تاریخ مبارزهی دیجیتالی برای حق حاکمیت دیجیتالی/ امین قضایی
خانه > slide, اندیشه و بیان, سایر گروهها > تاریخ مبارزهی دیجیتالی برای حق حاکمیت دیجیتالی/ امین قضایی
- خبر اختصاصی
- تاریخ : ۱۴۰۱/۰۶/۲۳
- دسته : slide,اندیشه و بیان,سایر گروهها
- لینک کوتاه :
- کد خبر : ۲۳۰۳۹۷۸
تاریخ مبارزهی دیجیتالی برای حق حاکمیت دیجیتالی/ امین قضایی
ماهنامه خط صلح – شما با چهارصدوپنجاههزار دلار میتوانید یک خانهی عالی بخرید، اما یک نفر این مبلغ را برای خرید یک خانه در محیط مجازیِ سهبعدی متاورس (Metaverse) خرج کرد تا در همسایگی یک خوانندهی مشهور رپ به نام اسنوپ داگ (Snoop Dogg) قرار بگیرد. تنها در ماه ژانویهی ۲۰۲۲ املاک متاورس هشتادوپنجمیلیون دلار فروش رفتند. (۱)
بازار دیوانهوار املاک متاورس برای مدتی یک خوراک خبری خوب برای مطبوعات بود، اما این اخبار تنها رفتار جنونآمیز مشتی بچه پولدار در دنیای مجازی را منعکس نمیکند، بلکه نشانگر شکست نسل جدید (نسل زی و آلفا) در درک دو اصل مالکیت و حاکمیت دیجیتالی است.
فرآیند تاریخیای که طی آن مردم مالکیت مادی و حاکمیت سیاسی را از دست دادند، در فضای مجازی تکرار شده است. در دنیای واقعی اکثر مردم تولید کالاها و خدمات را بر عهده دارند، اما مالک چیزی نیستند. بر همین سیاق در دنیای مجازی نیز کاربران تولیدکنندهی اصلی محتوای رسانهای برای شبکههای اجتماعیاند، اما شرکتهای غولآسای فنآوری پیشرفته از این اطلاعات سود کسب میکنند.
"در دنیای واقعی اکثر مردم تولید کالاها و خدمات را بر عهده دارند، اما مالک چیزی نیستند"اگر نسل جدید مالکیت دیجیتالی را صرفاً به چشم خانهای در متاورس درک کند، شرکتهای فناوری پیشرفته بنای امپراتوریهای خود را بر دوش این بردگان جدید دیجیتالی استوار خواهند ساخت. این مقاله داستانی است از مراحل آغازین شکلگیری یک دیستوپیای دیجیتالی.
اگر اصول فلسفی-حقوقی دربارهی حق مالکیت و حق حاکمیت را از نظر بگذرانیم، تمامی آنها دربارهی مالکیت و حاکمیت دیجیتالی صادق است. همانطور که مالکیت شخصی شهروندان باید محفوظ از تعرض بماند، مالکیت دیجیتالی و اطلاعات شخصی افراد در اینترنت نیز باید مورد حفاظت قانونی قرار بگیرد. همانطور که هیچ نهاد و مرجعی امتیاز انحصاری بر تصمیمات سیاسی، یعنی تصمیمگیری مردم بر نحوهی ادارهی مالکیت اشتراکی ندارد، شرکتهای فناوری پیشرفته نیز نباید بر میزان دسترسی به اطلاعات و گردش آزاد اطلاعات در فضای مجازی انحصار داشته باشند.
مانند نسلهای گذشته، اما این بار طی تاریخی کوتاهتر، میلنیالها (Millennials) (۱۹۸۱-۱۹۹۶) و نسل زی (Generation Z) (۱۹۹۶-۲۰۱۰) حاکمیت دیجیتالی خود را به امپراتوریهای فناوری پیشرفته واگذار کردهاند. برای درک گستردگی این انحصار و استبداد دیجیتالی دو مورد را از نظر میگذرانیم:
۱- گوگل و موتور جستجوی آن انحصار و توانایی کامل بر مشاهدهپذیری و دسترسی مردم به کسبوکار شما را دارند.
اولویتبندی موتور جستجوی گوگل در مشاهدهی نتایج جستجو در صفحات نخست تعیینکنندهی اصلی است که چه کالاها و خدماتی به فروش روند و چه نوع اخبار و اطلاعاتی در دسترس مردم قرار گیرند.
میزان این انحصار و قدرت گوگل به حدی است که حتی حکومتها را بر آن داشته تا آن را کمی مهار کنند؛ برای مثال کمیسیون اروپا در سال ۲۰۱۷ شرکت گوگل را به خاطر سوءاستفاده از موتور جستجویش برای برتریبخشیدن به کسبوکارهای خود ۲.۴۲میلیارد یورو جریمه کرد. (۲)
۲- در حالی که فیسبوک و توییتر هیچ محتوای رسانهای تولید نمیکنند، بزرگترین شبکههای اجتماعی را در اختیار دارند. اوبر (Uber) به لطف استبداد دیجیتالی خود بزرگترین شرکت تاکسی جهان است، در حالی که مالک حتی یک اتومبیل هم نیست.(۳) ایربیانبی (Airbnb)، بزرگترین ارائهدهندهی مکان اقامت به مسافران هیچ ملکی ندارد. ویکیپدیا خودش مطالب خاصی تولید نمیکند، اما بزرگترین دایرهالمعارف جهان است. به جمع اینها بازارهای خرید و فروش یا مارکتپلیسهایی (Marketplace) را اضافه کنید که بزرگترین فروشگاههای دیجیتالی جهانند، بدون هیچ انباری از کالاها.
"بر همین سیاق در دنیای مجازی نیز کاربران تولیدکنندهی اصلی محتوای رسانهای برای شبکههای اجتماعیاند، اما شرکتهای غولآسای فنآوری پیشرفته از این اطلاعات سود کسب میکنند"به بیان دیگر مردم مانند بردهها به رایگان در مزارع (پلتفرمهای) این شرکتهای بزرگ کار میکنند.
همانند تاریخ طولانی مبارزهی طبقاتی برای کسب حق مالکیت و حاکمیت تاریخچهی کوتاهی از مبارزهی دیجیتالی برای کسب حاکمیت دیجیتالی نیز قابل ذکر است:
در اواخر دههی نود حباب داتکام (dot.com bubble) و هجوم کسبوکارها برای استفاده از اینترنت این نوید را میداد که کسبوکارهای کوچک و کارآفرینان بتوانند از طریق این وبسایتهای خود با شرکتهای زنجیرهای بزرگ رقابت کنند، (۴) اما نتیجه کاملاً برعکس شد؛ مارکتپلیسها این کسبوکارها را بلعیدند و اکنون آنها حجرههای کوچکی از این بازارهای عظیمند. این شرکتها دیگر حتی زحمت دخالت مستقیم در تولید و انتقال کالا را هم به خود نمیدهند.
فصل بعدی تاریخ کوتاه مبارزهی دیجیتالی با رمزارزها و ابداع بلاکچین ورق خورد. بلاکچین این نوید را میداد که مردم با پول رمزی خود بدون نیاز به صنعت مالی انحصاری بانک و دولتها و بانکهای مرکزی به طور غیرمتمرکز با یکدیگر مبادله کنند. فناوری بلاکچین و رمزارزهایی چون بیتکوین یک رؤیای آنارشیستی برای جایگزینی پولهای فیات با بیتکوین در ذهن نسل جوان زنده کرد. در اصل همین انگیزههای ضدتمرکزگرا و شبهآنارشیستی بود که موجب موفقیت بیتکوین شد.
اگرچه بیتکوین به نسل جوان یک صنعت مالی غیرمتمرکز را نوید میداد، اما بسیاری از آنها را گرفتار کسبوکار متمرکز دیگری به نام صرافیهای رمزارز کرد. برخی از این صرافیها کلاهبردار از آب درآمدند. جدا از این رمزارزها هرگز واقعاً وارد دنیای مبادلات خُرد نشدند، بلکه برعکس در اثر کمیابی توافقی بیتکوین از آن به عنوان دارایی برای پس انداز استفاده میشد؛ پس بیتکوین و دیگر کوینهایی که توانستند بقا پیدا کنند، همردیف طلا و نقره به عنوان یک دارایی باارزش (asset) مورد استفاده قرار گرفتند و به جای دنیای مراودلات و معاملات روزمرهی مردم در دنیای سوداگران جا خوش کردند. دولتها و رسانهها با مشاهدهی این تغییرات کارکردیِ رمزارزها به آنها روی خوش نشان دادند و از قیمت بیتکوین و نوسانات بازار رمزارز مانند طلا و نقره گزارش تهیه میشود.
نسل دوم رمزارزها مانند اتریوم این وعده را به نسل جوان داد که میتوانند با رمزارزها کاری بیش از مبادله انجام دهند. برای مثال آنها میتوانند روش مناسبی برای جذب سرمایهگذاری ریسکپذیر برای شرکتهای کارآفرین باشند؛ پس رمزارزها با ایجاد طرحهای آیسیاو (ICO: Initial Coin Offering) میتوانند بار دیگر عرصه را برای کسبوکارهای کوچک مهیا کنند، اما در عمل در ازای هر ده کارآفرین و پروژهی واقعی صدها پروژهی دروغین و کاذب به هدف کلاهبرداری مانند قارچ سربرآوردند.
"اگر نسل جدید مالکیت دیجیتالی را صرفاً به چشم خانهای در متاورس درک کند، شرکتهای فناوری پیشرفته بنای امپراتوریهای خود را بر دوش این بردگان جدید دیجیتالی استوار خواهند ساخت"گرانی روزافزون بیتکوین بسیاری از مردم را وارد بازار کریپتوها میکرد و آنها نیز طعمهی این پروژههای خیالی و کاذب میشدند. مردم سکههای این پروژهها را میخریدند، اما بعد از تاریخ راهاندازی ارزش آنها به سرعت سقوط میکرد، چون در عمل هیچ کسبوکار واقعیای در پس این سرمایهگذاریهای ریسکپذیر وجود نداشت.
انافتیها (None-fungible tokens) تصاویر و دیگر محتویات دیجیتالیاند که مالکیت آنها توسط یک قرارداد هوشمند روی بلاکچین به نام فردی ثبت میشود. آنها ابداع جدیدی نیستند، اما در چند سال اخیر رواج فراوان یافتهاند. اگرچه ظاهراً از انافتیها میتوان برای فروش آثار هنری دیجیتالی و دیگر محتویات دیجیتالی استفاده کرد (که فرصتی است برای هنرمندان هنر دیجیتالی تا از شر دلالان هنری خلاص شوند)، اما در عمل این بازاری است برای هایپ و سوداگری. برای مثال تصویر عکس این مقاله یک تصویر دیجیتالی کوچک است که به قیمت بیش از بیستوسهمیلیون دلار فروش رفته است و فروشندهی آن نه از هنرمندان مشهور، بلکه دو برنامهنویس نسبتاً گمنامند.
(۵) در سال ۲۰۱۲ بیش از نیممیلیارد محتویات دیجیتالی تحت عنوان انافتی فروخته شده است.
متأسفانه تا الان تاریخ کوتاه مبارزهی دیجیتالی با هژمونی شرکتهای بزرگ به پایان رسیده است. هربار امید برای اینکه اینترنت بتواند کفهی ترازو را اندکی به نفع کسبوکارهای کوچک، رسانههای مردمی، کارآفرینان و یک صنعت مالی مستقیم و مردمی سنگین کند، وضعیت بدتر شده است. شاید بتوان این نتیجهی تلخ را گرفت که ماهیت سرمایهداری و منطق بازار آزاد تمرکزگرایی و انحصار را مانند هرجای دیگری بر فضای مجازی حاکم کرده است.
حق حاکمیت دیجیتالی (که معادلی است برای حق حاکمیت سیاسی مردم) الزاماً با افزایش سواد دیجیتالی مردم به دست نمیآید. نسل وای (Generation Y) با وبلاگها و وبسایتهای کسلکنندهی خود، میلینالها (Millennials) با شبکههای اجتماعی سطحی و اکنون نسل زی (Generation Z) با متاورس ترسناک خود نتوانستهاند حاکمیت دیجیتالی را در اختیار بگیرند. دولت آمریکا تاکنون از اعمال قوانین ضدتراست برای مالکیت دیجیتالی طفره رفته است؛ حکومتها برعکس با درک قدرت این شرکتها بر کنترل اطلاعات تلاش دارند با همکاری آنها مانع گردش آزاد اطلاعات شوند.
"همانطور که مالکیت شخصی شهروندان باید محفوظ از تعرض بماند، مالکیت دیجیتالی و اطلاعات شخصی افراد در اینترنت نیز باید مورد حفاظت قانونی قرار بگیرد"واقعیت این است که گوگل، آمازون، توییتر و فیسبوک بزرگتر از آنند که شکست بخورند؛ بنابراین امید چندانی وجود ندارد که قانونگذاری حکومتها حاکمیت دیجیتالی مردم را بر فضای مجازی احیا کند.
احیای حاکمیت دیجیتالی مردم توسط خود مردم ممکن است صورت گیرد. برای شروع «حق حاکمیت دیجیتالی» باید از یک اصطلاح تخصصی مورد استفادهی کارشناسان به مفهومی تبدیل شود که عموم مردم با آن آشنایی داشته باشند و به عنوان یک ارزش و معیار مورد پذیرش قرار گیرد. ظهور بلاکچین اصطلاح تمرکززدایی (decentralization) را از ژارگون تخصصی وارد زبان روزمره نسل جوان کرد. همین اتفاق باید برای مفهوم حق حاکمیت دیجیتالی بیافتد. نسل جوان باید با اختیارات و مسئولیتهای لازم برای حفظ حاکمیت دیجیتالی خود آشنا شود.
اگر چنین شود، از اصل حق حاکمیت دیجیتالی استانداردهایی به وجود میآید که پلتفرمها مجبور خواهند شد خود را با آن تطابق دهند؛ برای مثال کنترل توافقی کاربران و کامیونیتی روی الگوریتمها و مقررات برای استفاده از شبکههای اجتماعی میتواند یک نقطهی شروع مناسب باشد.
پانوشتها: ۱- چیرینوس، کارملا، شخصی به تازگی چهارصدوپنجاههزار دلار پرداخت تا همسایهی اسنوپ داگ در متاورس باشد، مجلهی فرچون، ۲فوریه ۲۰۲۲. ۲- کمیسیون اروپا گوگل را به دلیل سوءاستفاده از تسلط به عنوان موتور جستجو با دادن مزیت غیرقانونی به خدمات خرید مقایسهای خود، ۲.۴۲میلیارد یورو جریمه کرد، وبسایت رسمی کمیسیون اروپا، ۲۷ژوئن ۲۰۱۷. ۳- گودوین، تام، نبرد برای رابط مشتری است، وبسایت تککرانچ، ۴مارس ۲۰۱۵. ۴- توچی، لیندا، حباب داتکام، وبسایت تکتارگت. ۵- ۱۰ مورد از گرانترین انافتیهای فروخته شده تاکنون [بهروزرسانی در ژوئن ۲۰۲۲]، وبسایت سنسوریوم، ۱۰ژوئن ۲۰۲۲.مطالب مرتـبط
- صدوسیوششمین شماره از ماهنامهی خط صلح منتشر شد
- بازداشت گرداننده یک صفحه اینستاگرامی در ساوه
- مصائب دسترسی به اینترنت در ایران؛ ایجاد اختلالات عمدی در کنار فیلترینگ
- شازند؛ بازداشت ۸ شهروند به دلیل انتشار تصاویری در فضای مجازی
- خراسان شمالی؛ بازداشت ۴ شهروند به دلیل انتشار تصاویری در فضای مجازی
برچسب ها: اسنوپ داگ امین قضایی اینترنت بومیان دیجیتال پلتفرم حاکمیت دیجیتالی حباب دات کام خط صلح خط صلح 136 زومرها فضای مجازی کسب و کارهای اینترنتی ماهنامه خط صلح متاورس نسل زد نسل زی نسل هزاره
بدون نظر
نظر بگذارید
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران