چرا احمدرضا احمدی سالهای آخر عمرش به دنیای رنگ پناه برد؟
آفتابنیوز :
«احمدرضا احمدی» نخستین نمایشگاه نقاشی خود را با عنوان «هزار اقاقیا در چشمان تو هیچ بود» پنج سال قبل برگزار کرد که در آن برای اولین بار تصاویری از «انهدام روحیاش» را به تصویر کشید.
او گفته بود خلق و سپس نمایش این آثار آبرنگی که شاید با انتقاداتی هم روبهرو شد، نه از تفنن بوده و نه از سر دل خوشی! بلکه در روزهای انهدام روحی او خلق شده بود. سقف آسمانش پایین آمده بود و نفسش به تنگی میرفت؛ همین راه او را به سمت آتلیه دوستش که مملو از نشاط جوانی بود باز کرد. احمدی جان دوباره گرفت و خودش را دوباره به یاد آورد.
«کشیدن آبرنگها، نه از تفنن بود و نه از دلخوشی بود. آنها در روزهای انهدام کامل روحی که مرا تسخیر کرده بود انجام شد. روزهای افسردگی که مدام زمین از زیر پاهایم میگریخت و سقف آسمان آنقدر پایین آمده بود که مرا به خفهگی میبرد.
"سقف آسمانش پایین آمده بود و نفسش به تنگی میرفت؛ همین راه او را به سمت آتلیه دوستش که مملو از نشاط جوانی بود باز کرد"ابتدا با هراس شروع کردم.
دوست من، «ابولفضل همتی اهویی» مرا دلداری میداد و مرا به آتلیهاش میبرد. شاگردان جوانش با چهرههای زندگی ساز، مرا به نقاشی امیدوار کردند. هراسم از نقاشی مرا به یاد کتاب اولم «طرح» انداخت که مسعود کیمیایی مرا از فراموشی خودم درآورد. روزهای چهارشنبه به آتلیه دوستم «همتی» میرفتم و او با حوصله، آب رنگها را تماشا میکرد. دیگر در آن روزهای فراموشی خودم، زندگیام صیقل خورده بود و شفاف شده بود.
اگر چه میدانستم زمین ناهموار و ساعت رحلت نزدیک است. چون میدانستم باطریای که در قلبم جای گرفته است قطب نمای من است، پس آب رنگها با آموزگاری دوستم تولد یافتند و روزهایم آرام آرام دلپذیر شدند.
این آب رنگها را عکس برگردان روزهای انهدام روح و جسم من بدانید.
تو هرچه برای ادامهی زندگی دلایل محکم بیاوری، مرگ، کور است و کر است، اما جا پای عاشقان در برف ماندنیست و آب نمیشود.
احمدرضا احمدی
بهار ۱۳۹۷ ـ تهران»
احمدی مرد بزرگ شعر و نویسندگی، پایهگذار و موسس موج شعر نو و پیشگام در ادبیات سورئالیسم در ادبیات کودک، سالها با قطب نمای قبلش به زندگی ادامه داد. او متولد ۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ در کرمان و ۸۳ ساله بود.
در میان آثار احمدی در حوزه شعر میتوان به «دفترهای واپسین»، «دفترهای سالخوردگی»، «هزار اقاقیا در چشمان تو هیچ بود» و «روزی برای تو خواهم گفت» و از آثار او در حوزه کودک و نوجوان میتوان به «دیگر در خانه پسرک هفت صندلی بود»، «دخترک ماهی تنهایی» و «مزرعه گلهای آفتابگردان» اشاره کرد. او البته کمی هم با تابلوهایش حرف زد.
گفتگو با تابلو و رنگ برای او ادامه داشت و دومین نمایشگاه انفرادی خود را نیز با عنوان «لکهای از عمر بر دیوار بود» برگزار کرد. گفته بودند «لکهای از عمر بر دیوار بود» نقاشیهای او شبیه به شعرهایش است.
محو و بارانی.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران