ایران مطلوب؛ ایران نا آرام/سناریوهای اقتصادی هنوز مانده است

ایران مطلوب؛ ایران نا آرام/سناریوهای اقتصادی  هنوز مانده است
ایسنا
ایسنا - ۲۷ مهر ۱۴۰۱

«ایران نباید آرام شود» این جمله کلیدی رسانه‌ها و چهره‌های خارج از ایران است که هربار با سناریوی تازه‌ای از کشته سازی‌ها و سناریوهای امنیتی و اقتصادی بر آتش ناآرامی‌های اخیر دمیده شود.

ایسناپلاس: روشن نگه داشتن چراغ ناآرامی‌های اخیر هر بار ساختن سناریوهای جدید کشته سازی، حربه رسانه‌های خارج از ایران است که در ادامه بازیچه شدن برخی چهره‌های داخلی را نیز به همراه دارد. خبر کشته شدن دختران و پسران جوان از قومیت‌های مختلفی که با اسناد و مدارک مختلف تکذیب می‌شود اما قرار است برای تجزیه و درگیری اقوام مختلف در ایران حتی با ابزار فیک‌نیوزها تلاش کند. سناریوهای آشنایی که نمونه‌اش را در کشورهای منطقه دیده‌ایم و این روزها در محافل رسانه‌ای به عنوان « نقشه سوریه‌سازی ایران» اصطلاح شده‌است. اما این سناریو سازی‌ها تا کجا ادامه خواهد داشت و به چه شکل‌های احتمالی بروز خواهد کرد؟ دکتر احسان موحدیان کارشناس مسائل بین‌الملل در این خصوص با ایسناپلاس گفتگو کرد.

به نظر شما رابطه بین فوت مهسا امینی، ضعف مدیریت رسانه‌ای و همچنین سیاستگذاری و مدل حکمرانی در نا آرامی‌های اخیر به چه شکل بوده‌است؟

روالی که ما در این ناآرامی‌ها مشاهده می‌کنیم و با مدیریت رسانه‌ای ضعیف در رابطه با ماجرای خانم مهسا امینی شروع شد، دارد ادامه پیدا می‌کند.

"«ایران نباید آرام شود» این جمله کلیدی رسانه‌ها و چهره‌های خارج از ایران است که هربار با سناریوی تازه‌ای از کشته سازی‌ها و سناریوهای امنیتی و اقتصادی بر آتش ناآرامی‌های اخیر دمیده شود"مشکل اساسی که ما داریم این است که مدیریت کار فقط بر دوش نیروهای امنیتی و اطلاعاتی گذاشته شده و ما در حوزه‌های دیگر مثل حوزه‌های رسانه و اقتصادی و... باقوت نتوانستم برخورد کنیم. کارهایی که طرف مقابل دارد انجام می‌دهد، این طرف خیلی مدیریت مناسبی ندارد.

ابتدا فوت این خانم اتفاق افتاد و به علت نارضایتی‌هایی که از عملکرد گشت ارشاد وجود داشت و همچنین همراه شدن یکسری دلخوری‌ها و ناراحتی‌های دیگر در حوزه‌های اقتصادی و سیاسی که بحث مفصلی دارد، اعتراضات شروع شد.

ما وقتی به این اعتراضات و حتی موارد مشابه آن در برخی کشورهای دیگر نگاه می‌کنیم، یکسری شباهت‌هایی می‌بینیم. نظام سیاسی که تحت فشارهای داخلی و خارجی است خطاهایی را مرتکب می‌شود که این خطاها ممکن است به دلیل نفوذ، بی‌تدبیری و درک غلط حاکمیت از تحولات و تغییراتی که در کشور و نظام بین‌الملل اتفاق افتاده باشد. این خطاها و از طرفی سوءاستفاده‌های طرف مقابل باعث می‌شود که سیر رویدادها به شکل دومینووار ادامه پیدا کند و طرف مقابل از آن بهره ببرد.

حالا این شباهت‌ها در کشور ما چطور و به چه شکل‌هایی بروز کرد؟

بعد از این ماجرا موارد مختلفی پیش آمد که عمدتاً بر موارد درگذشت خانم‌های جوان و چند مورد پسران نوجوان متمرکز شدند و بر اینکه این‌ها به شکل فجیعی کشته شده‌اند یا نیروهای نظامی و انتظامی با جوانان و نوجوانان برخورد خشونت‌آمیز نشان داده‌اند، تأکید کردند.

این تأکیدها می‌تواند مخاطب را کاملاً تحت تأثیر قرار دهد و او را دچار خشم و عصبانیتی کند که دیگر دلش نخواهد هیچ استدلال دیگری را بپذیرد و دنبال گفت‌وگوی منطقی برود. در واقع این یک سناریو است و توضیح خواهم داد که چه رفتارهایی باعث می‌شود که گوش شنوایی نباشد تا توضیحات حکومت در این زمینه را بشنود. البته الان شاهد هستیم که این روند سیر تندی هم به خود گرفته است. چون طرف مقابل هم می‌خواهد از این استفاده کند، ما یک جاهایی شاهد هستیم که اینقدر عجول و شتابزده عمل می‌شود که به سرعت مشخص می‌شود آنچه ادعا می‌کردند اتفاق نیفتاده است. مثلاً درمورد ماجرای اردبیل چند اسم گفته شد که یکیشان مشخص شد خردادماه فوت کرده و یکی دیگر مشخص شد چند روز پیش در بیمارستان و بر اثر بیماری درگذشته است.

"ایسناپلاس: روشن نگه داشتن چراغ ناآرامی‌های اخیر هر بار ساختن سناریوهای جدید کشته سازی، حربه رسانه‌های خارج از ایران است که در ادامه بازیچه شدن برخی چهره‌های داخلی را نیز به همراه دارد"به هرحال این سناریو که ما مردم را با اعلام اینکه یکسری افراد توسط حکومت به شکل فجیع کشته شده‌اند تحریک کنیم، بخشی از این جنگ روانی است. این در کشورهای دیگر به‌طور مشخص در سوریه و لیبی هم اتفاق افتاده است. یک مورد دیگر که قبلاً در سوریه و لیبی و الان اینجا شاهد هستیم بحث شورش زندانیان، فرار از زندان و درگیری و آتش‌سوزی در آن است که می‌تواند دومینووار تسری پیدا کند.

حالا که اینقدر دارد شبیه پیش می‌رود می شود درباره آینده و اتفاقاتی که هنوز نیفتاده پیش‌بینی داشت؟

از موارد دیگری که هنوز اتفاق نیفتاده و احتمالاً برای آن هم در حال برنامه‌ریزی هستند این است که صنایع حساس را هم دچار اختلال، اعتصاب و حتی ناآرامی کنند. یک کاری که کلید خورد اما چون  به شکل آماتوری، غیر فکرشده و شتابزده بود، نگرفت ولی احتمالاً دوباره به سراغ آن خواهند رفت این است که به مردم القا کنند یکسری از نیروهای امنیتی و پلیس به مردم پیوسته‌اند. در یکی دوتا ویدیویی که منتشر شد افرادی که صحبت کردند نه برچسب داشتند، نه رده‌شان مشخص بود، نه لباس پوشیدنشان سر و شکل منظمی داشت و درنهایت ثابت هم نشد که اگر نیروی نظامی هستند واقعاً به مردم پیوسته‌اند یا نه.

لباس‌هایی که آن‌ها به تن دارند را می‌توان از گمرک هم خرید! لذا این کار نگرفت و جواب نداد.

بحث دیگری که می‌شود ادعای حضور اراذل و اوباش به عنوان نیروهای امنیتی و نظامی است. گاهی یکسری برخوردهایی هم می‌شود که خشن است و فیلمش هم منتشر می‌شود و باعث می‌شود این شائبه پذیرفته شود. به‌نظر می‌رسد در این زمینه باید دقت و بازنگری شود.

جز مسائل امنیتی و میدانی درباره مسائل دیگر چه سناریوهایی ممکن است مطرح شود؟

اتفاق دیگری که می‌توان توقع داشت که برای ایجاد جنگ روانی روی آن سرمایه‌گذاری کنند این است که به شیوه‌های مختلف روند خروج سرمایه از کشور را تحریک کنند. البته به خاطر اوضاع اقتصادی نامناسب الان هم این روند وجود دارد، اما وقتی شرایط ناامنی و شرایط بلاتکلیفی تشدید شود ممکن است این مسئله افزایش پیدا کند و باعث نگرانی شود.

نتیجه این اتفاقات که یکسری شرایط نامناسب سیاسی، اقتصادی، امنیتی، اجتماعی و اطلاعاتی است، باعث ایجاد یک زنجیره از حس یأس، ناامیدی، بلاتکلیفی و بی‌انگیزگی برای کار و تلاش می‌شود. از طرف دیگر این اتفاق می‌تواند تبعات خارجی هم داشته باشد و بهانه را برای تشدید تحریم‌ها توسط دولت‌های غربی ایجاد کند.

"خبر کشته شدن دختران و پسران جوان از قومیت‌های مختلفی که با اسناد و مدارک مختلف تکذیب می‌شود اما قرار است برای تجزیه و درگیری اقوام مختلف در ایران حتی با ابزار فیک‌نیوزها تلاش کند"این مشکلات اقتصادی ما را افزایش می‌دهد و طرف غربی را تحریک می‌کند که برای امضای برجام یا قراردادهای دیگر در شرایط ضعف به ایران فشار بیاورند یا در کشورهای همسایه ما تلاش کنند تا ایران را از کریدورهای مهم انرژی و کالا کنار بگذارند. در راه تأمین ارتباط اجرای پروژه‌های اقتصادی مهم می‌توانند اختلال ایجاد کنند و خلاصه ذلت را به ایران در حوزه‌های خارجی می‌توانند تحمیل کنند. مرحله بعد از این‌ها می‌تواند این باشد که کشورهای غربی با توسل به شورای امنیت سازمان ملل مدعی شوند که چون ایران حقوق بشر را نقض کرده و در اجرای وظایف خود ناتوان است، بحث حقوق بشر پیش‌دستانه و مداخله بشردوستانه را پیش بکشند که یک موضوع نوین در حقوق بین‌الملل است و کشورهای غربی براساس آن چند بار توانسته‌اند تاکنون از آن برای مداخله در کشورهای دیگر استفاده کنند. آن‌ها مدعی می‌شوند چون یک کشور حقوق بشر را نقض کرده، به اتباع خود ظلم کرده و نتوانسته حق حاکمیت خود را به درستی اعمال کند، با این اتفاقات نظم و امنیت بین‌المللی ممکن است به خاطر بیفتد، لذا ما در آن کشور دخالت می‌کنیم و یک نظام سیاسی را حاکم می‌کنیم که آن نظام سیاسی بتواند وظایف خودش را قبال مردم خودش و در قبال سایر کشورها و نظام بین‌الملل انجام دهد. خب این مرحله خیلی خطرناکی است و ما قاعدتاً با این مرحله هنوز فاصله داریم.

با توجه به قدرت نظامی ایران و جدیتش در برقراری نظم و امنیت علیرغم همه فشارهایی که رویش است، خیلی بعید است که به این مرحله برسیم. اما گزینه‌ای است که قطعاً کشورهای غربی مخصوصاً آمریکا و اسراییل در طراحی خودشان در نظر گرفته‌اند و بعضی همسایه‌های ما هم که با ایران مشکل دارند، از چنین اتفاقی استقبال می‌کنند.

این سیری است که در نظر گرفته شده تا ایران را در این مسیر بیندازند و مشکلات عدیده‌ای برای کشور و مردم ایجاد کنند.

با این اوصاف به نظر شما چه باید کرد تا جلوی این سناریوسازی‌های از پیش تعیین شده خطرناک را گرفت؟

من فقط در بحث رسانه‌ای صحبت می‌کنم؛ طبیعتاً درباره بحث‌های نظامی و امنیتی و اقتصادی، متخصصان آن حوزه باید صحبت کنند. مشکلی که ما در حوزه رسانه داریم این است که ما در عرصه روایت‌سازی و حاکم کردن روایت خودمان ضعف جدی داریم. ما در هر حادثه‌ای که اتفاق می‌افتد، بیشتر اوقات در موضع انفعال هستیم. یعنی طرف مقابل یک ادعا یا خبری را مطرح می‌کند که راست و دروغش قاطی است.

"سناریوهای آشنایی که نمونه‌اش را در کشورهای منطقه دیده‌ایم و این روزها در محافل رسانه‌ای به عنوان « نقشه سوریه‌سازی ایران» اصطلاح شده‌است"ما برای پاسخگویی یکسری روایت‌های غیردقیق، مبهم و متناقض را بیان می‌کنیم و اطلاع‌رسانی‌مان هم قطره‌چکانی و دیر است. البته این مدت تأخیر در اطلاع‌رسانی کمتر شده ولی هنوز روایت‌هایمان قطره‌چکانی، نامنسجم و بعضی اوقات با جزییات متناقض و مبهم است.

به نظر می‌رسد وقتی طرف مقابل برای کسب مرجعیت رسانه‌ای و تثبیت آن از فیک‌نیوز استفاده می‌کند، ما باید یک روش متفاوتی را پیش بگیریم. به نظر می‌رسد در داخل کشور کسانی فکر می‌کنند برای برخورد با این روش اطلاع‌رسانی باید همین روش را استفاده کنیم. یعنی ما نیز داخل کشور از فیک‌نیوز و قاطی کردن اطلاعات درست و نادرست و استفاده از روش‌هایی که ابهام را نگه می‌دارد، استفاده کنیم! این روش مقابله غلط است. اولاً طرف مقابل هم از نظر توانایی، هم کیفیت، هم تعداد نیرو هم امکانات مالی و...

بسیار در سطح بالاتری قرار دارد. یکسری خطاهای رسانه‌ای به خصوص بعد از سقوط هواپیمای اوکراینی هم باعث شد اعتماد به رسانه‌های داخل خیلی کمتر شود. لذا اینکه ما تصور کنیم با همان روش طرف مقابل می‌توانیم به جنگ او برویم، فکر کاملاً اشتباهی است.

شما روش موثر را چه می‌دانید؟

تنها روشی که ما از نظر رسانه‌ای مؤثر است که ما انجام بدهیم، این است که با صداقت برخورد شود. یعنی اگر خطایی شده باید به آن اذعان شود و عذرخواهی صورت پذیرد. اگر خطا به علت فهم اشتباه یا نفوذ و القای اطلاعات غلط اتفاق افتاده یا به هر دلیل دیگری رخ داده باید گفته شود و با صداقت با مردم برخورد شود و واقعیات گفته شود.

"مشکل اساسی که ما داریم این است که مدیریت کار فقط بر دوش نیروهای امنیتی و اطلاعاتی گذاشته شده و ما در حوزه‌های دیگر مثل حوزه‌های رسانه و اقتصادی و.."غیر از این بعید است بتوان مرجعیت رسانه‌ای را به داخل کشور برگرداند.

درباره رسانه‌ها نکات دیگری که غیر از این موارد باید مورد توجه قرار گیرد این است که رسانه‌ها باید استقلال داشته باشند. باید افرادی که فهم رسانه‌ای دارند و سال‌ها در این زمینه کار کرده‌اند و دلسوز کشورند، کم نیستند. منتها این‌ها باید بتوانند در پیوند و مشورت با مراجع مختلف در کشور کار خودشان را به‌طور مستقل انجام دهند، نه اینکه بازوی یکسری کارتل‌های اقتصادی یا بازوی نهادهای امنیتی باشند. دوستان باید بپذیرند هرکس در حیطه تخصص خودش باید به طور مستقل عمل کند و کار خودش را انجام دهد. البته که از مشورت و نظرات آن‌ها بهره‌مند شوند ولی اینکه هرچیز که از بیرون تحمیل شود رسانه مجبور باشد همان را بپذیرد، مشکلی را حل نمی‌کند.

از طرفی رسانه‌های ما هم از نظر تغذیه مالی و پشتیبانی و هم از نظر میزان آموزش و دریافت امکان بهره‌مندی از تازه‌ترین روش‌ها و آموزش‌ها در سطح مطلوبی نیستند.

این‌ها مشکلاتی است که باعث می‌شود رسانه‌های ما نحیف و ضعیف شوند.

برخی بار این موضوع را روی دوش خبرنگاران می‌گذارند. به طور مثال مردم از خبرنگار و اطلاع‌رسانی او توقعاتی دارند که ممکن نیست. شما در این باره چه نظری دارید؟

خبرنگاران در کشور ما برای انجام کارشان مشکلات زیادی دارند؛ تحت فشار و تهدید هستند و همچنین خیلی از نهادها و سازمان‌های ما حوصله انتقاد ندارند. این فشارها و تهدیدها در این شرایط باعث می‌شود خیلی از این‌ها ترجیح بدهند کار نکنند یا خارج از کشور کار کنند. تا این رویکردها تغییر نکند، جذب خبرنگاران و نیروهای رسانه‌های داخلی توسط رسانه‌های خارجی ادامه پیدا خواهد کرد.

شاید پیشنهاد دیگر این باشد که این همه سایت و خبرگزاری که خیلی‌هایشان موازی کاری هم می‌کنند در هم ادغام شوند و سازمان‌های رسانه‌ای گسترده‌تر با توان فعالیت بیشترایجاد شوند تا از مشکلات رسانه‌ای‌مان کاسته شود.

توجه به حضور مؤثرتر و بیشتر در شبکه‌های اجتماعی ضرورت دارد و در عین حال که باید دست رسانه‌ها بازتر گذاشته شود و بتوانند مستقل‌تر عمل کنند، پاکسازی و رفع حفره‌های امنیتی در نقاط حساسی که دسترسی رسانه‌های خارج از کشور می‌تواند مشکل‌ساز شود نیز باید در دستور کار قرار گیرد.

"این تأکیدها می‌تواند مخاطب را کاملاً تحت تأثیر قرار دهد و او را دچار خشم و عصبانیتی کند که دیگر دلش نخواهد هیچ استدلال دیگری را بپذیرد و دنبال گفت‌وگوی منطقی برود"مثلاٌ در همین ماجرای زندان اوین برخی رسانه‌های خارج از کشور مدعی شدند که توانسته‌اند با زندانی‌ها ارتباط بگیرند، حرف بزنند ونظرات آن‌ها را منعکس کرده‌اند. به فرض اینکه این ادعا راست باشد، این یک اشکال است که چرا در نقاط حساس باید حفره‌های امنیتی داشته باشیم تا رسانه‌های دشمن بتوانند به آن نقاط دسترسی داشته باشند و اطلاعات بگیرند.

به نظر می‌رسد که راه حل همه این‌ها این است که یک مرکز جامعی برای مدیریت و فرماندهی رسانه‌های کشور به خصوص در شرایط حساس تأسیس شود. ما در زمان جنگ یک ستاد تبلیغات جبهه و جنگ داشتیم که عملکردش در مجموع موفق بود و محتوایی که قرار بود در رسانه‌های کشور در ارتباط با موضوعات جنگ پخش شود را هدایت می‌کرد تا فضای ذهنی مردم مخدوش نشود و در عین حال اطلاعات لازم را نیز دریافت کنند. هرچند فضای رسانه‌ای دهه شصت با الان کاملاٌ متفاوت است اما اکنون نیز  در حوزه کار رسانه‌ای هرج و مرج و بهم ریختگی و مشکلات قابل توجهی وجود دارد که به هر حال باید فکری برایش بشود.

در این شرایط این مدل قطع اینترنت به‌طور کامل هم کاری نیست که مشکلی را حل کند. از طرفی ایرانیان خارج از کشور فکر می‌کنند که داخل کشور چقدر بهم ریخته است و چون داخل ایران زندگی نمی‌کنند ممکن است دچار برداشت‌های اشتباه شوند و حتی اگر خیلی هم زاویه‌ای با جمهوری اسلامی نداشته باشند، ممکن است رفتارهای خیلی تند و عجیب و غریبی نشان دهند.

از طرف دیگر مخاطب داخلی هم برای اینکه بفهمد چه خبر است، دچار مشکل می‌شود و این‌طوری نه تنها به رسانه‌های داخلی اعتماد نمی‌کند بلکه اعتمادش کمتر هم می‌شود. باید اینترنت باشد و رسانه‌های ما هم روایت خودشان را ارائه دهند و بجنگند تا روایت خود را جا بیندازند نه اینکه صورت مسئله پاک شود.

منابع خبر

اخبار مرتبط

ایسنا - ۶ فروردین ۱۴۰۱
رادیو زمانه - ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰