلات کشور نیز همین است که بارها تکرار شده: عدالت اجتماعی. در تمام آثار دینی که شما نگاه میکنید، هدف و غایت برای حرکت جامعهی اسلامی، تشکیل جامعه عادله است. راجع به امام زمان اینهمه اثر هست و در اغلب اینها گفته میشود که آن بزرگوار تشریف بیاورند تا اینکه جهان را پر از عدل کنند. بیش از آنچه که گفته شده «پر از دین حق کنند» گفته شده «پر از عدالت کنند.» یعنی آنچه که در درجه اول مطرح است، «عدالت» است که باید انجام گیرد.»
بسط عدالت در نظام الهی جمهوری اسلامی ایران باید با نظامهای سیاسی دیگر تفاوت جدی داشته باشد. بنابراین به زعم رهبری نباید برای عدالت به ساختارهای لیبرالیسم یا مارکسیسم روی آورد.
"به طور کل تئوریزه کردن صف آرایی مستکبران در مقابل مستضعفان، تقابل عدل و ظلم و رویارویی محرومان و چپاولگران، از اقدامات مهم امام خمینی (ره) در مبارزات قلمی خود بود"روش اسلام متفاوت از این روشهاست و همانطور که اشاره شد نظام الهی جمهوری اسلامی ایران به همه مردم به یک چشم نگاه میکند. رهبری در جهت تبیین صحیح بسط عدالت جامعه آمریکا را به عنوان شاهد مثالی برای این تفاوت بیان میکنند. ایشان در دیدار با رئیس جمهور و هیأت دولت وقت به تاریخ سیام مرداد ۱۳۹۸ چنین فرمودند: «رونق اقتصاد کشور، پیشرفت اقتصاد کشور، هدف اصلیاش چیست؟ … هدف این است که ما بتوانیم عدالت اجتماعی را در جامعه تأمین کنیم، فقر را ریشه کن کنیم، تا ثروتمند شدن کشور به نفع رفع فقر و ریشه کنی فقر باشد؛ والّا الان ثروتمندترین کشور دنیا آمریکا است؛ آنجا چند میلیون انسان زیر خطّ فقر زندگی میکنند، عدّهی زیادی در گوشه خیابانها از گرسنگی یا از سرما یا از گرما میمیرند؛ ما این را نمیخواهیم. صِرف اینکه یک کشور ثروتمند باشد، این، آن چیزی نیست که مورد نظر اسلام و مطلوب اسلام [باشد]؛ باید این ثروت در خدمت ریشهکنی فقر باشد، در خدمت گسترش عدالت باشد؛ با این نگاه و با این رویکرد باید حرکت کرد.»
* عدل این است که جمهوری اسلامی نه به شرق و نه به غرب وابسته باشد
تا اینجای کار متوجه شدیم که استقرار عدالت اجتماعی آرمان اساسی تشکیل حکومت اسلامی است و اساس حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی بر اقامه عدل است، کما اینکه اساس همه ادیان بر اقامه عدل است. در نظام فکری رهبری بعضی از آرمانها، آرمانهای کلان نظام جمهوری اسلامی اعم از بلند مدت و میان مدت هستند که در اساسی بودن آنها تفاوتی ندارد.
اما مهم این است که استقلال و آزادی نیز همپای عدالت اهمیت دارند و در واقع عدالت همراه با استقلال و آزادی اهمیت دارند و اصلاً مفاهیم استقلال و آزادی ذیل مفهوم عدالت واجد معنا میشوند. در یک نظام الهی نمیتوان به غیر خدا وابسته بود و دم از بسط عدالت زد. اصلاً وابستگی به نظامهای سیاسی غیرالهی معنای قرآنی نظم را زیر سوال خواهد برد.
جمهوری اسلامی ایران باید ضمن بسط عدالت در داخل جامعه به اقتدار در سیاست خارجی خود هم توجه کند و اصولاً تا بسط عدالت در داخل اتفاق نیفتد اقتدار در سیاست خارجی نیز رخ نخواهد داد بر این اساس جمهوری اسلامی ایران باید ضمن بسط عدالت در داخل جامعه به اقتدار در سیاست خارجی خود هم توجه کند و اصولاً تا بسط عدالت در داخل اتفاق نیفتد اقتدار در سیاست خارجی نیز رخ نخواهد داد. به باور رهبری اقتدار در سیاست خارجی به این معناست که در اوّل انقلاب در شعار «نه شرقی، نه غربی» متبلور بود که آن روز یک ابرقدرت شرقی داشتیم که نظام کمونیست و جامعه کمونیستی دنیا بود و یک نظام سرمایهداری. شعار این بود که جمهوری اسلامی بایستی خودش را از ورود در شبکه اقماری این قدرتهای بزرگ حفظ کند و حفظ هم کرد و این یک آرمانی اساسی بود و به زعم رهبری باید این آرام حفظ و دنبال شود.
"معمار انقلاب اسلامی ایران که دستیابی به حکومت را تنها روش بسط و ترویج عدالت اسلامی میدانست، پس از پیروزی انقلاب بارها خطاب به مسئولان در ضرورت توجه و رسیدگی به مستضعفان تاکید کرد"(به متن بیانات رهبری در ارتباط تصویری با نمایندگان تشکلهای دانشجویی در تاریخ ۲۱ اردیبهشت امسال (۱۴۰۰) مراجعه کنید.)
رهبری برای رسیدن به این منظور بحث خودکفایی اقتصادی و مساله رونق تولید و اقتصادی منهای نفت را پیش کشیدهاند. برای وابسته نبودن به شرق و غرب باید در علم و تولید خودکفا شد و این هم البته معنایش در راستای همان بسط عدالت تفسیر میشود. نظامی میتواند فقر را ریشه کن کند و عدالت اجتماعی را برقرار سازد که در زمینه تولید و ایجاد ثروت پایدار موفق عمل کند و همینکه دغدغه تولید در این چند سال اخیر ذهن رهبری را به خود مشغول کرده نشان میدهد که مسئولان نظام در این چهار دهه نتوانستهاند کشور را در مسیر توسعه پایدار بیندازند. به همین دلیل تنها تولید استراتژیک کشور اصلیترین منبع درآمد ارزی کشور کماکان نفت است و با اعمال تحریمهای ظالمانه این شاهرگ حیاتی اقتصاد کشور قطع شده و در نتیجه فقر گسترش مییابد. شاید اگر مسئولان اجرایی به دغدغههای رهبری عمل میکردند کشور به این وضعیت دچار نمیشد.
* آیا مسئولان اجرایی توانستهاند تفکرات رهبری در زمینه عدالت را اجرایی کنند؟
رهبری در نخستین دیدار خود با اعضای هیأت دولت سیزدهم به تاریخ ششم شهریور ۱۴۰۰ بیانات مهمی را ایراد فرمودند.
ایشان در بخشی از این بیانات چنین اشاره کردند: «خدای متعال میفرماید که ما پیغمبران را فرستادیم، کتابهای آسمانی را فرستادیم، لِیَقومَ
النّاسُ
بِالقِسط؛ اصلاً برای اینکه مردم قیام به قسط کنند و جامعه، جامعه عدالتآمیز باشد. خب ما در این زمینهها عقبیم، خیلی باید کار کنیم، خیلی باید تلاش کنیم. به نظر من هر مصوّبهای که شما تصویب میکنید، هر لایحهای که در دولت تنظیم میکنید، هر بخشنامهای که خود شما در دستگاهِ خودتان صادر میکنید، یک پیوست عدالت باید داشته باشد؛ باید مراقب باشید این روش، این کار، این دستور، ضربهای به عدالت نزند، طبقات مظلوم را پایمال نکند؛ این مراقبت باید همیشه باشد؛ حالا یا با یک پیوست مکتوب یا بالاخره از لحاظ نوع تنظیم جوری باشد که این طور باشد.»
رهبری در این دیدار ضرورت اصلاح برخی از روشهای مرسوم در دولت را که با عدالت منافات دارد، پیش کشیدند و فرمودند: «گاهی اوقات یک روش مدیریّتی، یک رفتار رایج ضربه میزند؛ ما واقعاً [چنین] مواردی داریم. الان هم در مجموعه کارهای ما یک رسومی، و اوضاعی وجود دارد که اینها باید اصلاح بشود؛ در زمینههای مختلف [هم هست]؛ و عمدتاً در زمینه عدالت در توزیع امکانات کشور است؛ این امکانات باید واقعاً عادلانه توزیع بشود. الان در بعضی از بخشها حقیقتاً این جوری نیست.
"در نخستین تعریف عدالت به «اعطای حق ذیحق حقه» تعبیر شد و تعریف دیگر «وضع الشیفیموضعه» بود که به معنای قرار دادن هر چیز سرجای مشخص خود است"البتّه اینکه من عرض میکنم، به معنای این نیست که یک اقدامی پشت سر این وجود داشته باشد لکن مثلاً در زمینه انرژی، در زمینهی نفت، همین اواخر یکی از مسئولینِ دولت قبل، گزارشی به ما داد که یارانه پنهان نفت در سال ۹۹، حدود ۶۳ میلیارد دلار است! که خب اصلاً این رقم و این یارانه به چه کسی میرسد؟ چه کسانی از نفت کشور، از بنزین، بیشتر استفاده میکنند؟ جمع مهمّی از مردم اصلاً از این یارانه هیچ استفاده نمیکنند. آن وقت محاسبه کردهاند ۶۳ میلیارد دلار یعنی ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومان، که از بودجه سال ۹۹ بیشتر است! اینها خب چیزهایی است که حالا من گفتم، [البتّه] در زمینه نفت، من هیچ توصیهای ندارم که چه کار بکنید، آنها را باید بررسی کنید، ببینید که چه کار باید انجام بدهید؛ میخواهم بگویم یک چنین وضعی گاهی وجود دارد؛ اینها خب خلاف عدالت است، بایستی مراقبت بشود. باید کاری کنیم که فاصله طبقات محروم با طبقات برخوردار کم بشود؛ یعنی هر چه ممکن است امکانات کشور عادلانه توزیع بشود.»
بررسی سیر توصیهها و دستورات رهبری به مسئولان اجرایی نظام در طول سالها زمامداری ایشان، نشان میدهد که مسئولان اجرایی هنوز نتوانستهاند به دغدغههای ایشان در زمینه بسط عدالت جامه عمل بپوشانند. نرسیدن به عدالت اجتماعی یعنی اینکه هنوز پس از گذشت ۴۳ سال از پیروزی انقلاب هنوز اصلیترین آرمان انقلاب یعنی «عدالت» محقق نشده است. سوال اینجاست که معنا و مفهوم ولایتمداری میان مسئولان چیست؟ آیا میتوان به معنایی جز این فکر کرد که هر مسئولی به دستور رهبری عمل کرده و بر اساس منظومه فکری ایشان پیش برود؟ چگونه است که مسئولان اجرایی ولایتمدارند اما مهمترین دغدغههای رهبری یعنی ریشه کن کردن فقر و بسط عدالت هنوز رخ نداده است؟
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران