دختران کار کابل؛ دکتر گفت 'دخترت حامله است'
Image caption
"سه دختر را میشناسم که از این آقا حامله شدهاند"
بنفشه (نام مستعار) که با مادرش به استودیوی بیبیسی در کابل آمده بود، گفت که حدود یازده ساله بودم، که در منطقهای در غرب کابل خریطه (کیسه) پلاستیکی میفروختم که یک دختر هم سن و سالم با من خواهرخوانده (دوست صمیمی) شد. سپس به من و چند کودک دستفروش دیگر گفت که بیایید شما را به یک کورس (کلاس) میبرم که به کودکان خیابانی هم نقاشی و خطاطی یاد میدهد و هم کمک میکند."
بنفشه گفت که "با این دختر رفتیم به ما گفتند که در بیرون منتظر باشیم و به نوبت وارد ساختمان شویم. وقتی نوبت من رسید، به داخل اتاق رفتم، کسی دهنم را بست، بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم، مردی که در آنجا بود به من گفت برو فردا صبح بیا کمکت خواهم کرد. از این حادثه به پدر و مادرم چیزی نگفتم ولی بسیار ترسیده بودم، این دخترک به من هشدار داده بود که به کسی چیزی نگویم."
فردای آن روز بنفشه بازهم به امید دریافت کمک و به گفته خودش تا شام آن روز در بیرون این کورس نقاشی منتظر میماند، وقتی نوبتش میرسد، همان فردی که روز اول به او وعده کمک داده بود، او را به داخل کورس فرا میخواند، بازهم "دهن او را با چیزی میبندد" و بنفشه بازهم بیهوش میشود.
"مادرش از او مراقبت میکند و خودش برای پیداکردن لقمه نانی آستین بالا میزند و در خانهها صفاکاری/پاککاری میکند"
بنفشه میگوید: "وقتی به هوش آمدم، سرم میچرخید، دلم بد میشد (تهوع داشتم) تنبانم (شلوارم) در تنم نبود، بسیار وارخطا (گیج) شده بودم، این کاکا (مرد) به من گفت هوش کرده باشی (حواست باشد) به کسی در این باره چیزی نگویی."
"دخترت حامله است"
بنفشه حس بدی داشت، میدانست اتفاق بدی افتاده است اما به کسی چیزی نمیگفت. او بعد از این رویداد به شدت بیمار میشود. دیگر نمیتواند برای فروختن خریطههای پلاستیکیاش برود. مادرش از او مراقبت میکند و خودش برای پیداکردن لقمه نانی آستین بالا میزند و در خانهها صفاکاری/پاککاری میکند.
مادر بنفشه میگوید: "بعد از چهار ماه دخترم بسیار مریض شد، او را به شفاخانه (بیمارستان) بردم و داکتر به من گفت که دخترت حامله است."
بنفشه مورد بازجویی قرار میگیرد و از او میپرسند که این طفل از کی است؟ بنفشه میگوید "یک مرد، آن کاکایی که قرار بود به من کمک کند، به من تجاوز کرده است".
پدر بنفشه یک همسر دیگر گرفته است و با مادر بنفشه و فرزندان خود رابطهای ندارد. مادر بنفشه با موسسه حمایت از کودکان خیابانی در افغانستان، تماس میگیرد و این موسسه آنها را به سارنوالی (دادستانی) معرفی میکند.
دادستانی کل این کودک یازده ساله باردار را به یک خانه "امن" میفرستد. بنفشه دو شب را در آنجا سپری میکند اما دلش برای مادرش تنگ میشود و میخواهد به خانه برگردد. شکمش هر روز بزرگتر و حالش بدتر میشود، با این وجود برای پیگیری پروندهاش راه بسیار طولانی را همراه با مادرش پیاده طی میکند و برای پیگیری پروندهاش به دادستانی میرود. تا اینکه در نهایت به شدت بیمار و بستری میشود.
"بنفشه دو شب را در آنجا سپری میکند اما دلش برای مادرش تنگ میشود و میخواهد به خانه برگردد"
موسسه حمایت از کودکان خیابانی سعی میکند مسئولیت پیگیری پروندهای این خانواده بیکس و بیبضاعت را برعهده بگیرد. اما به گفته فردی که پیگیر کارهای بنفشه در موسسه حمایت از کودکان خیابانی است مسئول مقامهای سارنوالی (دادستانی) "جزییات پرونده بنفشه" را با او شریک نمیکردند و او مجبور شد پای خود را از این قضیه بیرون کند.
هرچند عبدالحمید صمدی، مشاور معاونیت لوی سارنوالی (دادستانی کل) در امور منع خشونت علیه زنان و کودکان و سینا شنا منصور، معاون دادستان کل در امور مبارزه با خشونت علیه زنان و رسیدگی به تخلفات اطفال هر دو در مصاحبههای جداگانه با بیبیسی در رابطه به پرونده بنفشه تاکید کردند که دادستانی تحقیقات خود را تکمیل و متهم را به دادگاه ابتدایی معرفی کردهاند.
براساس گفتههای خانم منصور و آقای صمدی، فرد متهم بازداشت شد. بنفشه میگوید پنج کودک خیابانی دیگر که از زمره دوستان و همبازیهایش بودند، نیز از سوی همین فرد که ادعا میشود "سرحلقه افراد پدوفیل زورمند" است، مورد "سوءرفتار و تجاوز جنسی" قرار گرفتهبودند و دو تن از آنها علیه او شهادت دادند.
اما این فرد ابتدا ادعا میکند که "عقیم" است، ولی نتایج آزمایشهای طب عدلی (پزشک قانونی) او را "سالم" تثبیت میکنند. بعد او مدعی میشود که بیمار است و نباید زندانی شود.
خانواده بنفشه میگوید که پرونده از دادگاه ابتدایی به دادگاه استیناف و از آنجا پس از طی مراحل به دادگاه عالی فرستاده میشود.
در همین حال، مادر بنفشه که احساس میکند "آبرویش رفته و رویش سیاه شده" برای حفظ آبروی خانواده، بنفشه را که دیگر شکمش خیلی بزرگ شده است، زیر لحاف در یک اتاق به دور از چشم همسایهها و خویشاوندان خود پنهان میکند.
زمان زایمان فرا میرسد، مادر بنفشه او را با تاکسی به زایشگاهی در شهر کابل میبرد، کودک در راه به دنیا میآید.
"شکمش هر روز بزرگتر و حالش بدتر میشود، با این وجود برای پیگیری پروندهاش راه بسیار طولانی را همراه با مادرش پیاده طی میکند و برای پیگیری پروندهاش به دادستانی میرود"بنفشه به بیمارستان میرسد، "نوزاد اما ناپدید "میشود، مادر به شدت نگران بنفشه است که خونریزی شدید دارد.
دیری نمیگذرد که فرد متهم به گفته خانواده بنفشه و پیگیر پرونده او در موسسه حمایت از کودکان خیابانی، در "اثر نفوذ افراد بلند رتبه نظامی" آزاد میشود و وقتی پرسوجو میشود به آنها گفته میشود که "مادر بنفشه انصراف داده است".
اما مادر بنفشه میگوید: "یک زن و یک مرد نزد من آمدند و یک کاغذ را نشان دادند و گفتند که در اینجا شست کن (نشان انگشت خود را بگذار) و ما قضیه را دنبال میکنیم. من زن بیسوادی هستم و نمیدانستم که از من انصراف میگیرند."
- افشاگر بدرفتاری جنسی با کودکان در لوگر 'از افغانستان خارج شده است'
- زنان افغانستان؛ چرا زنان قربانی تجاوز در جایگاه متهم مینشینند؟
سینا شنا منصور، معاون لوی سارنوالی در امور مبارزه با خشونت علیه زنان و رسیدگی به تخلفات کودکان در یک تماس تلفنی به من (نویسنده) گفت: "طفلک سالم به دنیا آمده بود و برای تثبیت این قضیه از او برای آزمایش دیانای نمونه گرفته شد و به کانادا ارسال شد. نتایج برگشت و نشان داد که فرد مظنون پدر این کودک نیست."
دختری دیگری بنام شیلا (نام مستعار) در گفتگو با بیبیسی در حضور مادرش گفت: "حدود پانزده ساله بودم که در کابل ساجق (آدامس) فروشی میکردم.
برادر ندارم، پدرم مریض است و بیماری شکر (قند) دارد. مجبور شدم با این آقا چند بار رابطه جنسی داشته باشم، پول خوبی میداد، از سه صد افغانی تا هزار افغانی هم به دختران برای رابطه جنسی میداد."
Image caption
'او پولدار است و ما غریب هستیم'
ماری (نام مستعار) دوازه ساله، یکی دیگر از دختران خیابانی میگوید: "سه دختر را میشناسم که هرسه شان از این آقا حامله شدهاند. من خودم برای دوای (داروی) پدرم به پول ضرورت داشتم و یکبار با او کار بد کردم که برایم دوهزار افغانی داد و دوای پدرم را خریدیم. یک دختر را میشناسم که مادر نداشت و پدرش پودری (معتاد) بود و به دختر خود گفته بود هرکار میکنی بکن و پول پودر مرا پیدا کن و این دختر مجبور بود این کار را کند."
یک پسر نوجوان که در این کورس کار میکرد، در گفتوگویی با بیبیسی گفت:"این آقا تنها خودش با دختران کارهای بد نمیکرد، موترهای شیشه سیاه و بدون نمبرپلیت (پلاک) میآمدند و این دختران را با خود میبردند. یک روز خودم داخل تشناب بودم و دیدم که آمدند و دو دختر را بردند.
"موسسه حمایت از کودکان خیابانی سعی میکند مسئولیت پیگیری پروندهای این خانواده بیکس و بیبضاعت را برعهده بگیرد"او با افراد پولدار و قدرتمند رابطه دارد."
حق نشر عکس
Getty Images
Image caption
دختران کار خیایانی در طعمه آسان افراد پدوفیل هستند
پیگیر پرونده بنفشه در موسسه حمایت از کودکان خیابانی افغانستان، همچنین مدعی است که مجرمان پولداران و زورمنداناند. او میافزاید: "فرد مجرم عضو یک باند جنایتکار و پدوفیل است. آنها دختران خردسال خیابانی را شکار و مورد تجاوز قرار میدهند. آنها به دست کودکان خیابانی به من پیام می فرستادند و هشدار دادند که اگر از پیگری این پرونده دست نکشم، کشته خواهم شد. برخی از این مردان به این کودکان ظاهرا گفته اند که از همبستر شدن با زنان بزرگسال لذت نمی برند و کودکان زیر سن را ترجیح میدهند."
دادگاه عالی حکم برائت متهم را در قضیه بنفشه صادر کرده است.
بنفشه و مادرش اما میخواهند این پرونده دوباره باز شود و مجرم به جزای اعمالش برسد.
- کودکان خیابانی افغان؛ از تحقیر در خیابان تا کسب مقام جهانی
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران