همدستی داماد و برادرزن در یک جنایت به خاطر ارتباط خارج از عرف

همدستی داماد و برادرزن در یک جنایت به خاطر ارتباط خارج از عرف
خبر آنلاین
خبر آنلاین - ۳۱ مرداد ۱۴۰۰

آنها گفتند: پسرمان بابک دو شب قبل شیفت کاری‌اش بود به‌همین خاطر سوار بر خودرواش راهی محل کارش شد. صبح روز بعد با ما تماس گرفت و گفت به خانه برمی‌گردد اما دیگر خبری از او نشد و تلفن همراهش هم خاموش شده است. به‌دنبال اعلام خبر ناپدید شدن مرد جوان به‌ نام بابک، کارآگاهان اداره آگاهی وارد عمل شدند و همزمان بازپرس جنایی دستور توقف خودروی بابک را صادر کرد.

کشف جسد در بوستان
در حالی که تحقیقات برای یافتن رد و نشانی از مرد جوان‌ متمرکز شده بود، ۱۹ تیر اهالی منطقه افسریه در حال عبور از بوستانی در همان حوالی با جسد مرد جوانی مواجه شدند. با کشف جسد موضوع به بازپرس محمد جواد شفیعی اعلام و تیم جنایی برای بررسی صحنه راهی محل شدند. با حضور تیم تحقیق آنها با جسد مرد جوانی مواجه شدند که داخل پتویی قرار داشت و از ضربات وارده مشخص بود که او با جسم نوک تیزی مانند چاقو به قتل رسیده است.

"آنها گفتند: پسرمان بابک دو شب قبل شیفت کاری‌اش بود به‌همین خاطر سوار بر خودرواش راهی محل کارش شد"در بازرسی از جسد هیچ مدرکی که هویت او را برملا کند پیدا نشد و متخصصان پزشکی قانونی زمان مرگ را حدود ۴۸ ساعت قبل اعلام کردند. به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی پایتخت، جسد برای مشخص شدن علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد.
شناسایی هویت مقتول
در ادامه با تطبیق مشخصات مقتول با افراد گمشده سرانجام مشخص شد وی همان بابک است که خانواده‌اش ناپدید شدن او را اعلام کرده بودند. در ادامه تحقیقات مشخص شد که بابک روز ناپدید شدنش با زن جوانی به‌نام منیر قرار ملاقات داشته است. با به‌دست آمدن این سرنخ، منیر به‌عنوان نخستین مظنون پرونده بازداشت شد.

زن جوان در تحقیقات اولیه مدعی بود که از سرنوشت بابک اطلاعی ندارد اما زمانی که در مقابل مدارک پلیسی قرار گرفت، به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: من شوهر دارم اما ازدواجم با او به اجبار بود. زندگی خوبی نداشتم در واقع به خاطر خانواده‌ام و بعد هم با به دنیا آمدن فرزندم مجبور به ادامه زندگی شدم. چند باری تصمیم به طلاق گرفتم اما به‌خاطر دخترم، منصرف شدم تا اینکه از یکسال قبل اعتیاد شوهرم شروع شد و همین مسأله درگیری‌های ما را بیشتر کرد. مدتی قبل خیلی اتفاقی و به‌عنوان مسافر سوار بر خودرو بابک شدم. آن روز به قدری از دست شوهرم بهروز ناراحت بودم که سفره دلم را برای او باز کردم.

منابع خبر

اخبار مرتبط