اصفهان؛ نصف جهان صفویه
در تاریخ ایران پس از اسلام حکومت صفویه به عنوان نقطه عطفی مهم محسوب می شود چراکه پس از سده ها ایران دوباره به کشوری قدرتمند و مستقل در شرق اسلامی بدل شد و در عرصه خارجی به رقابتی نزدیک با عثمانی پرداخت و داعیه سروری و خلافت عثمانیان بر جهان اسلام را رد کرد و همچنین در عرصه داخلی نوعی یکپارچگی و وحدت ملی ایجاد کرد و به قلمرو داخلی ایران رونق داد که در این عرصه شهرها جایگاه ویژه ای به دست آوردند که مهمترین آنها اصفهان بود که شاه عباس اول آن را به عنوان پایتخت نیز انتخاب کرد تا روز به روز بر اهمیت و اعتبار این شهر افزوده شود.
شاه عباس و اصفهان
اصفهانی ها باید از افتخاری که تاریخ به شهرشان ارزانی داده خشنود باشند زیرا تقریباً هر فردی که کوچکترین مطلبی از این می داند ضرب المثل «اصفهان نصف جهان» را شنیده است که این خودنمایی مغرورانه ثمره دستاوردهای یک تَن است؛ یعنی شاه عباس اول. همانگونه که ویلفرد بلانت می گوید: اصفهان یادبود شاه عباس است، ساختمان میخواهی تماشا کنی بیا اینجا.
بدایت شهرسازی شاه عباس در جسارت خیال و مقیاس عظیم طرح بود که مشتمل بود بر بنای پایتختی بزرگ با خیابان ها، قصرها، دیوانخانه ها، مساجد و مدارس، بازارها، حمام ها، قلعه ها و باغ ها که دست راست شاه در کار عملی ساختن این طرح بلندپروازانه مردی بود به راستی برجسته یعنی شیخ بهاالدین محمد عاملی که به شیخ بهایی معروف است. او به عنوان عالم، فیلسوف، شاعر، مهندس و ... چکیده جامعه صفوی عصر شاه عباس کبیر بود.
البته اصفهان شهری قدیم الاحداث بود اما عظمت آن از زمانی آغاز شد که شاه عباس پایتخت صفویه را از قزوین به آنجا منتقل کرد. اصفهان در مرکز طبیعی جغرافیایی صفوی ها قرار داشت که آن زمان از گرجستان تا افغانستان کشیده شده بود.
"چکیده جامعه صفوی عصر شاه عباس کبیر بود.البته اصفهان شهری قدیم الاحداث بود اما عظمت آن از زمانی آغاز شد که شاه عباس پایتخت صفویه را از قزوین به آنجا منتقل کرد"شاه عباس با انتخاب این شهر بهعنوان پایتخت جدیدش بلافاصله اجرای عملیات علیه ازبکان در مرز شمال شرق را آسانتر کرد و در عین حال اطمینان خود را به اینکه آن قسمت از مرز سرانجام امن خواهد شد، نشان داد. بهعلاوه موقعیت مرکزی تر اصفهان وی را قادر کرد بر امور خلیجفارس کنترل بیشتری اعمال کند که با توجه به افزایش بسیار زیاد بازرگانی و فعالیتهای دیپلماتیک در آن ناحیه طی سلطنت وی، مساله مهمی محسوب می شد.
چهارباغ و نقش جهان
طرح اصلی شاه عباس برای اصفهان دارای ۲ ویژگی کلیدی بود؛ یکی چهارباغ و دیگری میدان نقش جهان. چهارباغ که گفته می شود، نامش را از چهار تاکستانی گرفته که شاه برای تحصیل حق مسیر می بایست بخرد، خیابانی بزرگ بود که از نقطه نزدیک قصر چهل ستون آغاز می شد، حدود یک میل دیگر به سمت جنوب می رفت تا به فضای وسیع باغ های تفریحی مرسوم به هزار جریب می رسید.
دومین ویژگی کلیدی اصفهان شاه عباس میدان عظیم نقش جهان بود که با طول و عرض تقریبی ۵۰۷ و ۱۵۸ متر در شرق منتهی الیه شمالی چهارباغ و با زاویه کوچکی نسبت به آن قرار داشت. این میدان بزرگ که به نام میدان نقش جهان شناخته شده بود، محل دیدار شاه و شهروندان بود. گرداگرد کناره میدان نهری به عرض ۳.۵ متر و عمق ۲ متر جریان داشت و در طول نهر ردیفی از درختان چنار بر رهگذران سایه می افکند.
این میدان روزها اغلب پوشیده از چادر دستفروشان بود و در انبار بازرگانان در اطراف میدان انواع مال التجاره ها و به طور عمده ادویه انبار شده بود و روزانه افرادی از ملیت های مختلف نظیر انگلیسی، هلندی، پرتقالی و ... به این محل می آمدند. شب ها میدان به محل تردد جمعیت زیادی از بازیگران، شعبده بازان، خیمه شب بازان و ... بدل می شد. میدان در ضمن زمین چوگان هم بود و برای دیگر ورزش ها هم به کار می رفت.
"اصفهان در مرکز طبیعی جغرافیایی صفوی ها قرار داشت که آن زمان از گرجستان تا افغانستان کشیده شده بود"(۱)
نگاه جهانگردان به اصفهان
اگرچه اصفهان همچون شیراز شخصی چون حافظ نداشت که اوصافش را برشمارد اما در این میان هستند، سیاحانی که به کرات در این شهر بوده اند و وصفش کرده اند. کنت دوگوبینو نیز در سفرنامه خود می نویسد: اصفهان شگفت آور است. این مجموعه کاخ هایی که به آن چهارباغ نام داده اند و ما در آن اقامت گزیده بودیم، شاید جای منحصربه فردی در جهان باشد و فقط در چنین کاخ های امپراتوری با باغ های وسیع و ابنیه متعدد، به آن شباهت داشته باشد. این تشبیه را بدون قصد و فکر نمی کنم، زیرا سبک ساختمان قدیمی ترین ابنیه اصفهان، تزیینات و نقاشی های آن آشکارا متاثر از سلیقه چینی و یادآور مناسبات نزدیکی ست که حمله مغول و سپس ایجاد روابط بازرگانی بین ۲ امپراتوری به وجود آورده بود. (۲) نظر این جهانگرد مؤید این معناست که ایرانیان، حتی از اقوام مهاجم که کشور آن ها را مورد تعرض قرار داده اند، در راستای پیشرفت هنر و صنعت خود استفاده کرده اند.
همچنین درباره دیدنی های اصفهان از قبیل معماری و سبک بناهای آن محصولات طبیعی و صنایع دستی و هنرهای مردم این شهر هنر پرور، هر یک از جهانگردان توصیفاتی کرده اند.
برای نمونه آمبروزیو کنتارینی ونیزی که از اصفهان دیدن کرده است، درباره نعمت های طبیعی آن می نویسد: اصفهان شهری بسیار وسیع می نماید که در دشتی نهاده است که همه گونه نعمت درآن فراوان است. محصولات غله و میوه فراوان است و این ها را به وسیله آبیاری به دست می آورند. هرگونه میوه ای در آنجا یافت می شود و من در هیچ جا میوه هایی به خوبی میوه های اصفهان ندیده و نچشیده ام. (۳)
جملی کارری سیاح ایتالیایی که در سال ۱۱۰۵ قمری از ایران دیدن کرده است، در خصوص صنایع دستی مردم اصفهان می نویسد: در اصفهان صنعت طلا کاری و نقره سازی و زری دوزی و تهیه ابریشم رواج دارد. هنرمندان گل های ظریفی طرح و روی پارچه ها منعکس می کنند.
"این میدان بزرگ که به نام میدان نقش جهان شناخته شده بود، محل دیدار شاه و شهروندان بود"فلزکاران استاد، ابزار و ظرف پولادی نیز تهیه می کنند. سابقاً اسلحه و ابزار جنگی پولادین در کلکته و دمشق ساخته می شد و در بازارهای اصفهان به فروش می رسید، ولی اکنون هنرمندان اصفهانی خود اسلحه پولادین منقش ظریف تهیه می کنند. (۴)
پاتینجر در سفرنامه خود درباره تابلوهای نقاشی که در قصرهای اصفهان به دست ایرانیان کشیده شده، می نویسد: تابلوهای کار ایرانی ها از موضوعات تاریخی الهام می گیرد و به ترتیبی که می گویند، صورت ها به وجه کاملی با اصل مطابقت دارد. (۵) وی همچنین در مورد بازارهای اصفهان و مقایسه آن با بازارهای شهرهای دیگر ایران می گوید: بازارهای اصفهان از همه بازارهای ایران وسیع ترو بزرگ تر و مفصل تر است، ولی آن طورکه من دیدم، بازار وکیل شیراز یا بازار جدید کرمان به هیچ وجه از نظرشکل و اسلوب و زیبایی مصالح از بازار اصفهان کم تر نیست. (۶)
هرمان نوردن در سفرنامه خود با عنوان «زیر آسمان ایران»، اصفهان را این گونه توصیف می کند: شهر اصفهان برای ایرانیان غرور و افتخار می آفریند همان طور که رم برای ایتالیایی ها و دهلی برای هندی ها غرورانگیز است.
آثار تاریخی اصفهان و سبک های معماری استثنایی آن و بقایای هنرهای تزیینی که در این معماری ها به کار رفته و هنرهای اصیل و دستی و خاطره اقتدار گذشته، جملگی آثاری زنده هستند که شهرت اصفهان را محفوظ می دارند. وی درباره داستان پیدایش اصفهان می نویسد: اصفهان شهری است که بنیان آن با عقل و بینشی چون عقل و بینش سلیمان و تدبیر و دانشی چون تدبیر و دانش آصف وزیر گذارده شده است. (۷)
منابع
۱- راجر سیوری، ایران عصر صفوی، کامبیزعزیزی، انتشارات سخن، ۱۳۶۶، ص ۱۳۸.
۲- سفرنامه ونیزیان در ایران(شش سفرنامه)، ترجمه منوچهر امیری، خوارزمی، ص ۱۴۰.
۳- سفرنامه کارری، ترجمه عباس نخجوانی، اداره فرهنگ و هنر آذربایجان شرقی، ۱۳۴۸، ص۱۴۸.
۴- سفرنامه پاتینجر، ترجمه و نگارش شاپورگودرزی، کتاب فروشی دهخدا، ۱۳۴۸، ص۲۷۸.
۵- همان، ص۲۷۹.
۶- نوردن، هرمان «زیرآسمان ایران» ترجمه سیمین سمیعی، دانشگاه تهران، ۱۳۵۶، ص۱۱۵.
۷- همان، ص ۱۱۶.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران