گفتمان خس و خاشاک
چکیده :فرایند اجرای رسمی فاشیسم در کشور، برای تجمیع قدرت در هسته مرکزی حکومت و حذف بیرحمانه مخالفان از سالها پیش آغاز شده بود و تکمیل این پازل، با از دست دادن قطعه کلیدی آن یعنی تصاحب اقتصاد ملی به نفع اقتدارگرایی و سرکوب، ناکام میماند. راندهشدن مردم به حاشیه شهرها، افزایش بدون توقف فقر، ناامیدی طبقه مستضعف، تورم و تضعیف تولید داخلی به وضوح دیده میشد؛ اما حاکمیت، تمام همیت خود را برای حذف مخالف و تکقطبی کردن سپهر سیاسی کشور به کار گرفته...
کلمه:
« اینجانب چون به صحنه مینگرم آن را پرداخته شده برای اهدافی فراتر از تحمیل یک دولت ناخواسته به ملت، که تحمیل نوع جدیدی از زندگی سیاسی بر کشور میبینم.»
-میرحسین موسوی، ۳۰ خردادماه ۱۳۸۸
بیایید برای یک بار هم که شده، نوستالژی را کنار بگذاریم و تاریخ را به صرف اصالتش مرور کنیم.
یقین دارم که شما نیز مثل این حقیر، باور دارید که تاریخ ایران را نمیتوان در هزار یا حتی در ۷۰۰هزار کلمه خلاصه کرد. پس بهتر است از اتفاق مشخصی آغاز کنیم؛ اتفاقی که شاید فصل نوینی را در تاریخ کشور رقم زدهاست.
میتوانم از ۱۳ مردادماه سال ۱۲۸۵ خورشیدی شروع کنم یا حتی پیشتر؛ از محافلی در آذربایجان و فارس و اصفهان که اندیشه مشروطهخواهی را در اعماق نادیدهای از جامعه مدنی ایران حیات بخشیدند. یا میتوانم به قصد تخلیص، سخنم را از خیابانهای طهران، ۴۷ سال پس از امضای فرمان مشروطه آغاز کنم. از کوچههای پایتخت در بیست و هشتمین روز از مردادماه ۱۳۳۲.
"یا میتوانم به قصد تخلیص، سخنم را از خیابانهای طهران، ۴۷ سال پس از امضای فرمان مشروطه آغاز کنم"روز کودتا…
اما یحتمل، شمردن وقایعی به قدمت ۶۷ سال بسیار خارج از حوصله است. پس به قولشان «کش نمیدهیم» و با جهشی بلند-هرچند کوتاه-از همین سالهای اخیر آغاز میکنیم. از ۱۰ سال و ۱۱ ماه و ۱۰ روز پیش. روز جمعه، ۲۲ خردادماه ۱۳۸۸ فصل تازهای از تاریخ ایران خلق شد. روز کودتا…
در طول سالهای ۸۴ تا ۸۸، سیاستهای ویرانگر دولت وقت در عرصه داخلی و بینالمللی، آینده کشور را به سقوطی بینظیر نزدیکتر میکرد.
توقیف مطبوعات، سانسورهای فرهنگی، شرایط بحرانی زندانها، تاراج اقتصادی و سرکوب کرامت انسانی، توده سیاهی بود که ایران را در بر گرفته بود. حمایت رهبری و روحانیون افراطی از دولت «محمود احمدینژاد» نیز حمایت تلویحی از همین سیاستهای طاعونی بود. آقای «مصباح»، اطاعت از احمدینژاد را اطاعت از خدا میدانست و رهبری، نظر خود را نزدیک به نظر رییس دولت اعلام میکرد. سپاه پاسداران نیز تقریبا تمام بنگاههای اقتصادی بزرگ را، رسما و یا عرفا، به تصاحب خود درآورده بود. شرایط برای تشکیل و استقرار یک حکومت تکحزبی و پادگانی مهیا بود.
"پس به قولشان «کش نمیدهیم» و با جهشی بلند-هرچند کوتاه-از همین سالهای اخیر آغاز میکنیم"از این جهت حضور «میرحسین موسوی» در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ بسیار حائز اهمیت بود. آغاز استراتژیک موسوی در مسجد حجت نازیآباد، در جمع کارگران و طیف محروم تهران و سخن گفتن از فساد اقتصادی دولت پیام مهمی در بر داشت. هشداری برای مردم و برای حکومت.
دولت وقت، راهکارهای خلاقانهای را برای خرید و فروش نفت در پیش گرفته بود و درآمدهای نفتی دولت در آن زمان، در نوع خود نظیر نداشت. اما خبری از دلارهای نفتی نبود. ریال ایران هر روز بیارزشتر میشد و قدرت خرید مردم در نتیجه مدیریت بیتدبیر اقتصادی، درسراشیبی تندی قرار گرفته بود.
از طرفی دیگر، طیف سیاسی ایران علیالخصوص قشر آکادمیک و روشنفکر، انبوه مطالبات تحقق نیافته در دولت آقای «خاتمی» را بر روی دوشهای خود میکشیدند و دولت احمدینژاد نیز با یاری گرفتن از دستگاه سرکوب و با برخوردهای قاطع و فاشیستی، برای همیشه تکلیف را با آنها مشخص کرده بود.
بازگشت دوباره میرحسین به عرصه آشکار سیاست به قصد ارتباط مستقیم با مردم، به نظر مهر پایانی بر وضعیت اسفبار کشور بود. مانیفست حضور موسوی، در اعتراض به شرایط کلی کشور خلاصه میشد؛ اما به نظر میرسید کلاندعوای او، یار شفیقش «مهدی کروبی» و تیم یاریدهنده او در کارزار انتخاباتی، کلاندعوای اقتصادی بود. مسالهای که ساعیان استقرار استبداد در کشور را به وحشت انداخته بود.
فرایند اجرای رسمی فاشیسم در کشور، برای تجمیع قدرت در هسته مرکزی حکومت و حذف بیرحمانه مخالفان از سالها پیش آغاز شده بود و تکمیل این پازل، با از دست دادن قطعه کلیدی آن یعنی تصاحب اقتصاد ملی به نفع اقتدارگرایی و سرکوب، ناکام میماند. راندهشدن مردم به حاشیه شهرها، افزایش بدون توقف فقر، ناامیدی طبقه مستضعف، تورم و تضعیف تولید داخلی به وضوح دیده میشد؛ اما حاکمیت، تمام همیت خود را برای حذف مخالف و تکقطبی کردن سپهر سیاسی کشور به کار گرفته بود.
دروغ، پنهانکاری، فساد کلان، سرکوب و سانسور از ابزارهای حاکمیت الیگارشی بود و کارزار تبلیغاتی موسوی نیز از ابتدا، همین ابزارها را نشانه رفته بود. از این جهت، هجمهها علیه میرحسین موسوی و متحد انتخاباتیاش مهدی کروبی، به طور سازمانیافتهای از سوی ارگانهای حکومتی اداره میشد.
"روز کودتا…در طول سالهای ۸۴ تا ۸۸، سیاستهای ویرانگر دولت وقت در عرصه داخلی و بینالمللی، آینده کشور را به سقوطی بینظیر نزدیکتر میکرد"آنچه در روزهای نزدیک به انتخابات آن سال به وضوح دیده میشد، سنگاندازیهای گسترده و جلوگیری از مخابره پیام موسوی به مردم بود. از ناعدالتی در اجرای مناظرههای زنده تلویزیونی پیش از برگزاری انتخابات تا قطع سیستمهای پیامکی و حمله به حوزههای اخذ رای در روز انتخابات و تا بازداشتهای گسترده در فردای انتخابات.
حتی به یاد داریم که احکام بازداشت تعدادی از دستگیرشدههای ۲۳ خردادماه را دو روز پیش از انتخابات یعنی در روز ۲۰ خردادماه صادر کرده بودند.
کودتایی سازمانیافته در جریان بود و انتخابات آن سال، تاریخ جمهوری اسلامی را به نوعی به دو فصل پیش و پس از آن انتخابات تقسیم کرد.
میخواهم گفتمان حکومتی فاشیسم در کشور را «گفتمان خس و خاشاک» نامگذاری کنم. سخنرانی تاریخی رییس جمهوری نزدیکالنظر به رهبری جمهوری اسلامی که در خلال آن، معترضان را به تمسخر مشتی «خس و خاشاک» خطاب کرد، به نوعی اعلام رسمی اجرای فاشیسم در کشور بود. مرزبندی رسمی و محکمی برای تمیز خودی و ناخودی. گفتمان خس و خاشاک در آن روزها به قدری قدرتمند بود که در سخنرانی رسمی «هاشمی رفسنجانی»، امام جمعه وقت تهران نیز با تاختن به سخنان او رهنمون داشت.
تحمیل یک زندگی سیاسی بر کشور، تا به امروز در مقابل دیدهگان یکایک ما رخ داده است.
تیغ نظارت استصوابی، به تدریج، اکثریت مخالفان و منتقدان وضعیت موجود را از عرصه قدرت حذف کرده است و دایره خودیهای رهبری، روز به روز تنگتر و تنگتر شدهاست. تریبونهای اصلی در اختیار خودیها و نزدیکالنظرهای فعلی است و تریبونهای جعلیِ انتقاد، در اختیار منتقدان جعلی. وارثان «گفتمان خس و خاشاک» هنوز به دوربینها زل میزنند و فضا را به زهر دروغ مسموم میکنند. حلقههای فساد، با مساعدت فاشیسمِ نهادینه شده، منابع ملی را به تاراج میبرند و امید را گوش تا گوش سر میبرند…
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران