هلال عید و پرسشهای بیپاسخ
چکیده :در کتابها و بیانات فقهی خود فقها نوشتهاند و گفتهاند که شأن فقیه ورود در موضوع حُکم نیست. تشخیص موضوع بر عهده مکلف است. اما وقتی نوبت رویت هلال که میرسد اولاً آنان شأنفراموشکرده در نهایتِ امکان به «موضوع» ورود میکنند و با اعلام اثبات یا عدم اثبات رویت، ناگفته مخاطبین را به تقلید در امری تقلیدنابردار فرامیخوانند. ثانیاً با ورودی متشتت، فردی و ناهماهنگ که به کلی از مناسبات و شرایط معمول در زندگی این جهانی و این زمانی غافل است، اسباب سردرگمی جامعه دینداران را فراهم میسازند....
علی سلطانی
عید فطر امسال هم گذشت. عید فطری متشتت و گسسته.
"چکیده :در کتابها و بیانات فقهی خود فقها نوشتهاند و گفتهاند که شأن فقیه ورود در موضوع حُکم نیست"روزهدارانی (دیگر با نسبت اقلی در جامعه) که یک ماه متحد با همدیگر نخوردند و نیاشامیدند، نوبت عید که رسید برای یکی سحری واجب بود و برای دیگری صبحانه خوردن و روزه گشودن! چون تا ساعتهای پایانی خبر میآمد که عید از نظر هر فقهیی یک روزست و جامعه مومنان هم هر کدامشان سویی. چرا؟ چون مبنای یکی رویت غیرمسلح بود و مبنای دیگری مسلح. مبنای یکی اتحاد افق و مبنای دیگری ساعات مشترک شب. این شد که گویا در آسمان دو ماه بود، برای یکی امروز و این یکی ابرو مینماید و برای دیگری فردا و آن یکی!
در کتابها و بیانات فقهی خود فقها نوشتهاند و گفتهاند که شأن فقیه ورود در موضوع حُکم نیست. تشخیص موضوع بر عهده مکلف است.
اما وقتی نوبت رویت هلال که میرسد اولاً آنان شأنفراموشکرده در نهایتِ امکان به «موضوع» ورود میکنند و با اعلام اثبات یا عدم اثبات رویت، ناگفته مخاطبین را به تقلید در امری تقلیدنابردار فرامیخوانند. ثانیاً با ورودی متشتت، فردی و ناهماهنگ که به کلی از مناسبات و شرایط معمول در زندگی این جهانی و این زمانی غافل است، اسباب سردرگمی جامعه دینداران را فراهم میسازند. نتیجه این آشفتگی، دلچرکینی و آزردگیخاطر عموم مردمی است که مثلا باید گشوده و دلشاد از یکماه روزهداری و ریاضت، عیدی واحد را جشن بگیرند و یکدست و یکدل و آراسته نماز عید بخوانند. اما حالا با وجدانی آزرده و چشمدوخته به آسمان تصور میکنند دچار معصیتی شدهاند و در روز حرام عید، روزه گرفتهاند یا در ماه رمضان روزه را فطر کردهاند! نمیدانند نماز عید بخوانند یا دوباره منتظر ساعت افطار بنشینند! به زبان ساده عیدشان کوفت میشود! مردم بینوایی که خیلیهایشان از مناسبات فقهی بیخبرند، با اصطلاحات چشم مسلح و غیرمسلح و اشتراط و اتحاد افق و … مأنوس نیستند و در گسترش بیمورد دایره تقلید، تشخیص شروع ماه را هم تقلیدی میدانند و مثلا تعیین تکلیف این مورد را به محصلان و مراجع دینی سپردهاند.
سخن در این مورد بسیار است و زخمها دلخراش! سالها و بلکه دهههاست مقارن با این نابسامانیهای مرتبط با اعلام عید فطر، نداهایی برای اصلاح این روند بلند میشود، اما بعد از نابسامانیِ دوباره اعلام عید فطر باز این قصه هم مشمول مرور زمان و فراموشی میشود و رمضان جدید که سَر رسید، هلال همان است و قصه عید هم همان!
همین یک قصهٔ تکراریِ ساده و مبتلابهِ عمومی، عیار خوبی است که ساختار دینی سنتی و مناسبات مراجع از دو نظر محک بخورد.
اولاً اینکه این ساختار چقدر پذیرای بازاندیشی در روندها و عامل بازسازی خود متناسب با زمانه است،
ثانیاً اینکه چقدر پذیرای اتحاد و مشارکت و شورا در برخی موضوعات دینیِ مهم مرتبط با حوزه عمومی است.
در هر دوی این موارد تا خود نظام دینی فقاهتی، حوزوی و مرجعیتی به لزوم تصحیح و تنظیم روندها نرسد – که گویا با این فرتوتی، کرختی و نابسمانی مکرر در موارد سادهای نظیر اعلام روز عید فطر نرسیده است- قصه همین است. قصهای که نتیجهاش تشتت، پراکندگی، تمسخر، دلچرکینی و پرسشهای جدی در افکار عموم جامعه است که مراجع دینی و فحولی که نمیتوانند موضوعی ساده مثل قصه استهلال را حلوفصل کنند، چطور ادعا دارند که میتوانند از پسِ بحرانهای پیچیده، پرسشهای گزنده، معضلات سببسوز دنیای جدید و مسایل اساسی انسان معاصر بربیایند؟!
راه حلِ ساده و در عین حال سنگینراین نابسامانی – با توجه به تکرار مکرر این نابسامانی- در لزوم پذیرش همان دو نکته بالا است.
"این شد که گویا در آسمان دو ماه بود، برای یکی امروز و این یکی ابرو مینماید و برای دیگری فردا و آن یکی!در کتابها و بیانات فقهی خود فقها نوشتهاند و گفتهاند که شأن فقیه ورود در موضوع حُکم نیست"چرا که این نابسامانی حاکی از بیخبری از فضای جامعه و اقتضایٔات دنیای جدید است. پرسشگریِ افکار عمومیِ دنیای امروز بیباک و بیمرز است و حریم ممنوعهای را برای صنف و موضوعی خاص نمیشناسد. چنین انسانی در مواجهه با این نابسامانی مکرر و عجیب میپرسد چرا نباید ابزارهای تکنولوژیک جدید، همچون بقیه ابزارهای مرسوم و مقبول شده برای رویت هلال مشروع شمرده شود؟ میپرسد که آیا اساساً موضوع استهلال امری دینی و مولوی است؟ میپرسد وقتی که امروزه با محاسبات نجومی و علمی میشود خسوف و کسوفی در چند دهه بعد را هم پیشبینی کرد، چرا نباید چنین محاسبهای را در تعیین امر سادهای چون رؤیت هلال مبنا گرفت و به کار بست؟ میپرسد که اگر شارع در وقت جعل حکم با این محاسبات و ابزارهای تکنولوژیک امروزه طرف بود، رای به تحریم آنان و اصرار بر رؤیت غیرمسلح در افقهای عمدتا غبارآلودی میکرد که با چشم عادی به ندرت امکان رؤیت هلال را دارند؟ میپرسد چرا در تعیین دیگر ماههای قمری و خیلی مقولات سهلگرفته شدهٔ دیگر این حد از اصرار بر مبانی شخصی اجتهادی انجام نمیشود، اما سوزن حساسیت بر قصه استهلال ماه عیدفطر و رمضان گیر میکند؟ میپرسد که آقایان مجتهد و مراجع آیا از پیامد این اجتهادات فردی و مشتت خود در امری عمومی مثل پایان ماه مبارک در سطح جامعه مطلعند؟ میپرسد که وقت آن فرا نرسیده که مجتهدان علوم دینی همرتبه و فروتن با سایر دانشمندان و صاحبنظران علوم دیگر خرد جمعی را مبنا کنند و در مواردی مثل قصهٔ ساده استهلال که از قضا گویی ابعاد «موضوعی» ناشناختهای برای مجتهدان دارد، از دیگران در شناخت «موضوع» برای اعلام «حکم» کمک بگیرند؟ میپرسد که آیا آقایان مجتهد و مراجع دینی در این یک قصه خاص نمیتوانند «تنوع» اجتهاد فردی را فروبگذارند و با تشکیل شورایی ساده که صریحِ توصیه قرآنی «وشاورهم فی الامر» هم است، مانع «تشتت» و دلخوری جامعه دینی شوند؟ میپرسد مبتنی بر همان الگوی اصولفقهیِ مصلحت و مفسده، مصلحت اجتهادی شخصی بیشتر است یا مفسدهٔ پراکندگی و تشتت و تمسخر و وهن دین و ناتوانی در حلّ امری ساده و ابهام در افکار عمومی؟ میپرسد نسبت این اصرار بر اعلام مجزای رویت هلال در عین حال اعلام تقلیدی نبودن این امر، با میل به حفظ اقتدار، اتوریته، قدرت عمومی و حفظ حیثیت و جایگاه شخصی چیست؟
پرسشها بسیار است. مجتهدان و مراجع دینی دنیای امروز باید امروزین زندگی کنند و شرط امروزین زندگی کردن، دیالوگ با جامعه است. دوران مونولوگ و تریبون یکطرفه و دستبوسی و تشرف و زیست گلخانهای سپری شده است.
مجتهد و دینشناس امروزی باید در میانهٔ مردم، همرتبه و فروتن با عالمان دیگر علوم، گشوده در برابر پرسش و گفتگوگر با جامعه، مطالعهگر دستاوردهای علمی زمانه و مهمتر از همه چندمنبعی زندگی کند. تکرار مکرر مورادی مثل اعلام متشتت رویت هلال و روز عید فطر، سندی آشکار در عدم درک این ضرورتهاست. ناصحان و مشفقان بارها در این موارد نوشته و گفتهاند. مجتهدان با ادامهٔ بیخبرِ چنین رویههایی نباید بنالند که چرا جامعه از دین گریخته است یا چرا نوع دینداریش شبیه نسخه دینشناسی آنان نیست. علتالعلل را باید آنان نه در دیگران، بلکه در نابهنگامی و ناهماهنگی خود با جامعه و زمانه و مسیٔلههایش بدانند.
.اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران