سریال سیب ممنوعه قسمت ۳۷۸ سیصد و هفتاد و هشت

پندار - ۲۰ فروردین ۱۴۰۱

 

هنگامی که مریچ دوعان را می بوسد، ییلدیز وارد اتاق دوعان شده و با دیدن این صحنه شوکه می شود. او با حرص می‌گوید‌:«ببخشید مزاحم شدم.» سپس سریع بیرون می رود. دوعان دنبال ییلدیز می رود و میخواهد به او توضیح بدهد،اما ییلدیز می‌گوید‌ که نمی‌خواهد چیزی بشنود و می رود. اندر از لای در اتاق خود این صحنه را میبیند و خوشحال می شود.

دوعان به اتاق برگشته و با عصبانیت با مریچ به خاطر کارش دعوا میکند. مریچ می‌گوید که به خاطر انرژی که بینشان بوده و حرفهایی که دوعان زده است این کار را کرده است.

" هنگامی که مریچ دوعان را می بوسد، ییلدیز وارد اتاق دوعان شده و با دیدن این صحنه شوکه می شود"دوعان به او هشدار میدهد که او متأهل است و مریچ باید به خودش بیاید و او فقط دوستِ دخترش است. مریچ با ناراحتی معذرت خواهی کرده و بیرون می رود.

چاتای در خانه خود مشغول بازی با هالیت جان است. سداعی می‌گوید‌ که حس میکند او و ییلدیز دوباره با هم آشتی میکنند. چاتای می‌گوید‌ که او به خاطر پسرش هرکاری انجام می‌دهد و باید ببینند که چه می شود.

چاتای با ییلدیز تماس گرفته و می‌گوید‌ که میخواهد هالیت جان را به شهر بازی ببرد و از او نیز میخواهد که بیاید. او می‌گوید که ییلدیز به آدرسی که او می‌گوید برود و ماشین را به سداعی بدهد و خودش با ماشین چاتای همراهش بیاید.

اندر با هاندان قرار گذاشته و در کافی شاپ پیش او می رود و با خوشحالی خبر میدهد که نقشه اش عملی شده است و اعتماد ییلدیز نسبت به دوعان از بین رفته است.

او می‌گوید که به تحریک کردن مریچ نسبت به دوعان ادامه خواهد داد.

این را هم ببینید:  سریال امپراطوری سلجوقیان قسمت ۱۷۰ صد و هفتادم با دوبله فارسی

سداعی به عمد سویچ ماشین ییلدیز را به خانه دوعان برده و به آیسل تحویل می‌دهد و می‌گوید که چاتای و ییلدیز با هم هستند. آیسل موضوع را به آسمان می‌گوید‌. آسمان عصبی شده و با ییلدیز تماس میگیرد تا از او حساب پس بگیرد. ییلدیز می‌گوید که وقتی به خانه رفت صحبت میکنند.

هاندان به رستوران می رود. کومرو از دیدن او عصبی می شود و از او میخواهد که برود.

"دوعان دنبال ییلدیز می رود و میخواهد به او توضیح بدهد،اما ییلدیز می‌گوید‌ که نمی‌خواهد چیزی بشنود و می رود"هاندان با اصرار از کومرو میخواهد که همراه او به جایی برود. کومرو با اکراه قبول میکند.

چتین به دوعان خبر میدهد که ییلدیز به خانه نرفته است.دوعان با ییلدیز تماس میگیرد. ییلدیز با حرص می‌گوید که با چاتای و هالیت جان به شهربازی آمده است. دوعان از او فرصت میخواهد تا همه چیز را توضیح بدهد. ییلدیز یادآوری میکند که آنها زن و شوهر واقعی نیستند.

سپس می‌گوید که بعداً صحبت میکنند و تماس را قطع میکند. دوعان از اینکه چاتای از هر فرصتی برای نزدیک شدن به ییلدیز استفاده میکند، عصبی می شود.

هاندان کومرو را به خانه ای برده و می‌گوید که برای زندگی به آنجا برود و دیگر در رستوران کار نکند. کومرو با حرص می‌گوید که نمیخواهد او را ببیند. سپس می رود.

مریچ به خانه اندر رفته و به خاطر اینکه اندر به او دروغ گفته بود با او بحث میکند. اندر حرفهای خود را تکرار کرده و می‌گوید که دوعان به خاطر ییلدیز مقابل او علاقه اش را انکار کرده است.

"اندر از لای در اتاق خود این صحنه را میبیند و خوشحال می شود.دوعان به اتاق برگشته و با عصبانیت با مریچ به خاطر کارش دعوا میکند"اندر می‌گوید که دوعان او را دوست دارد و دوباره سراغش خواهد آمد.

این را هم ببینید:  سریال راهزنان قسمت ۵۲ پنجاه دو

در خانه اکین، غمزه در مورد کومرو با اکین صحبت کرده و میپرسد که آیا او عاشق کومرو شده است؟ اکین چنین چیزی را انکار کرده و می‌گوید که چون زندگی کومرو مانند گذشته او بوده است، او را درک کرده و از او حمایت میکند. همان موقع هاندان به خانه اکین رفته و از او خواهش میکند که به او کمک کند تا کومرو را ببیند.

ییلدیز در شهربازی هنگام پرتاب توپ، توپ را ناخواسته به چشم چاتای می زند.چاتای می‌گوید که چشمش آسیب دیده است و بزرگنمایی میکند. آنها به بیمارستان می روند و دکتر چشم چاتای را که آسیب خاصی ندیده است، پانسمان میکند. چاتای از دکتر میخواهد که برای او چند روز استراحت بنویسید تا همسر سابقش عذاب وجدان بگیرد و بتوانند آشتی کنند. دکتر چنین چیزی را قبول نمیکند.

چاتای از اتاق بیرون آمده و پیش ییلدیز می رود.سپس ییلدیز و چاتای هر کدام به خانه خود می روند.

در خانه دوعان، او به اتاق پیش ییلدیز می رود و میخواهد با او صحبت کند، اما ییلدیز همچنان نمیخواهد چیزی بشنود. بعد از دوعان، آسمان به اتاق پیش ییلدیز می رود و ییلدیز ماجرای بوسیدن مریچ را تعریف میکند. آسمان رابطه بین مریچ و دوعان را باور ندارد و از اینکه ییلدیز با چاتای بیرون رفته است، او را سرزنش میکند.

شب مریچ با چاتای تماس گرفته و با او در کافه قرار می‌گذارد. او ماجرای دوعان را برای چاتای تعریف می‌کند و می‌گوید که اندر او را بازی داده است. چاتای می‌گوید که در واقع نزدیک شدن او به دوعان خوب است و با این کار ییلدیز از دوعان جدا می شود و دوعان برای مریچ می ماند.

.

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبرگزاری میزان - ۲۳ اسفند ۱۳۹۹
رادیو زمانه - ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰
پندار - ۲۰ فروردین ۱۴۰۱

دیگر اخبار این روز

خبرگزاری مهر - ۲۰ فروردین ۱۴۰۱
خبرگزاری دانشجو - ۲۰ فروردین ۱۴۰۱
خبر آنلاین - ۲۰ فروردین ۱۴۰۱
خبر آنلاین - ۲۰ فروردین ۱۴۰۱