روانشناسان خاموش!
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، سید محمد حسین حسینی؛
علم روانشناسی خود را حامی و حافظ سلامت روان مردم دنیا میداند و روانشناسان متعهد می شوند که در این مسیر قدم بردارند اما آیا چنین چیزی اتفاق افتاده است؟ دراین چند دهه اخیر؛ سیاست های خاص در روانشناسی اعمال شده است، سیاست هایی که هدف آن خارج کردن این علم از حیطهٔ اصلی آن یعنی اهمیت به سلامت روان انسان ها بدور از هرگونه تعصب یا نگاه شخصی است. میخواهم از سکوتی سخن به میان آورم که جامهٔ تناقض به تن روانشناسی پوشیده است. مقالات و صحبت های مختلفی از افراد سرشناس این علم در سراسر دنیا میشنویم در خصوص سلامت روان کودکان؛ خطرات روانی تهدید کننده کودکان؛ اختلالات درکمین کودکان و...
اما به راستی آنها منظورشان همه کودکان است؟ تاکنون چنین چیزی نبوده است، بلکه آنان پشت دیوار های جنگ زده را نمیبینند. آنها سخنی از آسیب های جدی تهدید کننده کودکان فلسطینی، یمنی، سوری، عراقی و افغانستانی به میان نمی آورند. آنها کودکان هم رنگ و هم ملیت و هم جنس خودشان را کودک میدانند.
"آنها سخنی از آسیب های جدی تهدید کننده کودکان فلسطینی، یمنی، سوری، عراقی و افغانستانی به میان نمی آورند"کسانی که امروزه؛ تز های روانشناسی میدهند و رویکرد های مختلف را توسعه و کشف می کنند، سخنی از آتش شعله ور در مناطق کشتار و جنگ به میان نمی آورند. کودکان فلسطینی، یمنی، سوری، عراقی و افغانستانی؛ در بحرانی ترین شرایط روانی به سر میبرند که میزان آسیب پذیری سلامت روان آنها بسیار بالامیباشد ولی مهر سکوت بر لب های روانشناسان چالش بزرگی برای تعهد آنها به بشریت است. آنها واقعا بیدارند؟
موارد زیر؛ اشاره مختصری به بخشی از این آسیب هاست.
- اختلال اضطراب پس از سانحه(PTSD): زمانی که یک کودک در مناطق جنگی در معرض اضطراب، خشم و یا ترس غیرقابل کنترل و شدیدی قرار گیرد که تصور آن حادثه نیز برای او سخت است؛ دچار ترومای روانی می شود. هرگاه این شوک روانی در کودک طولانی مدت شود و علائمش بیش از یکسال طول بکشد؛ دچار اضطراب پس از حادثه می شود. این ترومای روانی آثار تخریبی زیادی بر روی کودکان دارد از جمله افسردگی، دوری گزینی، رفتارهای ناهنجار اجتماعی، خشونت دائمی، اضطراب دائمی، غمگینی و...
- اختلالات روانی خواب: کودکانی که در معرض جنگ و تروماهای شدید روانی هستند، علائمی از اختلالات روانی خواب نیز بروز می دهند.
از اصلی ترین عوامل این اختلالات ؛ استرس میباشد که این مورد در کودکان جنگ زده به نوع حاد دیده میشود. اختلال در خواب باعث کاهش انرژی بدن، عدم رشد کافی، تاثیر بر روی کارکرد مغز و قلب و سایر دستگاه های بدن میشود که درنتیجه آن سلامت جسمانی کودک به شدت تهدید میشود.
اختلال وحشت زدگی(Panic Disorder):
یعنی حملات مکرر و شدید وحشت یا اضطراب به فرد که وی را تا حالت مرگ میرساند. نرخ شیوع در کودکان کم است، اما کودکان مناطق جنگی این حالت هارا به وفور تجربه میکنند و دچار آن هستند. جامعه آماری ای که از نرخ شیوع بین کودکان منتشر شده جامعه درستی نیست چراکه مناطق بحرانی را مدنظر قرارنداده اند و صرفا از مناطقی بهره برداری شده که شرایط حاد خاصی نداشته اند.
- اختلال ترس شدید یا فوبیا:
این اختلال در کودکان بسیار شایع است و در کودکان مناطق جنگی نیز بسیار ملموس میباشد.
این ترس های شدید علاوه بر اثرگذاری های جسمانی باعث به خطر افتادن زندگی طبیعی این کودکان نیز میشود.
- اختلال وسواس فکری-عملی(OCD):
این مورد نیز از جمله مواردی است که کودکان در مناطق جنگی دچار آن میشوند. تکرار افکار وسواس گونه و یا عمل های وسواس گونه جزو این موارد هستند."کسانی که امروزه؛ تز های روانشناسی میدهند و رویکرد های مختلف را توسعه و کشف می کنند، سخنی از آتش شعله ور در مناطق کشتار و جنگ به میان نمی آورند"نوع حاد این اختلال میتواند زندگی معمولی را از فرد سلب کند.
- سندروم تورِت:
نوعی عارضه عصبی است که حرکات تکراری در آن وجود دارد. اصطلاحا این حرکات و صداها را تیک میگویند. این رفتارها غیرارادی هستند و در کودکان جنگ زده نیز بسیار یافت میشود. از دلایل آن میتوان به استرس شدید نیزاشاره داشت. به نوعی این رفتارها جایگزینی برای کنترل آن استرس میشوند و یا جانشینی برای فراموشی و کاهش اضطراب آن موارد خاص.
- اختلال سلوک(Conduct Disorder):
این اختلال مجموعه ای از رفتارهای منفی در کودکان را شامل میشود که به نقض حقوق دیگران نیز منجر میشود و در واقع هنجارشکنی را نیز به دنبال دارد.رفتار هایی ضداجتماعی و نادرست.
کودکان مناطق جنگی نیز، درمعرض شدید این اختلال قرار دارند.
* اختلالات افسردگی
- اختلالات تغذیه ای: انواعی از اختلالات این طیف را در بر میگیرد که کودکان در مناطق جنگی نیز دچار آن میشوند. پرخوری عصبی یا بی اشتهایی عصبی از جمله موارد این اختلالات هستند.
* اختلالات یادگیری:
شامل اختلال دیسلکسیا(اختلال خواندن)، اختلال دیسگرافی(اختلال نوشتن) و اختلال دیسکلکولیا(اختلال ریاضی) می شود. یکی از عوامل موثر در این اختلالات شرایط محیطی است که بحران جنگ اثرات بسزایی در این اختلالات در کودکان دارد.
این ها تنها بخشی از اختلالاتی است که کودکان در مناطق جنگی دچار آن هستند. تروماهای روانی شدیدی که مدام کودکان فلسطینی و یمنی را تهدید می کند. عدم امنیت روانی و کاهش امید به زندگی؛ بدبینی نسبت به آینده و تبدیل شدن به یک انسان ضد ارزش ها نیز بخشی از آثار مخرب این سکوت روانشناسی است.
" اختلال اضطراب پس از سانحه(PTSD): زمانی که یک کودک در مناطق جنگی در معرض اضطراب، خشم و یا ترس غیرقابل کنترل و شدیدی قرار گیرد که تصور آن حادثه نیز برای او سخت است؛ دچار ترومای روانی می شود"چه کسانی میخواهند که جامعه روانشناسی درباره این مسائل سکوت کند؟ مگر این کودکان جزو انسان ها نیستند که برایشان مقاله های علمی نوشته شود و در سراسر جهان از آنها دفاع شود؟چرا هرگز یک تیم متخصص از روانشناسان دراین مناطق مستقر نشدند تا به وضعیت سلامت روانی این کودکان رسیدگی کنند؟
آنها فقط سرسبزی اروپا را میبینند و کودکان غرق در آتش جنگ منطقه غرب آسیا؛ برای آنها اهمیتی ندارند. آنها سفید پوست اروپایی نیستند تا برایشان در خیابان ها اعتصاب کنند تا به سلامت روانی آنها رسیدگی شود، آنها طعمه جنگ طلبی وقدرت طلبی استکبار جهانی هستند و علم روانشناسی گروگان سیاست های کثیف آنهاست. این نوشته تلنگری به جامعه روانشناسی است که اگر خود را حامی سلامت روان انسان ها میدانید، میبایست بدور از هرگونه تعصب و عقیده خاصی، به فکر آنها باشید. چیزی که اکنون در منطقه غرب آسیا اتفاق می افتد؛ یک قتل عام روانی است. قتل عامی که کودکان در آن تبدیل به تپه هایی می شوند که استکبار جهانی بر روی آن شعار حقوق بشر سر میدهد.
فقط برای انسانیت بلندشوید، اگر معنای انسانیت را برایتان عوض نکرده باشند!
سید محمد حسین حسینی - کارشناسی روانشناسی و دبیر شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی استان گلستان
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران