انقلابی درسینما رخ داده است
دریافت سیمرغ بلورین چهلمین دوره جشنواره فجر دلیلی بر این ادعاست.اکران همزمان سه فیلم گیجگاه، پالایشگاه و ضد، نادر سلیمانی را یکی از فعالان این روزهای پرده سینما کردهاست. سه فیلم با سه نقش متفاوت از او، ضمن آنکه میتواند داوری تواناییهای او در عرصه بازیگری برای تماشاگر باشد، سؤالاتی را نیز در ذهن جستوجوگر او ایجاد کرده است که تلاش کردیم در این گفتوگو به برخی از آنها پاسخ دهیم.
با بازی در سه فیلم ضد، گیجگاه و پالایشگاه یکی از فعالترین بازیگران حال حاضر اکران هستید، نکته جالبتر آنکه نادر سلیمانی در این آثار، سه چهره مختلف ظاهر شدهاست. این حضور متفاوت را خوب میدانید یا نه؟
من واقعا موافق نیستم. به نظرم در یک فیلم، باید به مخاطب اجازه فکر کردن روی نقش داد. در این سه فیلم که در سه برهه زمانی مختلف تولید شده است من سه نقش متفاوت دارم.
"دریافت سیمرغ بلورین چهلمین دوره جشنواره فجر دلیلی بر این ادعاست.اکران همزمان سه فیلم گیجگاه، پالایشگاه و ضد، نادر سلیمانی را یکی از فعالان این روزهای پرده سینما کردهاست"گیجگاه اثر عادل تبریزی محصول سال۹۹ است، فضای کمدی دارد و فضای حاکم بر آن به نوستالژیها مرتبط میشود. فیلم ضد ساخته عباس ربیعی برای سال۱۴۰۰ است و یک فضای جدی مرتبط با اوایل انقلاب و درگیرهای منافقان دارد و فیلم پالایشگاه اثر مهرداد خوشبخت یک اثر دفاع مقدسی است که سال گذشته تولید شد و به حوادث یک برهه حساس آبادان ارتباط دارد. من نیز به فراخور هر اثر، نقشم متفاوت بود و احساس میکنم اینکه مخاطب یکبار من را روی فضای طنز میبیند، یکبار در فضای جدی جنگی و یکبار در فضای انقلابی، او را اذیت کند. این عقیده من است.
برای شما چطور؟ از اینکه در سه نقش متفاوت در یک برهه زمانی دیده شدید، راضی هستید؟
(با خنده) والا نمیدانم، به هرحال هر بازیگری در نقشآفرینی تواناییهایی دارد اما از این نکته نیز نباید راحت بگذریم که تواناییهای یک بازیگر را باید در مقایسه با کارهای قبلی، کارهای بعدی و کارهایی که در حال اکران است، سنجید. کارهای حال حاضر من سه فیلم متفاوت را در برگرفته است به همین دلیل هم اعتقاد دارم برای مخاطب اندیشیدن روی نقش بازیگر سخت میشود.
یک نوع سردرگمی ایجاد میکند. اعتقاد دارم مثلا فیلم ضد اگر بهتنهایی اکران میشد و مخاطب بیشتر نگاه میکرد، بهتر میتوانست با پیشینه آثار قبلی من که کار طنز است، مقایسه کند. من خودم این حالت را دوست ندارم.
اگر بخواهید در میان این سه فیلم، خودتان یکی را انتخاب کنید از کدام بیشتر رضایت دارید؟
من ضد را بیشتر قبول دارم، چون روی آن زحمت بیشتری کشیده شده و نتیجه بهتری داشت. به نظرم نقشم در ضد نظر مخاطب را هم جلب کرد. بعد از آن پالایشگاه را میپسندم که یک فیلم جنوبی و برای شهر خودم بود.
"گیجگاه اثر عادل تبریزی محصول سال۹۹ است، فضای کمدی دارد و فضای حاکم بر آن به نوستالژیها مرتبط میشود"البته نقشم در این اثر زیاد بود که نمیدانم چرا کم شد اما در کل راضی بودم. در گیجگاه نیز که نقش یک فرد حزباللهی و انقلابی را بازی کردم. ویژگی اصلی کار این بود که در آنجا آدمها رنگشان سریع عوض میشود. بهنظرم این اثر هم کمدی درستی بود.
با وجودی که کارهای جدی بسیاری مثل سنتوری، یه بوسه کوچولو و...داشتید ولی فیلم ضد، چرخشی درنگاه مخاطب ایجاد کرد و او را به این نتیجه نزدیک کرد که نادر سلیمانی درنقش جدی چقدر خوب بازی میکند. به حدی که برخی دوره بازیگری نادر سلیمانی را به قبل و بعد از ضد تقسیم میکنند، خودتان چه نظری دارید؟
واقعا نظر شما همین است؟
بله.
شما برداشت دیگری از نگاه مخاطب دریافت کردید؟
اگر بازی در فیلم ضد نظر مخاطب را نسبت به بازیهای قبلی من تغییر داده باشد، حتی اگر ۵۰درصد نگاه مردم را نسبت به بازی من تغییر دهد به خودم افتخار میکنم چون واقعا کار خیلی سخت است. به هرحال همه کار کمدی را دوست دارند و کار هرکس نیست، خیلی از بازیگران مطرح و ستاره آمدند کار کمدی کنند و نتوانستند، چون کار سختی است. کمدی ارتباط رودررو با تماشاگر است. تماشاگر دقیقا آن کمدین را خودش میبیند، حتی ممکن است دیالوگهای او را مدتها بگوید و ما در آثار زیادی این موضوع را دیدیم، ولی در کار جدی با وجودی که برخی دیالوگها بسیار زیبا است اما تکرار نمیشود. مثلا در فیلم مادر آقای علی حاتمی، دیالوگ «مادر مرد»، جمله سنگینی است ولی کسی آن را نمیگوید اما مثلا در ساعت خوش هنوز کلپچ به جای کله پاچه سر زبان مخاطب امروز هم هست.
"من نیز به فراخور هر اثر، نقشم متفاوت بود و احساس میکنم اینکه مخاطب یکبار من را روی فضای طنز میبیند، یکبار در فضای جدی جنگی و یکبار در فضای انقلابی، او را اذیت کند"در کمدی دیالوگ بیان میشود، میرود و روی ذهن تماشاگر سوار میشود، باعث خنده او میشود و از ذهن تماشاگر خارج اما اثرش بعد از سالها میماند. این پروسه کار هرکسی نیست اما این توانایی باعث میشود اگر به یک بازیگر کمدی اجازه دهند، میتواند کار جدی خوب کند. ولی برعکس آن را مردم نمیپذیرند. اگر مخاطب من طنزکار، نقشم را در ضد پذیرفته است از آنها ممنونم و دست یکایکشان را میبوسم و اگر باور نکردند، باز هم دستشان را میبوسم و امیدوارم بتوانم در آثار بعدی بهتر باشم.
سیمرغ هم در یک کار جدی گرفتید؟
بله داوران و منتقدان هم کار را پسندیدند. همه گفتند تا به حال چنین بازیای از سلیمانی ندیده بودیم برایشان متعجبکننده بود بازیگری که همیشه میخندید، تغییر کرده و امیدوارم بتوانم بهتر بازی کنم.
یکی از موضوعاتی که پس از ضد، ذهن مخاطب را درگیر کرد، این بود که نادرسلیمانی چرا یک نقش منفی در فیلم جدی را پذیرفت، علتش چه بود؟
من همیشه آرزو داشتم که یک کارگردان ایمان بیاورد که من میتوانم نقش جدی بازی کنم.
من در دوران دانشجویی همیشه در نقشهای جدی و ژانرهای تراژیک بازی میکردم اما وقتی در سریال ساعت خوش بازی کردم و به عنوان یک بازیگر طنز شناخته شدم، دیگر کسی به من اعتماد نکرد تا در نقشهای جدی از من بازی بگیرد. همه معتقد بودند که من کمدین هستم و نمیتوانم کار جدی کنم. نکته جالبتر آنکه وقتی ساعت خوش به من پیشنهاد شد، خودم فکر نمیکردم بتوانم از عهده کار طنز برآیم. (باخنده) جالب آنکه بعد از طنز ساعت خوش دیگر کارگردانان به کاری جدی من اعتماد نداشتند.
پس چطور با این پیشینه، عباس ربیعی شما را برای فیلم ضد انتخاب کرد؟
اتفاقا این موضوع برای خودم هم در روزهای اول سؤال بود. وقتی برای اولین بار مرا به دفترش دعوت کرد، اولین سوالم همین بود که چرا مرا انتخاب کردید.
"کارهای حال حاضر من سه فیلم متفاوت را در برگرفته است به همین دلیل هم اعتقاد دارم برای مخاطب اندیشیدن روی نقش بازیگر سخت میشود"بدون آنکه پاسخ سؤال مرا بدهد، گفت: امکان دارد این متن را بخوانید. پذیرفتم و شروع به خواندن کردم. وقتی خواندم، گفت ممنون شما همان کسی هستید که میخواستیم. اینکه من به عنوان بازیگر در گوشه ذهن کارگردان از اول بودم، خیلی مهم بود. وقتی تهیهکننده و کارگردان ایمان به بازیگر پیدا کند، بازیگر صد خود را میگذارد.
متاسفانه یکسری کارگردانان از روی ناچاری بازیگر انتخاب میکنند؛ مثلا کارگردان با بازیگر مدنظر خود به توافق نمیرسند و به جای او یک بازیگر دیگر میآورد ولی دلش با او نیست. وقتی نادر سلیمانی جای مثلا امین حیایی بیاید، آن کارگردان ایمان ندارد بتواند جای او را بگیرد و چون ایمان ندارد، آن انرژی منفی را به بازیگر میدهد و به مرور بر نقشش تاثیر میگذارد. من در کار با آقای ربیعی واقعا لذت بردم، چون من انتخاب اول او بودم. باور کنید تا آن لحظه کسی به بازی جدی من اعتقاد نداشت؛ چون بازی اول من ساعت خوش بود. شاید اگر بازی اولم جدی بود، هیچوقت اجازه بازی طنز به من نمیدادند.
"اعتقاد دارم مثلا فیلم ضد اگر بهتنهایی اکران میشد و مخاطب بیشتر نگاه میکرد، بهتر میتوانست با پیشینه آثار قبلی من که کار طنز است، مقایسه کند"خدا را شاکرم که هم در طنز و هم در جدی مخاطب از بازیام لذت برد.
خودتان چه عواملی را در دیده شدنتان در ضد تاثیرگذار میدانید؟
اول از همه کارگردان. انتخاب کارگردان خیلی مهم است. اینکه به بازیگرش اعتقاد داشته باشد و بداند بازیگرش توانایی این نقش را دارد. در بعضی از فیلمها به جای ایمان به من؛ به نوع دکوپاژ، نورپردازی، دکور و دستمزدها ایمان دارند. ولی آقای رفیعی به خودم ایمان داشت.
من هم تمام تلاشم را کردم. در یک صحنه بالغ بر ۲۰ بار شکل آن سکانس را تغییر دادیم و تکرار کردیم. آقای ربیعی اجازه داد بازی کنم و من هم تمام تلاشم را برای بهتر شدن کارش انجام دادم. در صورتی که برخی کارگردانان صحنههای صددرصد را از نو میدهند و به خیال خودشان درست است. سیگار کشیدن را من از آقای ربیعی خواستم. گفت با این سیگار چکار میکنید، گفتم جنگ اعصابم است و روی من تاثیر عجیب دارد.
"من خودم این حالت را دوست ندارم. اگر بخواهید در میان این سه فیلم، خودتان یکی را انتخاب کنید از کدام بیشتر رضایت دارید؟من ضد را بیشتر قبول دارم، چون روی آن زحمت بیشتری کشیده شده و نتیجه بهتری داشت"شاید باورتان نشود من ریهام مشکل پیدا کرده بود چون سیگارهای زر را در پاکت بهمن کرده بودند تا به آن دوره بخورد. من سیگاری نبودم اما میگفتم بگذارید باشد. میدانید چرا، چون نوع این آدم را دیده بودم. سیگار پشت سیگار با آن عینک بسیار مقعر که با چشمها آن شکلی میدیدم و گریم شاهکاری که نامزد جشنواره هم شد. وقتی کارگردانی از تهدل بازیگر را دوست داشته باشد.
یک سکانس از او میگیرند چون اسم دارد. اینها چیزهایی است که یک بازیگر حساب میکند. میگوید چرا خودم را اذیت کنم. مگر برای بازیگر فقط پول مهم است. من چیزی که از ضد گرفتم خیلی کمتر از آثار دیگرم بود چون دوستش داشتم و نتیجهاش فوقالعاده بود.
"به حدی که برخی دوره بازیگری نادر سلیمانی را به قبل و بعد از ضد تقسیم میکنند، خودتان چه نظری دارید؟واقعا نظر شما همین است؟ بله"دومین عامل تاثیرگذار تهیهکننده است. تهیهکننده هم باید در کنار کارگردان بایستد. برخی تهیهکنندهها در کار کارگردان دخالت میکنند و امکان بازی را از بازیگر میگیرند. اینکه تهیهکنندگان، سرمایهگذاران و مدیران در کار هنری دخالت نکنند نه تنها آرزوی کارگردانان بلکه آرزوی دیرینه تمام هنرمندان ازجمله بازیگران، طراحان صحنه، فیلمبرداران، طراحان صدا و آهنگسازان نیز است. در اینکار آقای شفیعی حرفهای عمل کرد.سومین موضوع آنکه کارگردان قبل از آنکه بازیگر جلوی دوربین برود و ببیند چقدر از نقش اطلاع دارد از نقش چقدر میفهمد.
در کنار آنها نباید از گریم خوب آقای مهدی کهزاردی بهراحتی گذر کرد.
فکر میکنید فیلم ضد در انتخاب آینده شما تاثیر گذاشته است؟
بله تاثیر میگذارد. مگر میشود تاثیر نداشته باشد. من بعد از ضد در سریال نائله یا عشق کوفی نیز در نقشی جدی بازی کردم. در آنجا من در نقش یک پدر بازی میکردم که برعکس تمام اعراب که پسرهایشان را دوست دارند، دخترش را دوست دارد. من وقتی این سریال را بازی کردم، خیلی استقبال شد.
"به هرحال همه کار کمدی را دوست دارند و کار هرکس نیست، خیلی از بازیگران مطرح و ستاره آمدند کار کمدی کنند و نتوانستند، چون کار سختی است"مخاطبان و منتقدان از کارم استقبال کردند. وقتی مخاطب در یک کار تلویزیونی که بهمراتب با سینما فرق میکند اینگونه کار را میبیند و میپذیرد بهعنوان یک بازیگر جدی برای من خیلی افتخار است. الان هم مشغول کار جدی دیگر درباره زندگی شهید بقایی هستم. قرار است یک کار دیگر نیز با آقای شفیعی داشته باشم که درباره شهید صیادشیرازی است.
با این اوصاف باید بپذیریم نادر سلیمانی از طنز فاصله گرفته است؟
نه اصلا. به قول خیام ما لُعْبَتِکانیم و فلک لُعبَتباز/ از روی حقیقتی نه از روی مَجاز/ یکچند درین بساط بازی کردیم/ رفتیم به صندوقِ عدم یکیک باز! ما همه بازیگریم.
بازیگر باید توانایی همه نوع بازی داشته باشد و قرار یک بازیگر با خودش این است. اما هرکسی در مملکت خودش بازی میکند. الان انتخاب بیشتر تهیهکنندهها در جدی روی من است چون آن توانایی را از من دیدهاند. کافی است در نگاه کارگردان یک بازیگر خودش را نشان دهد که میتواند. امروز این است اما فردا یک کار طنز جذاب میآید آن را هم نه نمیگویم، چون طنز درست را خیلی دوست دارم.
"مثلا در فیلم مادر آقای علی حاتمی، دیالوگ «مادر مرد»، جمله سنگینی است ولی کسی آن را نمیگوید اما مثلا در ساعت خوش هنوز کلپچ به جای کله پاچه سر زبان مخاطب امروز هم هست"البته مهم این است که طنز باشد نه کمدی. طنز با کمدی فرق دارد. طنز یک نوع نیشتر میزند، صحنههای پرشده از چرک و عفونت را باز میکند. من عاشق این کارها هستم که حرفی برای گفتن داشته باشد، اینها با کمدی فرق دارد. فسیل یک نوع کمدی است و حرفی در آن نیست.
اما در طنزهایی مثل کارهای آقای مدیری حرف برای گفتن دارد و طنز دارد. من عاشق اینکارها هستم. لیلی با من است یک کار طنز بود یک نفر به جبهه میرود فضای واقعیت درون او را بیرون میآوریم اینکارها زیباست و مورد انتخاب مخاطب قرار میگیرد. من دوست دارم کارهای درست انجام دهم.
یعنی بین دو نقش کمدی و جدی، کدام را میپذیرید؟
ما مثل پدر و مادر نقش هستیم و نقشها بچههایمان است و پسر و دختر ندارد، عاشق آنها هستیم. مهم آن است که فیلمنامه خوب باشد تاثیرگذار باشد و حرفی برای گفتن داشته باشد.
"در کمدی دیالوگ بیان میشود، میرود و روی ذهن تماشاگر سوار میشود، باعث خنده او میشود و از ذهن تماشاگر خارج اما اثرش بعد از سالها میماند"انتخاب بازیگرها بجا باشد. الان برخی بازیگران برای زیاد کردن فالوئرهایشان انتخاب میشوند. بازیگر در یک فیلم ممکن است بدرخشد ودرجایی خراب کند مقصر آن من نیستم آن کارگردانی است که نتوانسته نقش از او بگیرد. ما کارگردانان بزرگی داریم که از همان اول نقش را دیده و بازیگر را انتخاب کردهاند. نه اینکه بازیگری را به خاطر میزان دستمزد بپذیریم.
انتخاب بازیگر در فیلم یک کار بسیار بسیار مهم است. حتی میتوانم به جرات بگویم فروش یک فیلم به انتخاب عوامل است. بازیگران و تواناییهای آنها را بشناسد آن فیلم فروش خوبی خواهد کرد اصل فیلم هم همین است چیز دیگری غیر از این نیست.
یکی از مهمترین اتفاقاتی که هنر همواره به آن نیاز داشته انتقال تجربه است. اینکه بازیگران جوان در کنار بازیگران باتجربه پرورش پیدا کنند و تجربه بیندوزند. متاسفانه ما این رویه آموزشی را اغلب نمیبینیم، شما به این موضوع در کارهایتان اعتقاد دارید؟
واقعیت این است که ما هم بلدیم اما این کار را نمیکنیم.
"این پروسه کار هرکسی نیست اما این توانایی باعث میشود اگر به یک بازیگر کمدی اجازه دهند، میتواند کار جدی خوب کند"این را میتوانید ازدوستانم بپرسید. برای دیده شدن خیلی راحت میتوانم زرنگ بازی در بیاورم یا فوکوسکشی کنم چون بلد کار هستم از دور لنز را ببینم میفهمم چقدر بازی کنم چقدر بازی نکنم. اما من نزد اساتیدی همچون رکنالدین خسروی، سمندریان، بهرام بیضایی، محمود دولتآبادی، رضا فیضحسینی، دکتر کاووسی، آقای زنجانپور، قطبالدین صادقی و ... درس خواندم و از اساتیدم یک چیزی را یاد گرفتم که انتقال تجربه کنم. تمام کلام این بزرگان این بود یک بازیگر هرچقدر تجربه داشته باشد وقتی با کسی که تازه وارد است جلوی دوربین میرود باید اجازه دهد تازه وارد کار کند، خودش را شکوفا کند و او ازاین شکوفایی استفاده کند.
از او یاد بگیرد و به او یاد دهد این وظیفه هر بازیگر حرفهای است اما متاسفانه خیلی ما این را نمیبینیم.
آینده سینما را چطور میبینید؟
یک اتفاق خوبی که در سینمای امروز میبینم حضور جوانان مستعد است. انگار یک انقلابی در سینما در حال رخ دادن است. نسل جوان در حال وارد شدن است و من خیلی از این بابت خوشحالم. به هرحال ما حداکثر ۵سال تا ۱۰سال هستیم. باید بپذیریم نیاز به جایگزین داریم.
"نکته جالبتر آنکه وقتی ساعت خوش به من پیشنهاد شد، خودم فکر نمیکردم بتوانم از عهده کار طنز برآیم"اگر کسی جای ما نباشد چه کسی سینمای ایران را میسازد. اما لازمه آن این است که به جوانها اجازه دهند جلو بیایند. جوانی که میآید خام است و اشتباهاتی خواهد داشت اما در کنار بزرگان راه میافتد. به عقیده من باید کنار او یک آدم بزرگ را بگذارند. وقتی جوان حرف او را گوش میدهد یک چیزی نیز از خودش میگذارد و چیز جدید خلق میشود.
ما باید خرج فرهنگمان کنیم. چون تمدنی که فرهنگ با آن نباشد تمدن بیپایهای است. به قول آقای قطبالدین صادقی کسی که تئاتر مملکتش را نشناسد آن مملکت هنر ندارد. تئاتر مادر این کار است و الان باید واقعا به بچههای تئاتر عزت دهند و اجازه دهند کار کنند. تئاتر اگر جسارت و تندگویی نداشته باشد تئاتر نیست.
"وقتی برای اولین بار مرا به دفترش دعوت کرد، اولین سوالم همین بود که چرا مرا انتخاب کردید"ما یک ایرادی داریم که دوست داریم همه مجیز ما را بگویند. باید بگذاریم نظرها بیان شود تا تبلور و رشد ایجاد گردد. جامعهای که در آن هنر نباشد جامعهای مرده است.
یکی از اتفاقات خوبی که در چند سال اخیر در سینمای ایران مورد توجه قرار گرفته، معرفی شخصیت بزرگ و شهیر است. آیا معرفی آنها را در مسیر فرهنگسازی مفید میدانید؟
موافقم به شرطی که بابت آن بها دهند، بودجهای که میدهند درست باشد و برای پژوهش و تحقیق روی آن شخصیتهای بزرگ و عزیزمان هزینه کنند. این افراد بهراحتی به آن مقام نرسیدهاند، زندگیشان مملو از سختیها و چالشها بوده است که با آنها رشد کردند و میتواند برای مردم جالب باشد.
مثلا چندی پیش درباره شهید یاسینی میخواندم، دیدم چقدر آدم بزرگی بود و چقدر کارهای بزرگی داشته است. اینها باید معرفی شوند اما اینکه چطور معرفی شوند مسأله مهمی است. مهمترین نکته در معرفی این عزیزان آن است که کار را از شعارگویی جدا کنیم. هر زمان ما شعارگو میشویم به مشکل برمیخوریم چون مردم شعار را دوست ندارند و مجیزخواندن را نمیپذیرند. مثلا وقتی درباره جبهه صحبت میکنیم همه را نمازخوان و مومن و درستکار معرفی میکنیم.
"متاسفانه یکسری کارگردانان از روی ناچاری بازیگر انتخاب میکنند؛ مثلا کارگردان با بازیگر مدنظر خود به توافق نمیرسند و به جای او یک بازیگر دیگر میآورد ولی دلش با او نیست"باید بپذیریم گاهی هم اینطور نبوده است. ایراد ما این است که در فیلمهای استراتژیک همه مثبت هستند و همه کارهای خوب میکنند، درحالیکه اینطور نیست. اگر قصد داریم توصیف جنگ بکنیم و درباره بزرگان صحبت کنیم باید بپذیریم آنها هم شاید اشتباهاتی داشتهاند، باید آنها را هم بگوییم، این باعث میشود ارتباط بهتری بین مردم با بزرگان برقرار شود. اگر بخواهیم همه را فرشته کنیم مردم نمیپذیرند. ما انسان هستیم، انسانها در موقعیتهای متفاوت و در برابر مشکلات ممکن است رفتارهای متفاوت داشته باشند.
ما برای کودکانمان فیلم کم داریم، بعد انتظار داریم آنها با فرهنگ آشنا شوند. چطور میخواهیم آشنا کنیم؟ هیچ حمایتی از برنامههای کودک نمیشود، بعد توقع داریم کودکمان پرورش یابد. به عقیده من، یک فیلم کودک درست ۱۰ برابر تذکرات، میتواند کمک کند. دیدگاه را میتواند درست کند. متاسفانه ما این موضوع را کم داریم.
اگر این اختیار را داشتید که در یک نقش خاص بازی کنید، دوست داشتید در چه نقشی بازی کنید؟
من دوست دارم یک روزی یک جانباز را بازی کنم.
"وقتی نادر سلیمانی جای مثلا امین حیایی بیاید، آن کارگردان ایمان ندارد بتواند جای او را بگیرد و چون ایمان ندارد، آن انرژی منفی را به بازیگر میدهد و به مرور بر نقشش تاثیر میگذارد"شاید الان خیلیها بخندند که سلیمانی در این فضاها رفته و در نمیآید، اما نه، اینگونه نیست. حس خودم این است. خیلی دوست دارم یک روز در نقش یک جانباز بازی کنم.
آخرین بازی نادر سلیمانی
فیلم سینمایی «قهرمان جندی شاپور» آخرین اثری است که نادر سلیمانی این روزها در آن ایفای نقش کرده است.در این فیلم که محصول بنیاد فرهنگی روایت فتح است، مهدی صاحبی در کسوت کارگردان به شرح داستان زندگی دکتر شهید مجید بقایی، دانشجوی نخبه پزشکی میپردازد که در ۲۳سالگی به فرماندهی قوای یکم کربلا در رأس جبهههای جنوب منصوب شد و در کنار شهید حسن باقری از طراحان اصلی عملیات فتح المبین و بیت المقدس بود.عملیاتی که منجر به آزادسازی بخش زیادی از خاک کشور از جمله خرمشهر شد.
نقشهای جدی یک بازیگر طناز
اولین نقش جدی
سلیمانی گرچه در سال ۷۵ در فیلم لاکپشت در یک نقش کوتاه جدی بازی کرد اما در فیلم سنتوری داریوش مهرجویی در نقش برادرعلی نشان داد که توانایی حضور در نقش جدی را دارد.
اولین اثر تاریخی
معمای شاه، عنوان مجموعه تلویزیونی با ژانر تاریخی به کارگردانی محمدرضا ورزی است که در سال ۹۵ پخش شد و نادرسلیمانی با گریم متفاوت در نقش شعبان بیمخ، توانست مخاطبان را بهخوبی جذب هنرنمایی خود کند.
حضور در جبهه
آبادان ۱۱ اثر مهرداد خوشبخت (۱۳۹۸) اولین فیلمی است که نادر سلیمانی در ژانر دفاعمقدس ایفای نقش کرد. او پس از آن در فیلم بعدی مهرداد خوشبخت، پالایشگاه نیز در یک نقش جدی ظاهر شد.
سیمرغ بهترین بازیگر مکمل
ماندگارترین اثر نادر سلیمانی بیشک فیلم ضد اثر امیر عباس ربیعی است؛ فیلمی که سلیمانی به خوبی توانست در نقش یکی از مسئولان ارشد منافقان به خوبی ظاهر شود و سیمرغ بهترین بازیگر فجر را دریافت کرد.
چهره خاص عشق کوفی
نادر سلیمانی در سریال عشق کوفی ساخته حسن آخوند زاده (۱۴۰۲) در نقش اوحد پدر نائله با فاصله گرفتن از فضای طنز در سینمای اجتماعی بهخوبی توانست مخاطبان را به سمت خود جلب کند.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران