قسمت شصت و هشت صداقت‌ سیز

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱

   سریال صداقت‌ سیز قسمت شصت و هشت 68Sedaghatsiz Serial Part ۶۸

جلوی بیمارستان بهار به ولکان در مورد این‌که همه‌چیز نقشۀ درین بوده می‌گوید. وقتی آسیه از بیمارستان بیرون می‌آید ولکان به او می‌گوید اجازه نمی‌دهد درین او را اذیت کند و درین را مجبور می‌کند که اعتراف کند. آسیه از این‌که بهار موضوع را به ولکان گفته دلخور می‌شود. سپس یادآوری می‌کند که درین باردار است و برای همین نمی‌خواهد که او مجازات شود. آسیه و بهار می‌روند.

"   سریال صداقت‌ سیز قسمت شصت و هشت 68Sedaghatsiz Serial Part ۶۸ جلوی بیمارستان بهار به ولکان در مورد این‌که همه‌چیز نقشۀ درین بوده می‌گوید"

ولکان داخل می‌رود و با عصبانیت به درین می‌گوید خبر دارد که او برای آن‌ها نقشه کشیده بود تا نشان دهد که آن‌ها او را دزدیده‌اند سپس از این‌که درین با این شرایط همه‌چیز را گردن آسیه انداخته تا او را مقصر جلوه دهد با او دعوا می‌کند و می‌رود.

گونول از این کار درین عصبی و کلافه می‌شود. درین از این‌که همه طرف آسیه هستند عصبانی می‌شود و به توالت می‌رود. او بخاطر حمله عصبی خونریزی می‌کند. درین سریع با دریا تماس می‌گیرد تا پیشش برود.

دریا به درین می‌گوید بچه‌اش سقط شده است. درین دریا را تهدید می‌کند که به هیچ‌کس در این مورد چیزی نگوید وگرنه به‌خاطر این‌که دریا موضوع بارداری درین را به آسیه گفته و قوانین محرمانۀ پزشکی را نقض کرده از او شکایت می‌کند. دریا درمانده شده و نمی‌داند چه کند.

شب گونول به خانه می‌رود و متوجه می‌شود که درین آنجا نیست. گونول با درین تماس می‌گیرد.

"وقتی آسیه از بیمارستان بیرون می‌آید ولکان به او می‌گوید اجازه نمی‌دهد درین او را اذیت کند و درین را مجبور می‌کند که اعتراف کند"درین می‌گوید به خانۀ خودش می‌رود. گونول از کارهای درین کلافه می‌شود. ولکان به خانۀ آسیه می‌رود. او دسته گل رز سفید برای آسیه می‌برد. آسیه می‌گوید دلیلی برای آمدن او آوردن گل وجود ندارد.

ولکان می‌گوید با دریا صحبت کرده و او باید جرم خودش را بپذیرد. سپس در مورد درخواست طلاق صحبت می‌کند و از آسیه می‌خواهد که به او برای اثبات جرم درین کمک کند تا بتواند راحت‌تر طلاق بگیرد. آسیه می‌گوید طلاق آن‌ها هیچ ارتباطی به او ندارد و دخالتی هم نمی‌کند. ولکان می‌گوید هرطور شده دوباره دل آسیه را به‌دست می‌آورد و بعد از طلاق جلوی او زانو می‌زند و درخواست ازدواج می‌دهد. آسیه از این حرف ولکان خنده‌اش می‌گیرد.

"درین دریا را تهدید می‌کند که به هیچ‌کس در این مورد چیزی نگوید وگرنه به‌خاطر این‌که دریا موضوع بارداری درین را به آسیه گفته و قوانین محرمانۀ پزشکی را نقض کرده از او شکایت می‌کند"همان‌موقع علی پیش آن‌ها می‌آید و پیشنهاد می‌دهد که با هم یک عکس خانوادگی بگیرند. او سپس از ولکان می‌خواهد با هم پلی‌استشن بازی کنند.

درین با ولکان تماس می‌گیرد و به دروغ می‌گوید زینب بیمار است و بی‌قراری می‌کند. او اصرار دارد که ولکان به خانه برود. ولکان از این‌که درین در خانۀ مادرش نیست کلافه می‌شود و به‌ناچار قبول می‌کند.

وقتی ولکان بیرون می‌رود دریا را می‌بیند که قصد آمدن به خانۀ آسیه را دارد. او به دریا می‌گوید می‌خواهد از درین جدا شود و با آسیه باشد. سپس می‌رود. دریا هم که خسته است منصرف می‌شود و سوار ماشین می‌شود و به خانه‌اش می‌رود.

سرجون به خانۀ آسیه می‌رود.

"سپس در مورد درخواست طلاق صحبت می‌کند و از آسیه می‌خواهد که به او برای اثبات جرم درین کمک کند تا بتواند راحت‌تر طلاق بگیرد"آسیه از او می‌خواهد هرچه در مورد موناژ فیلم و کارهای درین می‌داند برایش تعریف کند. ولکان به خانه می‌رود. درین با مظلوم‌نمایی می‌گوید حق با او بوده و در حق آسیه بی‌انصافی کرده و اظهارات خودش در کلانتری را عوض خواهد کرد. سپس می‌گوید به خاطر عشق زیادش به ولکان و ترس از دست دادنش چنین نقشه‌ای کشیده بود اما واقعاً دزدیده شد و نزدیک بود بمیرد. او از ولکان می‌خواهد تا زمان به دنیا آمدن بچه به او فرصت بدهد و پیش هم باشند و طلاق نگیرند.

سپس گریه می‌کند. ولکان او را بغل می‌کند و دلداری‌اش می‌دهد و می‌پذیرد. درین خوشحال می‌شود.

ممنون از این‌که با من همراه بودید، خدانگهدار.

قسمت بعدی - سریال صداقت‌ سیز قسمت شصت و نه ۶۹ قسمت قبلی - سریال صداقت‌ سیز قسمت شصت و هفت ۶۷ Next Episode - Sedaghatsiz Serial Part ۶۹ Previous Episode - Sedaghatsiz Serial Part ۶۷.

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبرگزاری دانشجو - ۳ دقیقه قبل
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
خبرگزاری دانشجو - ۵ خرداد ۱۴۰۰
پندار - ۱۹ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱