مخالفت نهضت آزادی با تسخیر لانه جاسوسی بعد از انتشار اسناد شروع شد

مخالفت نهضت آزادی با تسخیر لانه جاسوسی بعد از انتشار اسناد شروع شد
خبرگزاری دانشجو
خبرگزاری دانشجو - ۲۹ آذر ۱۳۹۹

به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، قسمت هفدهم برنامه تلویزیونی «سرچشمه» شامگاه شنبه (۲۹ آذرماه) با حضور مجتبی سلطانی کارشناس تاریخ معاصر و با موضوع «عملکرد نهضت آزادی بعد از پیروزی انقلاب» از شبکه پنجم سیما پخش شد.

سلطانی در ابتدای این برنامه در پاسخ به سوالی در خصوص علت انتخاب مهدی بازرگان به عنوان رئیس دولت موقت و پذیرش اعضای نهضت آزادی به عنوان اعضای دولت موقت، اظهار داشت: بر اساس اسناد و مدارک و خاطراتی که وجود دارد و تصریحاتی که خود حضرت امام در این مورد داشتند، چند نکته اساسی بوده که تعبیر حضرت امام این بود که خطا شد و بعداً هم امام فرمودند که اشتباه بود و حتی سال ۶۷ گفتند که بعد از ۱۰ سال هنوز هم ما از آثار این اشتباهی که صورت گرفته رها نشدیم و تعبیر خطا و اشتباه را امام چند بار در این مورد به کار بردند.

وی افزود: حتی جایی می‌فرمایند که من باید جواب خدا را بدهم و ما قصور و تقصیر داشتیم. از موارد خاصی که امام نسبت به اشتباه و خطا تصریح می‌کنند، انتخاب دولت موقت است و حتی مهندس بازرگان وقتی اولین بار امام این مطلب را فرمودند، نامه‌ای به مطبوعات خطاب به امام نوشت که شما اشتباه و خطا نکرده اید و شروع به نصیحت امام کرد و دلایلی آورد که این مطلب صحت ندارد و انتخاب شما درست بوده ولی به این دلیل و شرایط این اتفاقات افتاده است.

سلطانی تاکید کرد: از دیدگاه امام، دولت موقت هم از حیث اجرایی و ساختار اولین دولت پس از انقلاب که در شرایط آزادشدگی انرژی و ظرفیت انبوه مردم و فضای انقلابی و انتظارات فزاینده و از طرفی حجم و وسعت و شدت تحولاتی که در داخل و خارج در مورد ایران رخ می‌داد، حساس‌ترین و مهمترین و در واقع مقطع اصلی سرنوشت‌ساز آینده انقلاب محسوب می‌شد.

این کارشناس تاریخ معاصر با بیان اینکه وقتی امام پیشنهاد شورای انقلاب را پذیرفتند، بعداً از مسئولیت این موضوع برائت نجستند و شانه خالی نکردند، گفت: همه تصمیم‌گیری‌های امام بنا بر هویت و شخصیت دینی‌شان، چه در جایگاه رهبری انقلاب و چه در جایگاه رهبری نظام جمهوری اسلامی مبتنی بر مشورت بود.

وی افزود: یعنی مشورت از ابتدای ورود حضرت امام به عرصه رهبری مبارزات وجود داشته و از سال ۴۱ می‌بینیم که امام(ره) مراجع و علما را دعوت می کنند و جلسه مشورتی تشکیل می‌دهند و سعی می کنند همه اقدامات را بر اساس مشورت پیش ببرند و اگر در مقطعی امام ناچار می‌شود که تنها بار رهبری را بر دوش بگیرد، به خاطر این هست که خیلی از افرادی که دعوت کرده بودند، به کنار رفتند و در میانه راه از ادامه همراهی باز ماندند.

سلطانی ادامه داد: همان زمان هم امام با دوستان و اطرافیان و شاگردان ارشدش و با هرکسی که می‌توانست، مشورت می‌کرد و مشورت در همه مقاطع زندگی سیاسی امام، نقش کلیدی و اصلی را داشته و این سنت رهبری اسلامی و ولی فقیه است و کماکان رهبری بعد از امام هم همین مسیر را طی کردند.

وی با یادآوری اینکه تصمیم امام با مشورت بوده را ایشان مطرح نکردند که سلب مسئولیت کنند،گفت: با این حال فرایند را توضیح دادند تا برای مردم روشن شود و در سایر موارد هم همینطور است و حتی در مسئله جنگ و خیلی از موارد، امام فرایند تصمیم‌گیری را برای جامعه و مردم توضیح می دادند.

این کارشناس تاریخ معاصر در پاسخ به سوالی در خصوص علت سپردن مسئولیت به اعضای نهضت آزادی به دلیل عدم وجود افراد با تجربه در بین نیروهای مسلمان و انقلابی، اظهار داشت: امام خودشان در اولین صحبت هایی که فرمودند، به همین اشاره کردند که ما افرادی برای این کار نداشتیم و به همین دلیل این انتخاب انجام شد و وقتی ایشان به دلیل سوابقی که داشتند در شورای انقلاب معرفی شدند، بعد از آن هم خود امام فرمودند که «والله من از اول هم نسبت به این انتخاب راضی نبودم» اما مجموعه مشورت ها به این سمت رفت که ایشان به عنوان مناسب ترین فرد انتخاب شد.

وی در عین حال افزود: باید توجه کنیم که انقلاب آن موقع هنوز پیروز نشده بود و مسئله قدرت اجرایی نیست. ۱۲ بهمن حضرت امام وارد کشور شدند و هنوز حکومت پهلوی روی کار بود و ۱۴ بهمن در شورای انقلاب در مورد انتخاب نخست وزیر صحبت می شود، در حالی که کشور دارای نخست وزیر رسمی بود و ۱۷ بهمن حکم نخست وزیری دولت موقت صادر می‌شود، در حالی که هنوز حکومت، حکومت پهلوی هست و خیلی ها آن موقع حدس می زدند که ما یک پروسه طولانی از نظر زمانی و بسیار پر فراز و نشیب از حیث سیاسی و خطرناک از حیث هزینه هایی که باید داده شود در پیش خواهیم داشت تا بتوانیم دولت کنونی بختیار و رژیم سلطنتی را به زیر بکشیم.

سلطانی تاکید کرد: بنابراین در واقع یکی از صحیح‌ترین مصادیق حاکمیت دوگانه این بود. یعنی یک دولت ظاهراً رسمی که از حمایت مردمی و مشروعیت برخوردار نیست و دولت غیررسمی که به پشتوانه مردمی و دینی روی کار آمده است.

"یعنی یک دولت ظاهراً رسمی که از حمایت مردمی و مشروعیت برخوردار نیست و دولت غیررسمی که به پشتوانه مردمی و دینی روی کار آمده است"ولی اولین نقش این دولت این است که بتواند در مقابل آن حاکمیت رسمی موجود به گونه‌ای عمل کند که فرآیند پیروزی انقلاب را تسریع کند؛ پس دغدغه اول مسئله اجرایی است.

وی افزود: برخی از جنبه های حاشیه بعداً مطرح شد و مثلاً برخی از اعضای شورای انقلاب در خاطراتشان گفتند که مهندس بازرگان از لحاظ تیپ شخصیتی و رفتار سیاسی شبیه خود بختیار بود. البته با هم دوست صمیمی و نزدیک بودند، تا حدی که با هم شوخی شخصی داشت و در بعضی کارها با هم شراکت کاری داشتند و حتی در ازدواج فرزند بختیار چند سال قبل از پیروزی انقلاب، مهندس بازرگان وکیل شرعی عقد دختر بختیار است و این یعنی این‌قدر ارتباط شخصی نزدیک و خانوادگی با هم داشتند.

سلطانی افزود: به لحاظ فکری و سیاسی هم با هم در دل بستگی به مصدقیزم و ناسیونالیسم سکولار و میراث جبهه ملی و اینکه شاه باید سلطنت کند نه حکومت و اجرا و تداوم قانون اساسی و مشروطه مشترک بودند و مهندس بازرگان از این جهت با بختیار هیچ تفاوتی نداشت. از نظر ناظرین داخلی و خارجی هم آن زمان خیلی جای تعجب بود، چون تصور می‌کردند که بازرگان نسخه دیگر اسلامی از بختیار است، چون بختیار هیچ تقیدی به مسائل دینی و شرعی از خودش نشان نمی‌داد و به لحاظ شخصی، اصولاً یک فرد سکولار غیرمتشرع محسوب می‌شد ولی مهندس بازرگان کسی بود که نماز می خواند و در زندان هم‌سلولی‌هایش نماز شب‌اش را دیده بودند.

وی ادامه داد: جالب این که مهندس بازرگان وقتی به مسجد هدایت می‌رفت تا نماز بخواند، گوشه‌ای می‌رفت و کیف خودش را باز می‌کرد و یک زیر شلواری سفید در می‌آورد و اول روی خودش عبا می انداخت و شلوار رویی خود را در می آورد و تا می‌کرد و زیر شلواری سفید را پایش می‌کرد. این‌قدر مقید بود که چون ممکن است روی شلوار روی آبی ترشح کرده باشد، شلوارش را عوض می کرد و با شلوار مخصوص و عبای خود نماز می خواند.

در زندان به بازرگان «آیت‌الله بازرگان» و به طالقانی «مهندس طالقانی» می‌گفتند

این کارشناس تاریخ معاصر با اشاره به تغییرات مذهبی رئیس دولت موقت تصریح کرد: جالب این است که آن قدر به ظواهر مسائل مذهبی توجه می‌کرد که در زندان برخی زندانی ها به ایشان «آیت‌الله بازرگان» می‌گفتند و چون آقای طالقانی نسبت به سایرین تسامح به خرج می‌دادند و دوست داشتند افراد را جذب کنند، به ایشان «مهندس طالقانی» می‌گفتند و تعبیر برخی آن بود که مهندس بازرگان در مسائل فردی کاسه داغ تر از آش است.

بازرگان یک بختیار اسلامی بود

وی افزود: بازرگان به لحاظ فکری و سیاسی شبیه بختیار ولی به لحاظ منش فردی و سوابق، مذهبی بود و یک بختیار اسلامی بود. این یک تلقی بود که آن موقع در محافل داخل و خارج مطرح شد.

سلطانی با اشاره به اینکه یکی از اعضای شورای انقلاب می‌گوید اساساً یکی از انگیزه‌هایی که ما انتخاب بازرگان را به امام تاکید می‌کردیم همین بود که چون بازرگان دوست بختیار و با او هم فکر است، انتقال قدرت با نرمش و آرامش بیشتری انجام می‌شود، گفت: بختیار وقتی می‌خواست دولتش را تشکیل دهد، با مشورت بازرگان تشکیل داده بود و حتی چند تا از وزرایش را در اختیار بازرگان قرار داده بود، چون بختیار دوست داشت در دولت انتقالی حضور داشته باشد و حتی وقتی که بحث رفتنش به پاریس مطرح شده بود، قرار بود همراه با بازرگان از ایران به پاریس برود و حتی متن استعفایش را مهندس بازرگان نوشته بود و بختیار می‌خواست جای پایی برای دولت بعد از انقلاب هم داشته باشد، ولی تلقی آنها این بود که یا یک جمهوری سکولار شکل می‌گیرد و یا یک جمهوری به اسم اسلامی ولی در باطل سکولار.

این کارشناس تاریخ معاصر افزود: در مراحل اولیه وقتی بختیار  این اشتباه محاسبه داخلی و خارجی و این تصور را ایجاد کرد که می‌توانند به انقلاب مهار بزنند و جلوی امواج انقلاب را بگیرند و با طرح کودتایی که «هایزر» پیش بینی کرده بود و قرار بود روز ۲۱ بهمن اجرایی شود، اگر امام به آن حکومت نظامی تن می‌داد و مردم از ساعت ۴ بعد از ظهر خیابان‌ها را تخلیه می‌کردند، ۲۲ بهمن روز مرگ انقلاب ایران می‌شد.

وی افزود: بختیار در ادامه آن طرح بنا را بر این گذاشته بود که از آخرین ظرفیت‌های ممکن برای حفظ رژیم سلطنتی استفاده کند، اما در تغییراتی که می خواست در دل همان رژیم سلطنتی ایجاد شود.‌ یعنی احتمالاً یک رژیم سلطنتی مشروطه دموکراتیک یا تبدیل جمهوری بر اساس تشکیل مجلس موسسان و رفراندومی که توسط دولت رسمی از درون انجام شود.

درون آن برای خود و مهندس بازرگان تفاهم و همکاری داشتند.

سلطانی همچنین در پاسخ به سوالی در خصوص ادعای اعضای نهضت آزادی مبنی بر پیشنهاد به امام برای تشکیل نهادهای انقلابی چون جهاد سازندگی خاطرنشان کرد: چند نکته مطرح است و اولین که تاسیس نهادهای جدید برای تحقق اهداف یک انقلاب در همه انقلاب‌های گذشته و معاصر سابقه داشته و اولین بار نبوده است؛‌ بنابراین ایده پیدایش آن و تأسیس چنین نهادهایی در همه مطالعات کلاسیک و مرسوم انقلاب‌ها مطرح بوده و اختراع خارق العاده و عجیبی نبوده است.

وی افزود: نکته دوم اینکه طبیعی هست که دولت موقت هم یکی از پیشنهاد دهندگان در کنار سایر پیشنهاد دهندگان باشد. یعنی الزاماً پیشنهاد تاسیس چنین نهادهایی به لحاظ زمان و چگونگی شکل گیری منحصر به یک مورد نبوده است. از طرفی دانشجوها می‌آمدند و پیشنهادات‌شان را به امام و شورای انقلاب مطرح می‌کردند و از طرفی روحانیون، مراجع و مردم در مطبوعات مطرح می‌کردند.

سلطانی ادامه داد: اگر شما مطبوعات آن زمان را ببینید، از همان سال ۵۷ که انقلاب پیروز نشده، افراد مختلف مقاله نوشته‌اند و چنین پیشنهاد هایی کرده اند و برای مثال گفتند که ما باید گارد ملی برای انقلاب درست کنیم و یا گفتند که ما باید سازمان بهبود کشاورزی درست کنیم و مثلاً همان ایده‌های مختلف تبدیل به جهاد سازندگی و سپاه پاسداران می شود.

وی تاکید کرد: پس واقعیت این است که این پیشنهادات از جاهای مختلف مطرح می‌شده که نهادهای متناسب با نیازهای انقلاب شکل بگیرد، اما هر پیشنهاد دهنده‌ای هم کیفیت و نوع مد نظر خود را مطرح می‌کرده است. دولت موقت هم در پیشنهادات خودش درصدد بوده که این نهادهای جدید تحت کنترل و اختیار خودش قرار بگیرند و در چارچوب همان بروکراسی که به عنوان دولت باقی مانده انجام می‌دهد، این را هم ضمیمه آن کنند؛ حال بماند که به لحاظ تئوریک و عملی این کار صحیح بوده یا نادرست، آنها هم نقش داشته اند.

سلطانی با اشاره به مصاحبه علی اکبر محتشمی پور در سال ۸۷ که در آن دوران جناح ایشان بیشترین نزدیکی مواضع را به نهضت آزادی داشت اظهار داشت: عین جملات ایشان در این مصاحبه این هست که « آقای دکتر یزدی که ویژگی خاصی دارد و آن این که بسیار راحت دروغ می گویند و چنان قاطعانه و محکم هم دروغ می گوید که ممکن است کسی کوچکترین شکی به آن نکند.

"یعنی الزاماً پیشنهاد تاسیس چنین نهادهایی به لحاظ زمان و چگونگی شکل گیری منحصر به یک مورد نبوده است"کد هایی که در مورد نجف و نوفلاشاتو و مسیر انقلاب داده بررسی کنید می بینید که همه آنها دروغ است. می‌گوید تشکیل شورای انقلاب نظر من بود و دولت موقت نظر من بود و روز قدس را من پیشنهاد دادم و سپاه پاسداران را به من پیشنهاد دادم. من به عمرم چون آدم دروغگو و شارلاتانی را ندیده‌ام.یکی از حرف هایش این است که در نوفل لوشاتو صبحها که امام قدم میزدند من با ایشان بودم و مسیر انقلاب را مرحله به مرحله برای امام تبیین می کردند و امام می گفتند اینها را یادداشت کن و به من بده.از این دروغ های عجیب و غریب در حالیکه آقای یزدی حتی یک روز هم صبحا با امام قدم نزده است و محل سکونت امام باغچه آقای دکتر عسگری بود که دو اتاق داشت. یک اتاق که خود ایشان در آن ساکن بودند و اتاق دیگر که ما طلبه ها در آن ساکن بودیم. دکتر یزدی اصلاً شبها آن جا نبود و این ها به یک ساختمان هتل گونه ای می رفتند و ساعت ۹ صبح هم می آمدند و امام نماز صبح و تعقیبات را که می خواندند در این باغچه قدم می زدند و تنها هم بودند و ما هم از داخل اتاق ایشان را تماشا می کردیم.

اگر یک نفر حتی دیده که آقای یزدی صبح زود با امام مشغول قدم زدن بوده بیاید و بگوید. امام دو هفته اینجا بودند و بعد هم که خانه کوچکی برای ایشان و خانواده ایشان اجاره شد و دیگر کسی غیر از صبیه ها و دامادشان آقای اشراقی به آنجا نمی رفت و امام هم در ایوان پشت آنجا قدم میزدند. دروغ به این واضحی آن‌قدر شسته و رفته تعریف می‌کند که همه باور می‌کنند و من هم اگر آنجا نبودم شاید باور میکردم».

وی افزود: پست دولت موقت به عنوان دولت موقت و بخشی از شورای انقلاب و بخشی از مشاورین امام در تاسیس برخی از این نهادها نقش و مشورت داده اما مطابق بر کیفیت نظر خودشان از آن طرف هم نیروهای انقلابی از جناح‌های مختلف و روحانیون و دانشجویان انقلابی بوده اند.

سلطانی تاکید کرد: جهاد سازندگی آن‌گونه که تشکیل شد، طوری نبود که دولت موقت مدنظرش بود.یکی از سران دانشجویان تسخیر کننده لانه جاسوسی تعریف می‌کند و می‌گوید وقتی دانشجویان پیش بازرگان می آیند و به او انتقاد و اعتراض می‌کنند، بازرگان با آنها به تندی برخورد می‌کند و می‌گوید شما بروید درستان را بخوانید.

وی افزود: انقلابی که بنای مردم این بود که حکومت مردمی هست و همه باید در آن نقش داشته باشند و جوانان انرژی‌شان را در خدمت دوران انقلابی و تحول بگذارند، مهندس بازرگان در صحبت های عمومی اش هم به امام می گفت که «برو در داخل خانه خودت بنشین و انقدر دخالت نکن» در حالی که قبلاً پذیرفته بود که امام جایگاه رهبر را دارد و من باید از او اطاعت کنم و حتی نهضت آزادی اطلاعیه داده بود که «امام خمینی نایب امام معصوم است و ما باید به حکم اطیعوا الله و اطیعوا الرسول موظف هستیم شرعا از او تبعیت کنیم» و تعبیر «نایب امام معصوم» را نهضت آزادی در اطلاعیه رسمی خود راجع به امام به کار برد.

اهانت‌های بازرگان نسبت به امام

این کارشناس تاریخ معاصر ادامه داد: به رغم همه این ادعاها و بر خلاف اینکه بعداً گفته بودند ما امام را به عنوان رهبر قبول داریم، ایشان در سخنرانی هایش به امام می‌گفت که امام ما را کلافه کرده و دست ما را در پوست گردو می‌گذارد. امام تا وقتی اینها را به دولت و نخست‌وزیری منصوب می‌کند، ایشان را نایب امام معصوم خطاب می‌کنند و بعد امام نسبت به اینها انتقاد می‌کند و می گوید انتخاب اینها اشتباه بوده و به خاطر نقض عهدشان و صدماتی که به انقلاب و نظام جدید زده‌اند، نسبت به آنها موضع گیری می کند. آنها تا جایی می رسند که امام را متهم به بدعت گذاری می کنند و حتی بازرگان می‌گوید امام بت شده و دوست دارد که بت شود.

وی افزود: یک اخلاق بسیار بد بازرگان این بود که خیلی کنایه‌ای و نیش دار و با زخم زبان صحبت می کرد و از جمله راجع به امام اهانت های بسیار بدی می‌کند.

این کارشناس تاریخ معاصر با اشاره به رویکرد نهضت آزادی نسبت به تسخیر لانه جاسوسی، اظهار داشت: تسخیر لانه جاسوسی اقدامی بود که در همان بدو وقوع مورد حمایت همگانی همه جناح های داخل و خارج حکومت قرار گرفت و هیچ‌کس در ابتدا مخالفت نکرد و حتی وزیر خارجه دولت موقت و حتی نهضت آزادی.

وی در پاسخ به آن دسته از اعضای نهضت آزادی که می‌گویند بیانیه حمایت از تسخیر لانه جاسوسی از سوی جوانان نهضت آزادی و نه بزرگ آنان صادر شده است گفت: این مهم نیست که جوانان باشد یا پیرمردان؛ و وقتی که اسم یک گروه به عنوان مٌهر آن گروه ذکر می‌شود، تا زمانی که آن بیانیه تکذیب نشود و از اصالت و رسمیت ساقط نشود، موضوع آن گروه تلقی می‌شود و از آن زمان تاکنون هیچ‌گاه این بیانیه‌ها از اصالت و رسمیت ساقط نشده‌اند.

وی افزود: کلاً این روش در سیاست‌ورزی جبهه ملی و نهضت آزادی بوده که به گونه‌ای رفتار کنند که هرکدام از وجوه مختلف و طرفین ماجرا محقق شد، محل و روزنه‌ای برای گریز و سهم‌خواهی داشته باشند و در این مورد ده‌ها مورد نمونه‌های عینی وجود دارد که اساساً سنت سیاسی جریان لیبرال و خط سازش این‌گونه است.

سلطانی با بیان اینکه در مورد لانه جاسوسی همین‌گونه است، اظهار داشت: علاوه بر اینکه جوان‌ها بیانیه دادند، دکتر یزدی آن موقع وزیر خارجه و نفر دوم دولت موقت و مشاور اصلی مهندس بازرگان محسوب می‌شد.

حمایت صددرصدی بازرگان از تیم یزدی در برابر عزت الله سحابی

وی درباره اختلافات درونی نهضت آْزادی گفت: مهندس عزت الله سحابی می‌گوید وقتی که یزدی و دوستانش از آمریکا آمدند، مهندس بازرگان همه ما را به این‌ها فروخت و ما در اختلافات می‌دیدیم که مهندس بازرگان از یزدی و رفقایش حمایت می‌کند و ما دیدیم که اگر بمانیم و تعارض داشته باشیم، به جایی نمی رسیم و یکی از علل بیرون زدن ایشان از نهضت آزادی، حمایت صددرصدی مهندس بازرگان از تیم یزدی هست.

وی افزود: وقتی یزدی به عنوان وزیر خارجه آن موضع‌گیری را می‌کند، شما دیگر نمی‌توانید بگویید که از جوانان نهضت آزادی هست.

"کد هایی که در مورد نجف و نوفلاشاتو و مسیر انقلاب داده بررسی کنید می بینید که همه آنها دروغ است"این تقسیم کار هست که مهندس بازرگان بعد که کار به انتشار اسناد می‌رسد، در انتقاد و مخالفت موضع می گیرد و می‌گوید اینها دانشجوی خط امام نیستند بلکه دانشجوی خط شیطان و بی‌شرفند.

مخالفت نهضت آزادی با تسخیر لانه جاسوسی از بعد از انتشار اسناد شروع می شود

وی با تاکید بر اینکه مخالفت نهضت آزادی با تسخیر لانه جاسوسی از بعد از انتشار اسناد شروع می شود و تا قبل از آن حتی حمایت می کنند، گفت: ضمن اینکه طرح اینها این بوده که مقداری تحصن کنند و تقاضای اخراج شاه از آمریکا و بازگرداندن اموال شاه را مطرح کنند و بعد هم تمام شود.

این کارشناس تاریخ معاصر با اشاره به علت طولانی شدن تسخیر لانه جاسوسی اظهار داشت: علت اصلی ادامه ماجرای تسخیر لانه جاسوسی روحیه استکباری و لجاجت و ایستادگی دولت آمریکا در برابر حق ملت ایران بود و می‌گفتند اگر ما عقب‌نشینی کنیم، همه دولت های دنیا یاد می‌گیرند و یک ابر قدرت نباید مقابل چند دانشجوی پابرهنه مسلمان خاورمیانه‌ای عقب نشینی کند.

سلطانی در پاسخ به این سوال که آیا نهضت آزادی به دنبال براندازی جمهوری اسلامی بود یا خیر، اظهار داشت: اگر براندازی به معنای تغییر حکومت از طریق اقدام مسلحانه باشد، این گروه، افراد و رهبرانش اهل هزینه دادن مستقیم نه در گذشته و در حال نیستند؛ اما در پشتوانه‌سازی تئوریک از طرح‌های براندازی بسیاری از مطالب و نشریات نهضت آزادی از دهه ۶۰ تاکنون به اردوگاه براندازان یاری می‌رساند.

وی افزود: اما فضا به گونه‌ای بوده که اگر هر جریان برانداز، افقی برای موفقیت در آینده خود می‌بیند، یکی از شرکای احتمالی خودش را حداقل برای دوران گذار در جریان لیبرال‌ها و نهضت آزادی تلقی و تصور می کرده است. بنابراین اینکه مستقیماً این جریان بخواهد مثل یک گروه مسلح به میدان بیاید و هزینه بدهد، نبوده و بلکه بیشتر بچه های مردم را تحریک می کردند و خودشان نظاره‌گر بودند.

این کارشناس تاریخ معاصر ضمن اشاره به علت انحلال نهضت آزادی بیان داشت: به دلیل برخی اقدامات غیرقانونی و ارتباط با بیگانگان، دادگاه انقلاب اسلامی رسما نهضت آزادی را منحل اعلام کرد و این گروه اکنون از حیث قانونی و رسمی در کشور هیچگونه مشروعیت و رسمیتی ندارد، اما به شدت یک موضوع و سوژه مناسب و جذاب برای مطالعه و بررسی هست.

منابع خبر

اخبار مرتبط