«حافظ» شیرازی است یا اصفهانی؟!
نظر شما درباره شرحهای غزلیات حافظ چیست؟
شرحهایی که درخصوص اشعار حافظ انجام شده، حتی قدیمیترینشان از روی دست همدیگر نوشته شدهاند. این شرحها عموما یا عرفانی هستند یا اجتماعی. وقتی ما ویکیپدیای حافظ را میخوانیم در قسمت عمدهای از آن میبینیم که از دو دهه نخست زندگی حافظ هیچ شرححال دقیقی نداریم. هرآنچه هست همگی حدسوگمانهایی است برپایه برخی ابیات و تذکرههای شبههناک که نتیجهاش میشود: ابهام در شرحها، ابهام در حوادث زندگی حافظ و مصادره به مطلوب برخی ابیات حافظ به نفع یک جریان، گروه، منطقه و... .
بارزترین چیزی که درباره حافظ داریم این است که میگویند حافظ شیرازی.
"نظر شما درباره شرحهای غزلیات حافظ چیست؟شرحهایی که درخصوص اشعار حافظ انجام شده، حتی قدیمیترینشان از روی دست همدیگر نوشته شدهاند"ولی وقتی مقالات را بررسی میکنیم، میبینیم مطالبی درخصوص شیرازیبودن او بوده که بعدها در دیوان حافظ مطرح شده است. دیوانی که بعد از فوت او جمعآوری شده. در حقیقت شیرازیدانستن حافظ مصادره به مطلوب شده است.
حافظ، شاعری شیرازی است یا اصفهانی؟
وقتی که ما در مقابل یک شخصیت جهانی مثل حافظ علامت سؤال نمیگذاریم و تعاریفی که چهبسا از روی همدیگر نوشته شدهاند را بهعنوان تعریف غالب به عموم مردم تحمیل میکنیم این اتفاق میافتد که عدهای برای شیرازیبودن حافظ به چهار بیت از دیوان او که در آنها واژههای «گلگشت»، «مصلی» و «ششجهت» و... به کار رفته استناد میکنند و میگویند که حافظ دارد از شهر خودش تعریف میکند.
اولا من وصف شهر را کمتر در شاعران آن دوره دیدهام. دوما با توجه به ریشهشناسی اشعار میتوان تعبیر کرد که حافظ از شهر دیگری که زادگاهش بوده به شیراز کوچ کرده و دارد از زیباییهای شیراز تعریف میکند.
آبوهوای شیراز، یک آبوهوای قارهای است با درختهای نخل فراوان. کل دیوان حافظ را بگردید یک بیت پیدا نمیکنید که یک کلمه در باب درخت نخل و رطب گفته باشد. آبوهوایی که در اشعار حافظ یاد شده (باد صبا) یک آبوهوای معتدل است. یعنی جغرافیا و جهانی که حافظ در اشعارش نشان میدهد با زیستبوم او یعنی شیراز متفاوت است.
ازطرف دیگر عدهای مانند اسحاق طغیانی و فخرالزمان قزوینی با استناد به بیت: «ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس ...» معتقدند که حافظ متولد کوهپایه اصفهان بوده و تا هفتسالگی در آنجا ساکن بوده و بعدها با حمله مغول یا در روزگار اتابکان فارس از اصفهان بههمراه خانواده به شیراز کوچ کرده است.
اولا من نمیتوانم این دو دیدگاه را قبول کنم، چراکه اگر براساس یکسری اشعار میگویند که حافظ اهل اصفهان است پس باید ابیاتی را که حافظ در آنها صراحتا اسم شیراز را آورده را هم جدی بگیرند و قبول کنند که حافظ اهل شیراز است. دوما سؤالم از مفسرین این است آن قسمتهایی که مطلبی نیست را شما چگونه تفسیر میکنید؟ باید بدانیم که زندگی حافظ، دیوان اشعار و حتی قبرش نخستین بار بعد از دهه ۴۰ با وجود دانشگاه تهران و حضور اساتید اولیه این دانشگاه در میان ایرانیها مهم شد و بعدها نمود جهانی پیدا کرد.
"وقتی ما ویکیپدیای حافظ را میخوانیم در قسمت عمدهای از آن میبینیم که از دو دهه نخست زندگی حافظ هیچ شرححال دقیقی نداریم"ساخت مقبره کنونی حافظ به دهه ۴۰ برمیگردد و هزینه ساختش از محل موقوفات شیخصفیالدین اردبیلی است. براساس کتاب «شرحصفا» در زمان حافظ رابطه نزدیکی بین اردبیل و شیراز بود، بهگونهای که برادر شیخصفیالدین حاکم شیراز بوده و چندی از شیوخ شیراز از قطبهای اردبیل بودند.
آیا حافظ روانشناس است؟
بله. بحث روانشناسی مثبتگرا در اشعار حافظ یک بحث جدی است. دقیقا آن چیزی که مارتین سلیگمن تحتعنوان روانشناسی مثبتگرا در کتابی با عنوان «از بدبینی به خوشبینی» در آمریکا انجام میدهد. من نیز پژوهشهایی درخصوص شعردرمانی انجام دادهام و در ۱۵۰ برنامه شرح انگیزشی غزلیات حافظ، در رادیو فرهنگ، تأثیر حافظ بر مبنای روانشناسی مثبتگرا را بررسی کردم تا اثبات کنم که حافظ یک شاعر روانشناس است.
اشعار حافظ شکلی از مشاوره و درمان روانشناسانه بر مبنای حکمت ایرانی دارد و به همین دلیل است که فال حافظ تفسیر حال مخاطبش است. چون حال مخاطبش را بهگونهای میفهمد و تحلیل میکند که یک روانشناس برای مراجع خود تحلیل میکند. حافظ در بیتی میگوید:
باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است
شمشاد خانهپرور من از چه کمتر است
در تفاسیر میبینیم که مفسرین سرو و صنوبر را کنار هم میگذارند و یک معنای ساده و ظاهری از بیت ارائه میدهند، درحالیکه یک مفهوم روانشناسانه امروزی در این بیت داریم. حافظ عناصر زیباشناختی یار خانگی خود را بر عناصر زیباشناختی غیر ترجیح داده است. در نتیجه به اینجا میرسیم که گاه حافظ درست مثل یک روانشناس در هر بیت با حفظ معنای واحد طولی، مفهومی را از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار میدهد تا به نتیجه مثبت برسد.
فعالیت کنونی شما؟
در حال نگارش کتاب «اردبیلیها» هستم که مرامنامهای است در خصوص رفتارهای مدنی اردبیل از گذشته تا به امروز.
"ولی وقتی مقالات را بررسی میکنیم، میبینیم مطالبی درخصوص شیرازیبودن او بوده که بعدها در دیوان حافظ مطرح شده است"در حقیقت در ۱۰۵مدخل، ۱۰۵رفتار مدنی اردبیل را در صدسال اخیر بهروزرسانی کردهام و سرتیتر دادم. مثلا رفتاری مثل آهسته راهرفتن در شهر اردبیل. قدیمها معتقد بودند که اردبیل مدخل بسیاری از عرفای زمان صفویه بوده است به همین خاطر نباید به این خاک بیاحترامی کرد. انشاءا... تا پایان مهرماه این کار را به ناشر تحویل میدهم.
.اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران