راستگرایی دینی پس از ترامپ
*آیا میتوان پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ را مرهون حمایت و پشتیبانی راستگرایان دانست؟
بله دقیقا. به اعتباری هسته مرکزی طرفداران ترامپ در این انتخابات راستگرایان بودند و اصولا انتخاب پنس به عنوان معاون ریاست جمهوری به دلیل موقعیت برجسته او در میان راستگرایان بود و بخشی از مطالبی که او گفت مانند تغییر پایتخت از تلآویو به بیت المقدس عملا برای جذب حداکثر راستگرایان بسمت خودش بود و به همین علت هم آنها ترامپ را علیرغم شخصیت نامناسب اخلاقیاش، او را به عنوان کسی که فرستاده خداوند است میدانستند و در جهت تحقق آنچه را که راستگرایان در ذهن، فکر و اعتقاد داشتند. حتی در آن زمان در پوسترها و تبلیغات اینترنتی که پخش میکردند، او را در هاله ای از نور نشان میدادند و یا تصاویر دیگری که نشان دهنده این بود که او فرستاده خداوند است در جهت تحقق بخشیدن به اموری که آنها بدان معتقد بودند بویژه در مورد بازگشت یهودیان به فلسطین به مثابه مقدمه نزول عیسی مسیح(ع).
*آیا شکست ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ به معنی شکست راستگرایان در امریکا است؟
خیر به معنی شکست نیست اما یک نوع سکته و توقفی در آن هیجان فوق العاده شدیدی که وجود داشت، ایجاد شده است. در طی این چهارسال راستگرایان پیوسته افراطیتر شدهاند و اوج آن انتقال پایتختی به بیتالمقدس بود و آنطور که ترامپ چندی پیش گفت خوشحالی راستگرایان با اینکه مسیحی هستند از این انتقال بیش از شادی خود یهودیان بود. همچنین به رسمیت شناختن سرزمینهای اشغالی در جولان به عنوان بخشی از سرزمین اسراییل و همینطور "معامله قرن".
"*آیا میتوان پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ را مرهون حمایت و پشتیبانی راستگرایان دانست؟بله دقیقا"این همه پیوسته موجب هیجانات بیشتر آنها شد. اوج این هیجانات به مبارزات انتخاباتی ترامپ بازمیگشت که به تعبیر خودمانی برای او سنگ تمام گذاشتند، از کشیش ها و مقامات دینی و اجتماعی گرفته تا مردم عادی. هیچیک از طرفداران وی چنین نبود که صرفا به رأی دهند، تبلیغات وسیعی به راه انداختند و دیگران را تشویق کردند که به او رأی دهند. برای آنها به معنای واقعی یک کارزار تبلیغاتی بود و به همین علت است که نمیخواهند شکست ترامپ را بپذیرند و حتی از او میخواهند که برای ۲۰۲۴ دوباره خود را کاندید کند.
*آیا ترامپ هم به همان اندازه در جهت آمال و اهداف راستگرایان چه در داخل و چه در عرصه جهانی به همان تعبیر سنگ تمام گذاشت؟
بله. به این معنا که به مسایلی که آنها حساسیت داشتند یا تحقق بخشید و یا تلاش کرد آنها را انجام دهد.
از بزرگداشت کریسمس به عنوان عید دینی گرفته، و نه روزی که صرفا به دلایل تاریخی و سنتی آن را گرامی میدارند، تا مخالفت با موضوع سقط جنین و اخراج همجنسگرایان از ارتش، تا کمکهای مالیاش به مراکز کلیسایی. این اقدامات بگونهای بود که حتی متدینین کاتولیک هم که اونجلیکال نبودند نسبت به او گرایش یافتند و حتی برخی از کاردینال های کاتولیک امریکایی، مانند کاردینال ریموند بورک و کاردینال مایکل دولان، در مراسمی که جهت تایید ریاست جمهوری او بود، شرکت کردند و از مردم خواستند به او رای بدهند. بورک قبلا در واتیکان بود و دولان هم اکنون کاردینال نیویورک است.
*آیا شبیه به همین موقعیت را بوش پسر نتوانست بین مذهبیها و اصحاب کلیسا کسب کند با اینکه به عنوان رییس جمهوری مذهبی شناخته شده بود؟
خیر. البته بوش پسر به تعبیر خودش شخصا یک فرد "دوباره تولد یافته" و یا "reborn" بود و این را صریحا و مکررا میگفت و در صحبتهایش هم در آنجایی که به دین و کتاب مقدس مربوط میشد سخنانش کاملا اونجلیکالی بود، از جمله وقتی درباره عمر جهان از او سوال کردند، رقمی را حدود ۵۷۰۰ سال گفت که رقم دقیقش را به یاد ندارم. به هرحال این عدد بر اساس سفر تکوین عهد عتیق است که عمر جهان را چنین میداند.
" همچنین به رسمیت شناختن سرزمینهای اشغالی در جولان به عنوان بخشی از سرزمین اسراییل و همینطور "معامله قرن""اما به هرصورت موقعیت ترامپ را نداشت.
*با این حساب آیا قدرت راستگرایان کاهش پیدا میکند و اگر این اتفاق نمیافتاد تا کجا پیش میرفتند؟
عمده این است که از آن اوج هیجانی افتاد. آن هیجان، هیجانی خطرناکی بود و اگر ترامپ پیروز شده بود در ۴ سال آینده در آن صورتی که می توانست جامعه امریکا از چالش های داخلی نجات دهد و تمامیت و ثبات داخلیاش را حفظ کند، با توجه به اعتقادات و اعمال اینها وضع سیاسی و دینی جهان خیلی تغییر میکرد. من فقط پیآمدهای دینیاش را میگویم. در امریکای لاتین و همچنین در افریقای سیاه، کلیسای اونجلیکال بهشدت رشد می کرد و همینطور در آسیای دور، هندوییسم در هند بمراتب افراطیتر میشد و اصالتگرایان یهودی در موقعیت فراتری چه در داخل اسراییل و چه در بیرون اسراییل و بویژه در امریکا، قرار میگرفتند. حتی احتمالا افراطگرایی بودیستی که در حال حاضر چندان قوی نیست، نیرومندتر میشد.
و بالاخره آن نوع اسلامی که درحال حاضر کشوری چون امارات آن را نمایندگی میکند، در موقعیت مناسبتری قرارمیگرفت. حال اینکه این اسلام اماراتی چیست، بحث مستقلی است.
اینکه گفته شد در صورتی که میتوانست جامعه امریکا را از چالشهای داخلی نجات دهد به این علت بود که واقعا ادامه آن سیاست تهدیدی بزرگ برای ثبات اجتماعی و حتی تمامیت این جامعه بود و کسان فراوانی از خود امریکاییها در این زمینه گفته و نوشتهاند.
*پیش از این فرموده بودید که بین ترامپ و نتانیاهو اتحاد نانوشتهایست و اگر این نبود جهان شاهد چنین تحولاتی در اسراییل و منطقه نبود. آیا با این شکست و سکت در پیشروی راستگرایان، تاثیری در رابطه اسراییل با متحدان عربش خواهد داشت؟
رابطه بین این سه کشور یعنی امارات و بحرین و سودان با اسراییل رابطهای عادی نیست، مثلا بدانگونه که بین مصر و اسراییل یا اردن و اسراییل شکل گرفت. نوعی شتاب غیرقابل فهم از جانب این کشورها بویژه امارات و همچنین بحرین برای توسعه رابطه هرچه بیشتر و در همه زمینه ها با اسراییل وجود دارد و این جریان خود اسراییلی ها را هم متعجب کردهاست زیرا انتظار چنین اقبالی را نداشتند این روابط در مورد این دو کشور به سرعت درحال نهادینه شدن است. بویژه در بخش تجاری و ترابری هوایی و دریایی و سرمایه گذاری و همچنین در مورد انرژی و مسایل نظامی و اطلاعاتی و امنیتی.
"اوج این هیجانات به مبارزات انتخاباتی ترامپ بازمیگشت که به تعبیر خودمانی برای او سنگ تمام گذاشتند، از کشیش ها و مقامات دینی و اجتماعی گرفته تا مردم عادی"اگر ترامپ پیروز میشد این جریان سرعت و عمق بیشتری مییافت و برقراری رابطه با اسراییل، کشورهای عربی و مسلمان دیگر را هم دربر میگرفت. شکست ترامپ جریان اخیر را میتوان گفت آهسته و به عنوانی متوقف کردهاست اما رابطه اسراییل با این سه کشور، خصوصا دو کشور امارات و بحرین به مسیر خودش ادامه میدهد، اگرچه با سرعت کمتر و کمی محافظهکاری.
*آیا در این سالها راستگرایان موفق به پایهگذاری سیاستی در امریکا شدهاند که چه با حضور فردی مانند ترامپ و یا عدم حضور او، برقرار باشد و پیش برود؟
نکته مهم و حساس در مورد راستگرایان در مجموع به سیاست خارجی بازمیگشت، چه در زمینه سیاست دینی و تبلیغی و میسیونری و چه سیاست مخصوصا خاورمیانهای و چه سیاست ضد روسی و ضد چینی. در مسایل داخلی آنها صرفا یک سری ملاحظات داشتند که متاثر از اخلاق جنسی آیین مسیحیت است. در غیر این مواردی که گفتم کم و بیش همان سیاست حزب جمهوریخواه را داشتند. سیاست حزب جمهوریخواه که شامل حمایت از سرمایهداران بزرگ و حذف خدمات درمانی و بیمههای اجتماعی و بیمه بیکاری و امثال آن است که در اینجا نیاز به توضیح نیست.
*آیا این احتمال هست که برای انتخابات بعدی هم کاندیدایی را معرفی و حمایت کنند؟
بله در دوسال گذشته صحبتی را از کشیشی خواندم که میگفت ما انتخابات ۲۰۲۰ را خواهیم برد و خود را برای انتخابات ۲۰۲۴ آماده میکنیم که پنس کاندیدا خواهد بود و در ۲۰۲۸ که دور دوم پنس خواهد بود.
لذا آنها در این چارچوب فکر و عمل میکردند اما تحولات در دنیا بسیار سریع است و در امریکا سریعتر است و نمیتوان این نوع مسایل را پیشبینی کرد، چنانچه آن کشیش چنین کرده بود؛ اگرچه سخن او ایدئولوژیک و اعتقادی بود و نه بر اساس محاسبات.
*ماجرای قتل جورج فلوید و وقایع پس از آن که نوعی اعتراض به نژادپرستی است که یکی از ویژگیهای راستگرایان است، تا چه میزان در این شکست موثر بود؟
ترامپ منهای رفتارهای غیرقابل قبولش برای جامعه امریکا که عده زیادی نمیپسندیدند که فردی مانند او رییس جمهور باشد، دو کم شانسی بزرگ آورد که یکی داستان کشته شدن جورج فلوید بود و دیگری مساله کرونا. در جریان فلوید او به تعبیر یکی از صاحب منصبان امریکایی، بجای اینکه نقش آتشنشان را بازی کند نقش اتشافروز را بازی کرد. یعنی اگر او سکوت میکرد و یا ملایمتر صحبت میکرد بهمراتب بیشتر به نفعش بود. چون با این صحبتها اولا شخصیت نیمه نهفته خود را بیشتر نشان داد و ثانیا گسلهای قومی و نژادی موجود در جامعه امریکا را تقویت و تعمیق کرد و عملا کشور را قطبی کرد که این هم به نفعش شد و هم به ضررش. به نفعش شد زیرا طرفدارانش با شدت و حدت بیشتری در کنار و بلکه پشت او ایستادند و به زیانش شد زیرا کسانی که در مورد او مشکوک بودند و هنوز تصمیم نگرفته بودند، خصوصا در میان سیاهپوستان و رنگینپوستان و اسپانیش ها و هم چنین اکثریت سفیدپوستانی که با سیاست های نژادپرستانه مخالف بودند، او را شناختند و از او فاصله گرفتند.
داستان دوم، داستان کرونا بود.
"هیچیک از طرفداران وی چنین نبود که صرفا به رأی دهند، تبلیغات وسیعی به راه انداختند و دیگران را تشویق کردند که به او رأی دهند"تا قبل از کرونا اقتصاد امریکا در مجموع خیلی شکوفا شده بود و من خودم مکرر از متخصصینی که با امریکا اشنا بودند، شنیدم که حتما ترامپ پیروز میشود به دلیل اینکه اقتصاد امریکا را در مدت کمی بسیار شکوفا کرد. کرونا ضربه بزرگی به این شکوفایی زد. اما مشکل تنها این نبود، او مسأله کرونا را خیلی کم اهمیت جلوه میداد و با کسانی که آن را به عنوان یک معضل جهانی و داخلی معرفی میکردند، برخورد میکرد و عملا مخالف رعایت پروتکلهای بهداشتی بود و مخالف قرنطینه شهرها بود و مردم را تشویق میکرد که که با اسلحه از حقوق خودشان در برابر این محدودیتها دفاع کنند و این خیلی حرف عجیبی است و انتقادهای فراوانی را موجب شد. حتی با اقای آنتونی فاوچی، کارشناس برجسته بهداشت و سلامت امریکا و متخصص بیماریهای عفونی، صریحا مخالفت میکرد و میگفت مردم امریکا از سخنان و توصیههای او خسته و آزرده شدهاند. عجیب اینجاست که دوست و متحدش استیو بنن میگفت باید فاوچی اعدام شود.
بنابراین مساله فقط اقتصادی نبود. برخوردهای شخصی بهواقع غیر قابل قبولش با کرونا انتقادهای زیادی را برانگیخت و از این بابت ضربه محکمی خورد.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران