از پیله تنهایی تا کسب عنوان ملکه تپانچه بادی جهان
آرزو قنبری: گاه زخمی که به پا داشتهام، زیر و بمهای زمین را به من آموخته است.
انتخاب برچسب معلولیت از زمان تولد تا امروز اگرچه خارج از اراده او بوده، اما خلق نام و نشانی پررنگتر از برچسبها هنر ساره جوانمردی است.
میخواستم بدانم اینکه سرمربی تیم ملی پاراتیراندازی میگوید، او شخصیت قهرمانی دارد یعنی چه. چهار سال پیش، با اجازه حسین امیری، به سالن تمرین فدراسیون ورزشهای جانبازان و معلولین رفتم و ساعتی در کنار ملیپوشان بودم. قرار ما این بود که حواسم به ساره و گفتارش باشد. بعدها در تحلیلی که داشتیم به نتیجه جالبی رسیدیم.
" میخواستم بدانم اینکه سرمربی تیم ملی پاراتیراندازی میگوید، او شخصیت قهرمانی دارد یعنی چه"در صدای او، اعتماد به نفس، موج بلندی داشت.
تیراندازی با جنگجوی درونم همساز شد
همه ما وقتی تنها هستیم، در خلوتمان ترسهایی داریم که گاهی قوت هم میگیرند. هر کسی هم، در غلبه بر آن روشی دارد. یکی تلاش میکند برای فراموشی، یکی سالها در رنج میماند و دیگری به دنیای بیرون پناه میبرد، ولی قهرمانها معمولاً روبهرو میشوند، با ترسها و در همان دنیای درون پاسخ را پیدا میکنند. امروز سوم دسامبر، مصادف با سیزدهم آذر ماه، در روز جهانی معلولان از ساره جوانمردی، قهرمان پاراتیراندازی کشورمان در یک گفتوگوی اختصاصی با جامجم در اینباره پرسیدیم: «من سال ١٣۶٣، با معلولیت به دنیا آمدم اما شاد بودم و درک خاصی از شرایط متفاوت جسمیام نداشتم. حوالی ده، یازده سالگی، انگار کمکم بیدار شدم و محدودیتهای معلولیت را یکییکی در زندگیام کشف کردم.
برایم سنگین بود. خزیده بودم به کنج انزوا. آن شیطنت، شور و نشاط کودکی در نوجوانی جای خود را به سکوت معناداری داد. فقط تفاوتها را میدیدم. رنجیده بودم از نگاههای آزاردهنده، برخوردهای تلخ و گاه غیر منصفانه.
"چهار سال پیش، با اجازه حسین امیری، به سالن تمرین فدراسیون ورزشهای جانبازان و معلولین رفتم و ساعتی در کنار ملیپوشان بودم"ارتباطم را به کمترین سطح ممکن با اجتماع رساندم اما کمکم از لیست کردن محدودیتها و فکر کردن به آنها خسته شدم. دوره دبیرستان که تمام شد، تصمیم گرفتم از پیله تنهایی بیرون بزنم و کار کنم. بعد با جامعه معلولین شیراز آشنا شدم، تا قبل از آن هیچ آشنایی با سایر افراد دارای معلولیت نداشتم. انگار دنیای جدیدی را میدیدم. آدمها فارغ از غمها به هم کمک میکردند و روزگاری برای خودشان داشتند.
آنجا بود که متوجه شدم ورزش معلولین هم وجود دارد. والیبال نشسته را شروع کردم که مرا به همان شور از دست رفته برگرداند اما بعد از مدتی حس کردم رشتهی مورد علاقهام تیراندازی است که به من آرامش میداد و با آن بخش از جنگجوی درونم همساز بود. در واقع ابتدا راهی برای جدایی از آن حس و حال بود و تفریحی که فراغتم را بسازد. من هیچ تصوری از قهرمانی نداشتم.
خط آتش قهرمانی و استقلال
پرچمدار کاروان پارالمپیک ایران در ریو، وقتی تیراندازی را شروع کرد، هیچ تصوری از قهرمانی نداشت اما امروز او ۴٨ مدال ارزشمند از رقابتهای بینالمللی، آسیایی، جهانی و پارالمپیک در کارنامه ورزشی خود دارد. در مورد او همیشه تأکید میکنند که بارها شجاعتش را در موقعیتهای مختلف و حتی بحرانها ثابت کرده است.
"در صدای او، اعتماد به نفس، موج بلندی داشت.تیراندازی با جنگجوی درونم همساز شد همه ما وقتی تنها هستیم، در خلوتمان ترسهایی داریم که گاهی قوت هم میگیرند"ساره در اینباره میگوید: «خیلی وقتها خارج از خط آتش تیراندازی مثل بقیه مشکلاتی داشتهام، ناراحت یا حتی عصبانی بودهام اما همه چیز تا قبل از آن است. در خط آتش مسابقه، تو دیگر باید بلد باشی همه چیز را دور بریزی. من به ویژگیهای قهرمانی خیلی فکر نمیکنم اما یک چیز را خوب میدانم که برایم مهمترین است؛ استقلال. در هر شرایطی سعی میکنم استقلالم را حفظ کنم و از وابستگیها دور باشم.»
رنجیهایی بیش از لذتها و به یاد ماندنیترین مدال
دارنده دو نشان طلای پارالمپیک ریو درباره مصائب قهرمانی و به یاد ماندنیترین مدال خود در این سالها عنوان میکند: «راه درازی آمدم. در محیط کار تلاش کردم که خودم را ثابت کنم، همزمان با طی مسیر ورزش، ادامه تحصیل دادم تا کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی.
همیشه سعی کردهام تک بُعدی نباشم. کار و استقلال مالیام را حفظ و هزینههای ورزشم را تأمین کنم. البته گاهی حاشیههایی هم وجود داشت. خدا را شکر که تا اینجا آمدهام اما به جرأت میگویم که در ورزش قهرمانی رنجها از لذتها بیشتر هستند. هیچ موفقیتی آسان به دست نمیآید و باید زحمت کشید.
"یکی تلاش میکند برای فراموشی، یکی سالها در رنج میماند و دیگری به دنیای بیرون پناه میبرد، ولی قهرمانها معمولاً روبهرو میشوند، با ترسها و در همان دنیای درون پاسخ را پیدا میکنند"اما من وقتی برای اولین بار بعد از سالها در اینچئون مدال طلای تپانچه خفیف ۵٠ متر را گرفتم و همه باور کردند که این رشته و ورزش زنانه، مردانه ندارد، بهترین نشانم را ثبت کردم. بعدها طلای این ماده را در پارالمپیک ریو هم گرفتم اما آن اولین بار برای ایران، در سال ٢٠١۴ چیز دیگری بود. با شش جلسه تمرین، تپانچهای را در فینالی مردانه به دست گرفتم که تنها آقای امیری پیشبینی مدال آن را کرده بود.»
آرزوی بازگشت خاطرهانگیز از توکیو
محدودیتهای جدید در شهرها، اردوهای تیم ملی پارا تیراندازی را در آستانه آغاز به تعطیلی کشاند. از ساره جوانمردی درباره کرونا، توکیو و مسیر آرزوهایی که طولانی شد، پرسیدیم: «ما سال گذشته آماده اعزام به جام جهانی امارات بودیم و بعد از آن هم هانوفر. کرونا مسابقات را لغو کرد و همه برنامهها از جمله خود پارالمپیک را به تعویق انداخت.
اردوها حدود یک سال است تعطیل شده. هر کدام در شهر و خانه خودمان مشغول تمرینیم و با کادر فنی در ارتباط. من فراز و نشیبهای زیادی را پشت سر گذاشتهام که امیدوارم کرونا آخرین آنها باشد و البته ختم به خیر شود برای همه. گرچه تمرینات سالنی خیلی بهترند و این روزها امکان تمرین ماده خفیف هم ندارم اما تلاشم را در ده متر ادامه میدهم. در زمان باقیمانده و در پیگیری برنامههایم بعد از تعویق پارالمپیک جدی هستم.
با وجود کرونا و مشکلات آن، آرزو دارم با خاطره خوبی از تیراندازی در توکیو برگردم تا پاسخی باشد به همه آنچه از از ریو تا توکیو گذشت.
۲۵۴ ۲۵۱
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران