سریال ترکی خوبی قسمت ۵ پنجم

پندار - ۱ خرداد ۱۴۰۱

نسلیهان با دیدن مراد که در حال بوسیدن داملا است، شوکه می شود. او به دست‌شویی رفته و گریه میکند.

عکسهای بیشتر از این قسمت سریال ترکی خوبی را این‌جا ببینید. 

فراگمان (تیزر) سریال خوبی را در این‌جا ببینید.

سپس به خودش آمده و پیش مادرش برمی‌گردد. مراد پیش نسلیهان می رود و از او میخواهد که برای سخنرانی کنارش باشد. نسلیهان سعی دارد که چیزی به روی خودش نیاورد.

او بعد از سخنرانی به بهانه اینکه حالش خوب نیست ، از مراسم می رود.

او ابتدا سر خاک خواهرش اجه رفته و با او درد دل میکند. سپس به خانه می رود.

او سراغ گوشی دوم مراد در دست‌شویی می رود و پیامهای عاشقانه مراد و داملا را دیده و عصبی می شود.

وقتی شاهیکا به خانه می رود، پسرش سینان از خارج کشور برگشته و در خانه است.

"او به دست‌شویی رفته و گریه میکند.عکسهای بیشتر از این قسمت سریال ترکی خوبی را این‌جا ببینید. فراگمان (تیزر) سریال خوبی را در این‌جا ببینید.سپس به خودش آمده و پیش مادرش برمی‌گردد"شاهیکا از اینکه سینان به مراسم آنها نیامده بود گلایه میکند.

او میخواهد به خانه نسلیهان برود. شاهیکا مانع او شده و می‌گوید که میانه نسلیهان و مراد خوب نیست و بهتر است آنجا نرود. سینان می‌گوید که پیش کورای می رود.

مراد بعد از مراسم به خانه داملا می رود. او به داملا می‌گوید که با عموی او صحبت کرده و قرار است به او پول بدهد تا او نیز چیزی در مورد آشنایی اش با مراد نگوید.

کمی بعد نسلیهان با مراد تماس می‌گیرد و از او میخواهد که سریع به خانه برود. مراد نگران می شود و به سمت خانه می رود.

نسلیهان از مراد میخواهد که سوار ماشین بشود.

سپس به سمت جاده می رود.

او ماشین را نگه میدارد و پیاده می شود. نسلیهان به مراد می‌گوید‌ که او و داملا را در حال بوسیدن دیده است.

سپس گوشی مخفی مراد را نیز به او نشان می دهد. مراد شوکه و دستپاچه می شود و سعی دارد توجیه کند. نسلیهان مراد را در جاده رها کرده و با ماشین می رود.

او با داملا تماس می‌گیرد و می‌گوید که میخواهد او را ببیند و از داملا میخواهد به خانه اش در مکان آنها بیاید.

داملا با مراد تماس می‌گیرد، اما گوشی مراد در ماشین جا مانده و جواب نمی دهد. داملا به خانه پیش نسلیهان می رود.

نسلیهان به او می‌گوید که متوجه خیانت مراد شده است، اما نمی‌داند آن دختر کیست.

"نسلیهان سعی دارد که چیزی به روی خودش نیاورد.او بعد از سخنرانی به بهانه اینکه حالش خوب نیست ، از مراسم می رود.او ابتدا سر خاک خواهرش اجه رفته و با او درد دل میکند"سپس از داملا میپرسد که چند وقت است با دوست پسرش رابطه دارد؟ داملا می‌گوید دو سال.

همان لحظه مراد با گوشی شخصی که سوار ماشینش شده تا به خانه برگردد، به داملا پیام میدهد و می‌گوید‌ که نسلیهان همه چیز را فهمیده است.

داملا شوکه می شود و به روی نسلیهان می آورد. نسلیهان با عصبانیت از داملا میخواهد که سریع از آنجا برود.‌

مراد به خانه رفته و شب در سالن می خوابد. روز بعد، نسلیهان با مراد دعوا میکند و میگوید که میخواهد از او طلاق بگیرد.

نهیر حرفهای آنها را شنیده و از حال می رود. آنها نهیر را به بیمارستان می برند.

شاهیکا و سینان به خانه مراد می روند. نسلیهان و مراد، نهیر را به خانه می برند.

نسلیهان به شاهیکا می‌گوید‌ که مراد به او خیانت کرده و قصد طلاق دارد.

او می‌گوید که به خاطر بچه ها باید کم کم این موضوع را مطرح کند تا دوباره نهیر آسیب نبیند.

داملا در خانه تست بارداری انجام داده و متوجه می شود که باردار است.

سینان پیش کورای می رود. داملا که با کورای قرار ملاقات دارد، به مطب او می رود.

سینان داملا را دیده و از او خوشش می آید. در اتاق درمان ، داملا به کورای می‌گوید که او با مراد به نسلیهان خیانت کرده و از مراد باردار است. سپس می‌گوید که میداند کورای نسلیهان را پوست دارد و بهتر است به یکدیگر کمک کنند تا هرکدام به خواسته خود برسند.

در شرکت ، شاهیکا به مراد می‌گوید‌ که قرار است از این به بعد سینان مقام او را بگیرد.

مراد عصبانی شده و می‌گوید که او چندین سال برای آن شرکت زحمت کشیده است. داملا با مراد تماس می‌گیرد و میخواهد او را ببیند.

مراد که دیگر نمیخواهد با داملا باشد، می‌گوید که فقط برای خداحافظی می آید.

او پیش داملا رفته و با شنیدن خبر بارداری داملا شوکه شده و می‌گوید که او باید بچه را سقط کند.

"سپس به خانه می رود.او سراغ گوشی دوم مراد در دست‌شویی می رود و پیامهای عاشقانه مراد و داملا را دیده و عصبی می شود.وقتی شاهیکا به خانه می رود، پسرش سینان از خارج کشور برگشته و در خانه است"سپس با عصبانیت می رود.

مراد به شرکت برمی‌گردد و متوجه جلسه شاهیکا برای معرفی سینان به کارکنان می شود. او بعد از جلسه پیش شاهیکا و سینان می رود و با طعنه به سینان می‌گوید‌ که او پسر زنی است که پدر نسلیهان با او به شاهیکا خیانت کرده بود. سینان شوکه می شود.

نسلیهان با داملا تماس گرفته و میخواهد او را ببیند. آنها با یکدیگر قرار میگذارند و نسلیهان داملا را سوار می کند.

در مسیر ، داملا به نسلیهان می‌گوید‌ که او از مراد باردار است. نسلیهان شوکه شده و حواسش پرت می شود.

آنها با ماشین دیگری تصادف میکنند.

منابع خبر

اخبار مرتبط

پندار - ۲۰ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
پندار - ۲۳ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۱۱ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۱۶ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۱ خرداد ۱۴۰۱
خبرگزاری مهر - ۲۶ مرداد ۱۴۰۰