رسانه، جهان محلی کننده هویت فرهنگی

رسانه، جهان محلي كننده هويت فرهنگي
تابناک
تابناک - ۱۳ تیر ۱۴۰۲

به گزارش «تابناک»، سید غلامرضا فلسفی، پژوهشگر حوزه سوادهای رسانه‌ای و خبری در مطلبی نوشت: واژه هویت[1] یا کیستی و چیستیِ من و ما که برگرفته از واژه لاتین Identitas است، یکی مهم‌ترین مباحث و محورهای تفکر در حوزه‌های مختلف دانش بشری محسوب می‌شود. هویت خصوصی‌ترین جلوه‌های فردی تا عمومی‌ترین نمودهای جمعی را شامل شده، در زمره نیازهای روانی انسان و مقدمه هرگونه زندگی اجتماعی است.

صاحبان نظر به فراخور تعاریفی گوناگون از هویت ارائه کرده‌اند که از آن جمله می‌توان به مختصات ویژه فرد و متمایزکننده او از دیگران؛ پدیده‌ای جمعی که تا تفکر و رفتار به شیوه جمعی اجرا نشود، آن نیز حاصل نمی‌شود؛ احساس تمایز، تداوم و استقلال شخصی؛ و تفاوت فردی شخص در ارتباط با دیگران اشاره کرد. هرکدام از این تعاریف و بسیاری دیگر، بر بعدی از ابعاد این پدیده پیچیده چندوجهی، نور تابانده‌اند که بر این اساس می‌توان جهت‌گیری‌های هویت را با پسوندهایی از قبیل فردی، جمعی، جنسی، نژادی، اجتماعی، دینی، فرهنگی، سیاسی، بوم‌شناختی، ملی، جهانی و غیره مشخص نمود (آشنا و روحانی، ۱۳۸۹).

در میان جهت‌گیری‌های مطروحه، فرهنگ[2] مهم‌ترین و غنی‌ترین قرین و منبع هویت است. با توجه به خیل کثیر تعاریف ارائه‌شده پیرامون فرهنگ، در اینجا به دسته‌بندی باکاک[3] از تعاریف موجود اشاره می‌شود:

  • فرهنگ به معنای کشت و پرورش زمین، محصولات و حیوانات؛
  • فرهنگ به معنای پرورش اذهان، هنرها، تمدن؛
  • فرهنگ به معنای فرایند عام توسعه‌ جامعه در حکم فرآیندی جهانی (برداشت روشنگری از فرهنگ)؛
  • فرهنگ به معنای ارزش‌ها، معانی، شیوه‌های مشترک زندگی در میان ملل، گروه‌ها، طبقات و دوره‌های خاص (به پیروی از هردر[4])؛
  • فرهنگ به معنای کنش‌های دلالت‌گر که مولد معنا هستند (باکاک، ۱۳۸۶: ۴۲)

افراد و گروه‌ها همواره با توسل به اجزا و عناصر فرهنگی همچون هنجارها، ارزش‌ها، عقاید و باورها، نمادها و کالاهای فرهنگی ‌و هنری هویت می‌یابند؛ زیرا این اجزا و عناصر، توانایی‌ای چشمگیر در تأمین نیاز انسان به متمایز بودن و ادغام شدن در جمع را دارند. فرهنگ مقوله‌ای تفاوت‌مدار است که شیوه‌ای خاص از زندگی را می‌سازد.

"این تفاوت و خاصیت نه‌تنها امکان هویت‌یابی را فراهم می‌کند، بلکه به زندگی انسان‌ها معنی می‌بخشد.رابطه هویت و فرهنگ ناشی از ارتباط هر دو مفهوم با کنش اجتماعی است"این تفاوت و خاصیت نه‌تنها امکان هویت‌یابی را فراهم می‌کند، بلکه به زندگی انسان‌ها معنی می‌بخشد.

رابطه هویت و فرهنگ ناشی از ارتباط هر دو مفهوم با کنش اجتماعی است. هویت را می‌توان حاصل نسبتی دیالکتیکی که فرد بین شبکه معنایی ذهن خود و شبکه روابط اجتماعی برقرار می‌کند؛ تلقی کرد که در این میان محیط فرهنگی نقشی برجسته در تکوین، حفظ و تغییر آن دارد. گرچه ساختارهای عینی، مستقل و بیرون از اراده فرد به کردار کنشگران جهت می‌دهد اما همین ساخت‌ها نیز از خلال تکوین اجتماعیِ برآمده از رابطه میان فرد و اجتماع ایجاد می‌شوند (آشنا و روحانی، ۱۳۸۹).

هیچ فرد و گروه اجتماعی نمی‌تواند وجود داشته باشد مگر آنکه خود یا دیگران یک یا چند هویت فرهنگی[5] برایشان تعریف کرده باشد تا بتواند خود را خواسته یا ناخواسته بازشناسایی کند. بر این مبنا مراد از هویت فرهنگی، مجموعه‌ای از مؤلفه‌های فرهنگی است که به یک فرد یا گروه، شخصیت می‌دهد و او را از سایر افراد یا گروه‌ها متمایز می‌کند تا از این راه بتواند وارد روابط میان کنشی با خود و دیگران شده، مسئولیت و توانایی موجودیت فیزیکی و ذهنی خود را در نظامی که در آن حضور دارد؛ بر عهده بگیرد.[6] مؤلفه‌های هویت فرهنگی را با رویکردهایی مختلف تبیین کرده‌اند که برخی از آن‌ها چون زبان، دین، سرزمین، بستگی‌های مشترک اقتصادی، تاریخ فرهنگی و حتی زندگی روزمره نقشی مهم و اساسی در شکل‌گیری، حفظ و تحول هویت فرهنگی بر عهده‌دارند.

طی اعصار پیشین فرهنگ به‌خوبی در جوامع سنتی هویت‌سازی می‌کرد. در آن قرون فرهنگ نه‌تنها مرزهای شفاف و پایدار در جوامع ایجاد می‌کرد بلکه در عرضه کردن نظام‌های معناییِ منسجم هم توانا بود.

فرهنگ در جوامع سنتی با محدودیت مکانی پیوندی ناگسستنی داشت تا جایی که این مهم بر مفهوم‌پردازی فرهنگ هم اثر‌گذار بود. در این جوامع که فضای ارتباطی مبتنی بر قلمرو زندگی و بسیار محدود، بسته و نفوذناپذیر بود، فرهنگ محلی فارغ از دخالت دیگر فرهنگ‌ها و عناصر هویت‌بخششان، منسجم و تقریباً ثابت ارائه می‌شد. در این دوران، پیوند تنگاتنگ مکان و فرهنگ مقوم هویت فرهنگیِ فرد بود اما از آن هنگام که جوامع به مدرنیته رو نمودند؛ یکی از مؤلفه‌های تأثیرگذار که هویت‌سازیِ فرهنگ محور را به سیاق سابق آن دچار اختلال نمود، انفکاک مفاهیم زمان و مکان بود. جدایی زمان از مکان موجبات از جا کندگی[7] روابط اجتماعی از بافت‌های محلیِ تعامل و تجدید ساختار آن‌ها را در گستره‌های نامعین زمانی- مکانی فراهم نمود. رسانه[8] به تعبیر گیدنز یکی از سازوکارهای این از جا کندگی است که به جدایی روابط اجتماعی از بافت محلیِ تعامل کمک کرده، هویت‌سازیِ مجدد را در فاصله‌های غیر معین فضا-زمان ممکن نمود.

"هویت را می‌توان حاصل نسبتی دیالکتیکی که فرد بین شبکه معنایی ذهن خود و شبکه روابط اجتماعی برقرار می‌کند؛ تلقی کرد که در این میان محیط فرهنگی نقشی برجسته در تکوین، حفظ و تغییر آن دارد"استفاده از رسانه با توانا ساختن انسان‌ به ایجاد ارتباط در امتداد محدوده‌های طولانی زمان و مکان به افراد این امکان را داد تا از مرزهای زمانی و مکانیِ خاصِ تعاملِ چهره به چهره فراتر روند. رسانه بخش جدایی‌ناپذیر فرهنگی است که در آن زیست می‌کند لذا همراه با فرایند تغییرات ساختاری در جوامع، کارکرد رسانه در دوران مدرن از ضمیمه یا مکمل روابط اجتماعیِ از پیش موجود یا مجرایِ خنثیِ منتقل‌کننده کالاهای نمادین فراتر رفته؛ بر شیوه‌های عمل و تعامل مردم با یکدیگر تأثیر گذاشت و فارغ از محتوایی که انتقال می‌داد موجد ‌صورت‌بندی‌های خاص اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شد، بر محتوای فرهنگ اثر‌گذار گردید (مهدی زاده، ۱۳۸۹: ۲۱-۲۰) و چنین بود که مهم‌ترین منبع هویت‌بخش دوران مدرن لقب گرفت.

در تبیین نسبت این پدیده با هویت فرهنگی، رابرتسون[9] اصطلاح جهان محلی شدن[10] را به خدمت می‌گیرد. جهان محلی شدن بیانگر انطباق موقعیت‌های محلی با موفقیت جهانی‌شدن در حوزه‌های فرهنگ و اقتصاد و ترکیبی از دو مفهوم جهانی و محلی شدن است؛ مبنی بر این‌که اگر در بازار جهانی محصول یا خدمات با معیارهای بومی و فرهنگی هماهنگ شود؛ موفقیتی فزون‌تر در پی دارد؛ فضا-زمانی که رسانه‌ به بهترین نحو ممکن در آن نقش‌آفرینی می‌کند. رسانه درعین‌حال که وسیله‌ای قدرتمند برای ایجاد ارتباط در سطحی فراملی است، قادر به داشتن تأثیر در سطح محلی‌ نیز هست. استفاده از اینترنت برای ارتباط در سطح محلی مثالی بارز از پدیده جهان محلی شدن را ارائه می‌دهد، چراکه ارتباطات در بستر اینترنت با از جا کندگی، موانع ارتباطی فضا-زمان را کاهش داده؛ از توانایی و قابلیت تفاوت آفرینی و معنی بخشی‌ای بسیار برخوردار است.

بدین‌سان فرهنگ‌ محلی و ملی در معرض دخالت فرهنگ بیگانه و عناصر هویت‌بخشِ غیرمنسجم و متغیر آن واقع‌شده، پیوند مکان و فرهنگ در دوران سنتی که تقویت‌کننده پیوند میان فرد و جامعه بود گسسته و هویت فرهنگی در معرض الگوهای فرهنگی فراملی قرار گرفت و دستخوش تحولاتی بنیادی شد. البته پیرامون اثر رسانه بر هویت فرهنگی مخاطب دو دیدگاه کلان مطرح است؛ دیدگاهی که فرد را مقابل گفتمانِ هویت‌ساز رسانه منفعل ‌دانسته و هویت فرهنگی او را در معرض و دستخوش پیام‌های رسانه‌ای می‌داند و دیدگاهی دیگر که برای فرد‌ نقشی فعال قائل و به مقاومت هویتی معتقد است (حیدری، اکوانی و کشفی، ۱۳۹۲). از زمان چاپ انجیل گوتنبرگ در میانه قرن پانزدهم میلادی تاکنون که فرد در اقیانوس پرتلاطم رسانه‌های اجتماعی غوطه‌ور است، اقلیتی زرمدار و زورمدار که یا حاکم بودند و یا از حمایت حکام برخوردار؛ مزورانه درصدد بوده و هستند که به بهانه زورمندی فرهنگ فراملی که توسط رسانه اشاعه می‌یابد، با ایجاد انواع ممنوعیت و محدودیت مانع از گردش آزاد اطلاعات صحیح و دسترسی مخاطب به پیام‌های رسانه‌ای شده، ساعت ساحت هویت و فرهنگ را به‌وقت دوران پیشامدرن تنظیم نمایند؛ اما تاریخ گواه آن است که این قبیل اعمال دون‌کیشوت‌وار شاید در اندک زمانی توانسته باشد جریان اطلاع‌رسانی، هویت‌یابی و فرهنگ‌پذیری را کند کند اما هیچ‌گاه نتوانسته به‌طور کامل آن را دچار انقطاع نماید. نتایج حاصل از پژوهش‌های گوناگون نیز گویای آن است که گسترش الگوهای فرهنگیِ فراملی توسط رسانه به شکلی واحد و به‌گونه‌ای منفعلانه موردپذیرش مخاطب قرار نگرفته، هویت فرهنگی او را متأثر نمی‌کنند (کچوئیان، ۱۳۸۲: ۱۵)؛ چراکه رسانه‌های محلی و ملی نیز با نشر، بازنمایی و تقویت عناصر و دقایق فرهنگ محلی و ملی در جهت کم‌رنگ نمودن گرایش‌های تعلقیِ فراملی و کاستن هژمونی عناصر هویتیِ ارائه‌شده توسط رسانه‌های فراملی عمل می‌کنند. به‌موازات و جهت نهادینه شدن این مهم مخاطب در چارچوب مصون‌سازی هویت فرهنگی خود نیازمند آن است که سوگیری‌های رسانه‌ها را تشخیص داده، به مهارت خوانش مخالف پیام‌های رسانه‌ای دست یابد.

"در آن قرون فرهنگ نه‌تنها مرزهای شفاف و پایدار در جوامع ایجاد می‌کرد بلکه در عرضه کردن نظام‌های معناییِ منسجم هم توانا بود"برای تحقق این امر مخاطب به آموختن سوادهایی نوین چون سواد رسانه‌ای[11] و خبری[12] در مقام یک مسئولیت اجتماعیِ فردی حاجتمند است که کاستلز[13] از آن با عنوان ارتباط‌جمعی خود انگیز[14] یادکرده است. لذا فارغ از قیل‌وقال زر و زورمداران، جهت صیانت از هویت فرهنگی به‌ویژه در جوامع چند فرهنگی چون ایران که هویت مردمانش از سه فرهنگ ملی، دینی و غربی متأثر است؛ توجه مضاعف به نوع و کارکرد رسانه و نقشِ آموختن سوادهای نوین توسط مخاطب بسیار مهم و حائز اهمیت است.

 

----------------------------
منابع

  • آشنا، حسام‌الدین؛ و روحانی، محمدرضا. (۱۳۸۹). هویت فرهنگی ایرانیان از رویکردهای نظری تا مؤلفه‌های بنیادی. فصل‌نامه تحقیقات فرهنگی، دوره سوم، شماره ۴، صص ۱۸۵-۱۵۷.
  • باکاک، رابرت.

    (۱۳۸۶). صورت‌بندی‌های فرهنگی جامعه‌ مدرن. ترجمه مهران مهاجر. تهران: نشر نی.

  • حیدری، آرمان.؛ اکوانی، سید حمدالله.؛ و کشفی، محمدباقر. (۱۳۹۲).

    "فرهنگ در جوامع سنتی با محدودیت مکانی پیوندی ناگسستنی داشت تا جایی که این مهم بر مفهوم‌پردازی فرهنگ هم اثر‌گذار بود"رسانه‌ها و هویت فرهنگی: مطالعه دانش‌آموزان متوسطه یاسوج. فصل‌نامه مطالعات ملی، ۵۵، سال چهاردهم، شماره ۳، صص ۱۴۸-۱۲۳.

  • کچوئیان، حسین. (۱۳۸۲). جهانی‌شدن و فرهنگ؛ معضلی حل ناشدنی. نامه انسان‌شناسی، دوره اول، ش ۴، صص ۱۶۳-۱۴۱.
  • مهدی زاده، سید محمد.

    (۱۳۸۹). نظریه‌های رسانه، اندیشه‌های رایج و دیدگاه‌های انتقادی. تهران: انتشارات همشهری.

 

[1] Identity

[2] Culture

[3] Robert Bakak

[4] Johann Gottfried von Herder

[5] Cultural Identity

[6] http://anthropology.ir/article/۱۰۶۱۴.html

[7] Disembedding

[8] Media

[9] Roland Robertson

[10] Glocalization

[11] Media Literacy

[12] News Literacy

[13] Manuel Castells

[14] Mass-self Communication

منابع خبر

اخبار مرتبط

رادیو زمانه - ۱۹ مرداد ۱۴۰۰
رادیو زمانه - ۲۳ فروردین ۱۴۰۲
خبر آنلاین - ۳۰ مرداد ۱۴۰۱
رادیو زمانه - ۲۷ بهمن ۱۳۹۹
رادیو زمانه - ۱۴ آبان ۱۴۰۱
کلمه - ۲۱ مهر ۱۳۹۹
رادیو زمانه - ۳ بهمن ۱۴۰۱