قسمت صد و شصت و پنج آپارتمان بیگناهان
سریال آپارتمان بیگناهان قسمت صد و شصت و پنج 165Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۱۶۵
آپارتمان بی گناهان
۴۵-۲
درست بعد از کابوس صفیه نریمان به خان می گوید برای دادن غذا به چی چی رفته بود که دید او مرده است و خان از او می خواهد فعلا به صفیه چیزی نگوید تا فکری کنند.
شب بایرام توی کوچه برای گربه ها غذا می گذارد که یکی از همسایه ها با بدرفتاری از او می خواهد این کار را نکند. بایرام با مرد درگیر می شود و خان سر می رسد و آنها را جدا می کند و از بایرام می پرسد: «چت شده بایرام؟ این چه حالیه؟» بایرام که منتظر فرصتی بوده می گوید می خواهد از آپارتمان برود و تصمیمش قطعی است. خان جا می خورد اما چیزی نمی گوید. بعد از رفتن بایرام، خان مرد همسایه را تعقیب می کند و او را در یک کوچه خلوت گیر می آورد و از او می خواهد از گربه ها عذرخواهی کند و تا سه می شمارد. مرد دیر عذرخواهی می کند و خان او را به شدت کتک می زند.
رویا بعد از بیرون آمدن از خانه اسرا به کاروان آنیل می رود اما آنیل هم او را نمی خواهد و می گوید ورود موفرفری ها به کاروان او ممنوع است.
"بایرام با مرد درگیر می شود و خان سر می رسد و آنها را جدا می کند و از بایرام می پرسد: «چت شده بایرام؟ این چه حالیه؟» بایرام که منتظر فرصتی بوده می گوید می خواهد از آپارتمان برود و تصمیمش قطعی است"در حین جر و بحث آنها خان می رسد و رویا با دیدن زخم روی سر او با سراسیمگی دارو می آورد تا زخمش را تمیز کند. او از خان می پرسد: «با دوست پسر جیلان دعوا کردی؟» خان با عصبانیت می گوید: «نه. اینجی گربه های خیابونی رو دوست داشت. به یه نفر که اونا رو دوست نداشت یه درس حسابی دادم! تو هم دیگه منو تعقیب نکن!»
گلبن بالای سر صفیه نشسته که او به هوش می آید و فورا اتفاقی که افتاده را به یاد می آورد و شرمنده می شود. او به گلبن می گوید: «من همه چی رو خراب کردم خواهرم.
هر چی می خوای بهم بگو. داد بزن، توهین کن.» گلبن می گوید: «چیزی برای گفتن ندارم. از گریه کردن و دلسوزی برای خودم خسته شدم.» گلبن می گوید: «می دونی دیروز موقع برگشتن کی پیشم نشست؟ مادرم. هر بلایی می خواد سرم بیاد، هر چی می خواهد بشه، من اجازه نمیدم اون سراغم بیاد. اگه مجبور بشم مغزم رو تعطیل می کنم یا چشمام رو درمیام.
"بعد از رفتن بایرام، خان مرد همسایه را تعقیب می کند و او را در یک کوچه خلوت گیر می آورد و از او می خواهد از گربه ها عذرخواهی کند و تا سه می شمارد"حتی اگه دیوونه بشم به خاطر مادرم نمیشم!»
خان آماده شده تا بالاخره به شرکت برود که گلبن از او می خواهد او را به کلینیک ببرد. او می گوید: «باید بتونم دوباره تو روی اسد نگاه کنم. باید بتونم خواهرم رو ببخشم.»
اگه به خانه اسرا می رود و به او می گوید دیگر نمی خواهد رویا را در آپارتمان ببیند و از او می خواهد او را در خانه راه ندهد چون می داند رویا به خاطر خان به آنجا آمده است. اسرا به اگه اطمینان می دهد که خان هرگز به طرف رویا نخواهد رفت.
گلبن می فهمد که بایرام می خواهد آپارتمان را ترک کند و خیلی ناراحت می شود و می گوید: «نمی تونی بری بایرام.
ما رو تنها نذار. فقط به تو می تونیم اعتماد کنیم. فقط تو بهمون نمی خندی. ما رو دوست داری. می دونم.» بایرام بی چون و چرا قبول می کند که بماند.
صفیه کنار پنجره می رود و به یاد می آورد که در خانه اسد چه چیزهایی به ناجی گفته بود.
"مرد دیر عذرخواهی می کند و خان او را به شدت کتک می زند.رویا بعد از بیرون آمدن از خانه اسرا به کاروان آنیل می رود اما آنیل هم او را نمی خواهد و می گوید ورود موفرفری ها به کاروان او ممنوع است"حکمت سراغش می آید و می گوید: «چند ساعت بالای سرت نشست و دستت رو گرفت. گلبن دیگه شانسی نداره. اسد از دست رفت اما تو ناجی رو از دست نده.»
گلبن و خان وارد کلینیک می شوند و وقتی در سالن انتظار نشسته اند گلبن مدام سوالاتی در مورد سن دکتر و سوالات احتمالی او می پرسد و خان سعی می کند آرامش کند و می گوید. اما گلبن خیلی مضطرب است.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران