سریال یاغی قسمت ۶ ششم

پندار - ۲۷ خرداد ۱۴۰۱

در ایستگاه اتوبوس دوستان جاوید با تشنج حواس نازی(دوست ابرا) را پرت کرده و گوشی او را می‌قاپند، سپس رمز گوشی را عوض کرده و دم در خوابگاه آن‌را تحویل جاوید می‌دهند. رضا از نازی خوشش آمده و می‌خواهد پس از اتمام کار جاوید، گوشی را تحویل او دهد، که جاوید می‌گوید با تاکسی برایش می‌فرستد‌. جاوید تشکر کرده و خلیل او را نصیحت می‌کند مراقب رفتارش باشد.

جاوید در خیابان مرتب با ابرا که عکس پروفایل او گردنبندی است که به جاوید هدیه داده، تماس تصویری می‌گیرد. بالاخره ابرا پاسخ داده، در خیابان است و می‌گوید چون پدرش خانه بوده نمی‌توانسته پاسخ دهد، جاوید خود را در دوربین نشان می‌دهد و می‌پرسد چرا اجازه نداده نازی شماره‌اش را به او بدهد؟

ابرا گریه می‌کند و می‌گوید دیگر حرف زدنشان فایده‌ای ندارد، می‌خواسته جاوید او را فراموش کند، جاوید گریه می‌کند و می‌گوید نفسش به او بند است، مگر انسان می‌تواند نفس کشیدنش را فراموش کند. ابرا از سختی سه ماه گذشته می‌گوید و اینکه پدرش تهدید کرده اگر با جاوید ارتباط داشته باشد، دایی‌های او جاوید را سر به نیست خواهند کرد.

"در ایستگاه اتوبوس دوستان جاوید با تشنج حواس نازی(دوست ابرا) را پرت کرده و گوشی او را می‌قاپند، سپس رمز گوشی را عوض کرده و دم در خوابگاه آن‌را تحویل جاوید می‌دهند"صورت پر خون او کنار دریاچه یادش هست و باید بسوزند و بسازند. جاوید می‌گوید آدم سوختن و ساختن نیست و کاری می‌کند که با سربلندی پیش او و خانواده‌اش برود.

تمرینات سخت جاوید را می‌بینیم، بهمن رو به بچه‌ها می‌گوید: “آنقدر تمرین کنید تا خون بالا بیاورید، آنچنان خسته و کوفته باشید که شب نتوانید بخوابید. به مسابقات کشوری و جهانی فکر کنید، فکر نکنید استانی‌ها را باختید. باید از مرز خستگی و درد بگذرید. شما از درد بزرگترید.

من در تک تک شما گذشته خود را می‌بینم، اگر برای من اتفاق نیفتاد، برای شما باید اتفاق بیفتد. نشان دهید که اندازه شما بیش از حد تصورتان است، فقط اگر هدف بزرگی داشته باشید.”

این را هم ببینید:  سریال جیران قسمت ۱۱ یازدهم - تیزر

در میان تمرین بارها جاوید از فرط خستگی می‌نشیند، اما مربی کنار او فریاد زده و او را بلند می‌کند.

عاطی در لابی خوابگاه منتظر جاوید است، جاوید می‌رسد، او به جاوید می‌گوید طلا گفته بیاید، جاوید استرس دارد که کاری کرده باشد و عاطی می‌گوید صدای طلا شاکی نبوده، طلا و رحمان می‌رسند، مکمل غذایی را تحویل اکبری می‌دهند و اوضاع را می‌پرسند. طلا کنار جاوید و عاطی نشسته و می‌گوید اگر جاوید در مسابقات استانی مقام کسب کند، یک خانه مبله را موقت به او و عاطی می‌دهند تا با هم زندگی کنند و جاوید نگران تنهایی عاطی نباشد، جاوید و عاطی تشکر می‌کنند و جاوید می‌گوید صد مدال بدست می‌آورد، طلا می‌خواهد کسی راجع به این موضوع نداند، جاوید می‌گوید او به همه لطف دارد، اما او به کسی نخواهد گفت، رحمان سری تکان می‌دهد به نشانه نارضایتی و از طلا می‌خواهد زودتر بروند.

آنها می‌روند و عاطی از جاوید می‌خواهد قدر این فرصت را بداند، جاوید تعریف می‌کند که بهمن و طلا هزینه عمل کمر پدر محسن را نیز پرداخته‌اند.

بیشتر ببینید:

خصوصی: دانلود سریال یاغی قسمت ۶ + پاورقی

۲۷ خرداد ۱۴۰۱

دانلود سریال جیران قسمت ۲۰

۲۷ خرداد ۱۴۰۱
قبلی بعدی

شب در خوابگاه جاوید روی تخت نشسته و گردنبند هدیه ابرا را به گردنش انداخته.

حامد در مطبوعاتی از آقایی می‌پرسد نتیجه ازدواجش با خانم رحمانی چه شده و او می‌گوید پس از عقد مهریه را اجرا گذاشته و دویست میلیون از او گرفته است. عاطی کنار در است و به حامد می‌گوید لازم نبوده تا آنجا بروند، هر چه لازم بود بداند، خودش گفته، حامد می‌گوید می‌خواهد دل عاطی با او صاف شود، برادر دختر زیر حکم اعدام است و آنها برای جور کردن دیه، از ازدواج و مهریه استفاده می‌کنند. عاطی می‌گوید اگر حامد کنار دریاچه، در کارت پستال بزرگ شده، او میان گرگ‌ها بزرگ شده است، حامد می‌گوید او را برده تا خانواده‌اش و زندگی ساده آنها را ببیند، او عشق را می‌فهمد.

"رضا از نازی خوشش آمده و می‌خواهد پس از اتمام کار جاوید، گوشی را تحویل او دهد، که جاوید می‌گوید با تاکسی برایش می‌فرستد‌"عاطی می‌گوید در زندگی خیلی سختی کشیده و فکر نمی‌کرده عاشق شدن او نیز همراه دردسر باشد و از حامد می‌خواهد پول همسر سابق را جور کرده و بپردازد تا از شرش خلاص شود، حامد می‌گوید فدای یک خنده او.

این را هم ببینید:  شبنم مقدمی از انصراف در سریال جیران خبر داد

در مسابقه استانی جاوید چهارصد گرم اضافه وزن دارد و داور می‌گوید نمی‌تواند مسابقه دهد، مربی و رحمان می‌خواهند گذشت کند و بهمن زمان را پرسیده و می‌گوید کم خواهد کرد.

جاوید لباس پوشیده، هوازی سنگین کار می‌کند، از پا افتاده و بهمن او را بلند می‌کند و می‌گوید هیچ قدرتی در جهان نمی‌تواند جلودار کسی باشد که هدف دارد. جاوید ورزش می‌کند، سپس روی باسکول می‌رود و داور می‌گوید پنجاه گرم اضافه دارد، جاوید لباس زیر خود را می‌کند، سپس مجدد دوبنده را می‌پوشد و وزن او نرمال می‌شود، داور از حرکت او شاکی می‌شود اما می‌پذیرد.

شب ابرا و جاوید تلفنی صحبت می‌کنند و ابرا از قرارگرفتن او در مسیر درست ابراز خوشحالی کرده و می‌گوید دفعه بعد قبل از زنگ زدن باید عکس مدال …

… امتیاز می‌گیرد، سپس جاوید حریف را ضربه فنی کرده و برنده کشتی می‌شود. در مسابقه بعدی نیز کشتی‌گیر باشگاه بهمن‌ پیروز شده، سپس باز جاوید به میدان می‌رود، باز برنده می‌شود. در کشتی بعدی کشتی‌گیر باشگاه بهمن‌ شکست می‌خورد. کشتی‌ها یکی پس از دیگری انجام شده و باز نوبت جاوید می‌رسد و برنده می‌شود.

حریف بعدی او دو بار قهرمان استانی شده، بهمن می‌گوید جاوید نبوده که او قهرمان شده، به تشک رفته و او را رنده می‌کنی. مسابقه شروع می‌شود، در ابتدا حریف امتیاز گرفته، سپس جاوید امتیاز می‌گیرد، مربی حریف اعتراض کرده، اما پس از بازبینی جاوید برنده میدان می‌شود. جاوید برنده مدال طلا می‌شود. دوستان جاوید برای او رپ سروده و تقدیم او می‌کنند، جاوید از آنها دعوت می‌کند تا در میهمانی پس فردا شب همراه او باشند، چون بهمن همه را با خانواده دعوت کرده است.

این را هم ببینید:  با عروسک‌های برنامه مهمونی ایرج طهماسب آشنا شوید

طلا، جاوید و عاطی را به خانه مبله برده و می‌گوید امیدوار است بنر قهرمان جهانی را بر سر همان خانه نصب کنند، خانه دو طبقه بوده و با توجه به اینکه ساکن طبقه بالا، آقایی است که به نروژ رفته، دربست در اختیار آنهاست، جاوید نمی‌داند با چه زبانی تشکر کند. طلا می‌رود و جاوید و عاطی حسابی خوشحالی کرده و جای مادرشان را خالی می‌کنند.

عاطی پروجکشن را روشن کرده، آهنگی از ویگن پخش می‌شود و جاوید می‌رقصد.

روز بعد جاوید هدفون به گوش به سمت باشگاه می‌رود، که اسی از پشت به او ضربه زده، او را داخل جوی آب می‌اندازد و پا روی دست او گذاشته و می‌گوید جوری انگشتانت را له می‌کنم که حتی نتوانی یک قل دو قل بازی کنی، چه برسد به کشتی.

منابع خبر

اخبار مرتبط

پندار - ۲۷ خرداد ۱۴۰۱
پندار - ۱۰ خرداد ۱۴۰۱
خبر آنلاین - ۴ شهریور ۱۴۰۰
پندار - ۱۴ خرداد ۱۴۰۱