اینجا حسینیه امام‌خمینی(ره)؛ دیدار نخبگان، فرکانس امید

اینجا حسینیه امام‌خمینی(ره)؛ دیدار نخبگان، فرکانس امید
خبرگزاری دانشجو
خبرگزاری دانشجو - ۲۹ مهر ۱۴۰۱



گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو؛ عقربه ساعت روی نه ایستاده است. تلفن همراه را ورودی تحویل دادم. انگار مرحله جدیدی به مراحل دیدار به داخل اضافه شده است. مراجعه به پزشک مستقر و دریافت ماسک. وارد حسینیه شدم.

"بعد از سلام و احوال‌پرسی متن کوتاهی خواند و بعد، یک‌به‌یک نخبه‌هایی که قرار بود صحبت کنند را دعوت کرد"این ترکیب را اخیراً فقط در قاب تلویزیون دیده بودم. صندلی‌های پرتعداد منظم چیده‌شده. چشم انداختم داخل حسینیه. چهره‌های آشنا زودتر خودشان را نشان میدادند. بازار احوال پرسی‌ها داغ بود، گاهی حتی تا ده پانزده ردیف آن طرف تر.

جا برای نشستن نبود. سمت چپ مجلس، انتهای حسینیه چند صندلی خالی به چشمم خورد. سرعتم را زیاد کردم تا روی یکی از صندلی‌ها که دید بهتری داشت جاگیر شوم. کنار دانشجویان امیرکبیر و تهران یک صندلی گیرم آمد. نیم ساعت گذشته بود.

صوت حسینیه گوش هایمان را تیز کرد.

"از تاسیس بنیاد ملی نخبگان گرفته تا تشکیل معاونت علمی رئیس‌جمهوری و حمایت‌های ایشان"یکی از مسئولین جلسه بود. - نخبگان عزیز سلام! خوش آمدید. چند نکته حضورتان عرض کنم. ما وقت را به دو بخش تقسیم کردیم. نیمی را شما صحبت کنید و نیمی را آقا.

لطفاً صندلی‌ها را جابه‌جا نکنید. موقع ورود و خروج آقا سر جایتان بمانید. لطفاً ماسک هایتان را هم بر ندارید. حدود نه و چهل دقیقه از شلوغی جلوی جلسه متوجه شدم آقا تشریف آوردند. دوسال بود که در ذهنم این لحظه را تجسم میکردم.

"صحبت‌هایش که تمام شد، آقا وزیر علوم و وزارت صمت رو مخاطب قرار دادند و فرمودند: من هم تاکید می‌کنم"دوسال منتظر بودم. بعضی‌ها انگار منتظر‌تر بودند، تری چشم هایشان گواهی میداد. نوای قرآن در جلسه پیچید. آیه ... بود.

بعد از صلوات، مجری پشت تریبون آمد. محمدرضا قلی‌زاده بود.

از بچه‌های دانشکده فنی تهران. قبلاً در دوره‌های پیشرفت دیده بودمش. بعد از سلام و احوال‌پرسی متن کوتاهی خواند و بعد، یک‌به‌یک نخبه‌هایی که قرار بود صحبت کنند را دعوت کرد. ترجیح بند صحبت هایش این بود: لطف زمان را رعایت کنید! نفر اول پشت تریبون رفت.

"مشکل ماشین‌آلات سنگین معدنی خاص که در داخل تولید نمی‌شود و برای واردات هم سنگ‌اندازی می‌شود واینکه، همین باعث کاهش حجم تولید شده است"دکتر فیروزآبادی، رییس بنیاد ملی نخبگان و سرپرست معاونت علمی. "رژه بلند ایران"! مطالبش را با نقل‌قول تیتر می ۲۰۰۵ مجله نیچر شروع کرد. حدودا ۱۷ سال قبل. خلاصه‌اش این بودکه مرجعیت علمی ایران در حال بازسازی است. دکتر فیروزآبادی به فلسفه تشکیل این جلسه پرداخت.

به تاکید پانزده‌ساله آقا بر پیشرفت علمی. از تاسیس بنیاد ملی نخبگان گرفته تا تشکیل معاونت علمی رئیس‌جمهوری و حمایت‌های ایشان. از جریان علمی کشور گفت. از فراز‌ها تا فرود‌ها و برعکس. از این‌که "گفتمان علمی" شروع کار است و باید به "باور ملی" برسیم.

"صحبت‌های تازه تمام شد که آقا پیگیری و بررسی اوضاع ماشین‌آلات را به وزارت صمت و اقتصاد تاکید فرمودند"از همه جالبتر عبارت آخرش بود: «بازار ملی ناموس ملی است». صحبت‌هایش که تمام شد، آقا وزیر علوم و وزارت صمت رو مخاطب قرار دادند و فرمودند: من هم تاکید می‌کنم. نوبت نخبگان شد. نفر اول از نخبگان شریف بود. درخصوص فناوری اطلاعات و صنعت فضایی کشور و به‌کارگیری نخبگان در وزارت ارتباطات گفت.

آخر صحبتش دلش نیامد به دعای خیر اکتفا کند و بدون یادگاری از آقا جلسه را ترک کند. عبای آقا را هم طلب کرد و به مرادش رسید.

نوبت یک خانم بود. نخبه رشته معدن بود و از ضرورت توجه به کرومیت و صادرات آن گفت. مشکل ماشین‌آلات سنگین معدنی خاص که در داخل تولید نمی‌شود و برای واردات هم سنگ‌اندازی می‌شود واینکه، همین باعث کاهش حجم تولید شده است. صحبت‌های تازه تمام شد که آقا پیگیری و بررسی اوضاع ماشین‌آلات را به وزارت صمت و اقتصاد تاکید فرمودند.

"در آخر هم تغییر لهجه داد و با لهجه یزدی سلام اهل زارچ و دانشجویان علوم پزشکی تهران را به آقا رساند و جواب سلامشان را از آقا گرفت"نفر سوم دانشجوی پزشکی بود. یک هشتادی نخبه از علوم پزشکی تهران. از وزارت آموزش گفت. از مؤسسات کنکور آموزشی که مثل بختک به جان آموزش عالی کشور افتاده‌اند. در آخر هم تغییر لهجه داد و با لهجه یزدی سلام اهل زارچ و دانشجویان علوم پزشکی تهران را به آقا رساند و جواب سلامشان را از آقا گرفت.

احتمالا یادش افتاد دست خالی دارد بر می‌گردد. از آقا درخواست یک کتاب از کتابخانه‌ی شخصیشان را کرد و پذیرفته شد. نفر بعدی از اصفهان تا اینجا آمده بود تا از نظام حمل‌ونقل و شبکه یکپارچه فناوری و ترابری سخن بگوید. آخرش احیای راه‌آهن و جبران عقب‌ماندگی آن را از نان شب واجب‌تر خواند. صحبت‌های آقای تنهایی که تمام شد، آقا طرح مکتوب شده‌ی نخبه اصفهانی را از او خواستند و تحویل گرفتند.

"نفر بعدی از اصفهان تا اینجا آمده بود تا از نظام حمل‌ونقل و شبکه یکپارچه فناوری و ترابری سخن بگوید"زهرا احتشام نخبه بعدی بود. باز طراحی نظام تربیتی کشور را در چهار مرحله‌ی: جهان‌بینی واحد، مشارکت فعال نخبگان، آموزش حکمرانان شایسته و جهت‌گیری آیین‌نامه‌ها در مسیر مرحله قبل بیان کرد. آخرش با حالتی خاص از آقا خواست به اسم و برای ثابت‌قدم ماندن در این راه، خصوصا در آشفته‌بازار این روزها، دعایش کنند. حال جلسه دگرگون شد؛ جلوتری‌ها بیشتر. در آخرین لحظات جدا شدن از تریبون تاکید کرد: -آقا جان زهرا احتشام هستم.

نخبه بعدی هوافضایی بود.

نگران عدم اختصاص بودجه به بخش‌های غیر جذاب اقتصادی در صنعت فضا، جذب و نگه‌داشت نخبگان و خوش‌بین به مسیر جدید دولت در اهتمام به تشکیل جلسه شورای‌عالی فضایی و پرتاب ماهواره خیام. گلایه‌ای جدی هم در خصوص عدم توجه به موضوع فضایی در برنامه هفتم توسعه داشت که آقا بلافاصله تایید کردند و فرمودند که برنامه هفتم ابلاغ‌شده، ولی ما از طریق دیگری دنبال می‌کنیم. نفر آخر آمد. آقای ضرغام از دانشگاه صنعتی شریف. از اقتصاد دانش بنیان گفت.

"صحبت‌های آقای تنهایی که تمام شد، آقا طرح مکتوب شده‌ی نخبه اصفهانی را از او خواستند و تحویل گرفتند"اینکه فهرست کاملی از نیاز دستگاه‌ها در حوزه دانشگاهیان نیاز است. عقربه‌های ساعت به یازده و ربع رسیده بودند. از توافق اولیه زمانبندی صحبت نخبگان، نیم ساعت گذشت. حالا حسینیه عطش شنیدن دارد و یکپارچه منتظر است. آقا ماسک را برمی‌دارند.

-بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. خیلی خوشحالم که بعد از مدتی به‌خاطر کرونا این دیدار مجدداً برقرار شد. صحبت‌هایشان را به سه بخش تقسیم کردند: نخبه، انتظارات از نخبه و انتظارات از دستگاه‌ها در حمایت از نخبه. گفتند که نخبه یکی از ثروت‌های انسانی کشور است. آن‌ها را باید ثروت عظیم دانست و در تولید آن‌ها باید تلاش کرد.

"باز طراحی نظام تربیتی کشور را در چهار مرحله‌ی: جهان‌بینی واحد، مشارکت فعال نخبگان، آموزش حکمرانان شایسته و جهت‌گیری آیین‌نامه‌ها در مسیر مرحله قبل بیان کرد"با از دست دادنش ناراحت می‌شویم و با او رفتار کریمانه خواهیم داشت. به زمینه‌ی به وجود آمدن نخبه پرداختند و به توجه نداشتن و جزء سیاست‌های اصلی نبودن نخبگان در دوران طاغوت اشاره کردند. ایشان برای تبیین این‌که انقلاب اسلامی زمینه نخبه‌پروری را فراهم کرده‌است، مثال‌هایی آوردند از جمله توسعه وسیع دانشگاه‌ها در سراسر کشور، به گونه‌ای که بعضی از دانشگاه‌های برجسته در نقاط دوردست قرار دارند. از گسترده‌شدن جامعه دانشگاهی اعم از استاد و دانشجو، به‌طوری‌که جمعیت دانشجویان بیست و پنج برابر و جمعیت اساتید، بیست برابر شده است؛ درصورتی‌که جمعیت کشور تنها ضریب دو گرفته است. به انواع پژوهشکده‌ها و مراکز تحقیقاتی که بعد از انقلاب تاسیس شده است نیز اشاره فرمودند.

ایشان از دانشگاهیان تشکر کردند که اجازه ندادند استاد از بیرون کشور وارد شود و این که اینگونه دانشگاهیان مایه آبروی کشور شدند.

در نهایت این قسمت از فرمایشاتشان، فهرستی از برخی دستاورد‌های این زمینه سازی برای نخبه‌پروری را ارائه فرمودند. در قسمت بعدی مطالبشان، ضمن درود فرستادن به روح شهید کاظمی آشتیانی و دستاورد‌های رویان، از بیوشیمی و انتقال ماهواره به فضا تا ساخت ربات‌های انسان‌نمای دانشگاه تهران، از دستاورد‌های بنیادین هسته‌ای تا ساخت واکسن‌های پیچیده، همگی را دستاورد‌های زمینه‌سازی و نخبه‌پروری برشمردند و با کنایه به کسانی که پیشرفت‌های پهبادی ایران را فتوشاپ می‌دانند فرمودند:- همانهاامروز می‌گویند آن پهپاد‌ها خطرناک هستند. خنده‌ای بر لب حاضرین نشست. به یاد جوسازی‌های رسانه‌های معاند، موقع پخش اخبار توفیقات علمی ایران افتادم. اول انکار می‌کنند و بعد که در راه حاشا به بن بست می‌خوردند، تردید تولید می‌کنند، طوری که بعضی خودی‌ها هم باورشان می‌شود.

"آخرش با حالتی خاص از آقا خواست به اسم و برای ثابت‌قدم ماندن در این راه، خصوصا در آشفته‌بازار این روزها، دعایش کنند"مشخص بود که آقا جزئیات عملیات روانی آن‌ها را دنبال می‌کنند. این حرفشان در این جلسه تلنگری بود برای مرعوب جو روانی نشدن! بخش دیگر صحبت‌های آقا خطاب به نخبگان بود. فرمودند این‌که ظرفیت برتر شما که خدا به شما داده را به ظرفیت ملی تبدیل کنید. غفلت نکردن و ابزار و پیچ و مهره برای دشمن نشدن مطلب مهمی بود که ایشان به آن تاکید داشتند. تذکر به هوشیاری نسبت‌به این‌که گاهی دشمن با چهره علمی می‌آید و با ظاهر مؤدب و باهوش، ذهن شما را خراب می‌کند.

بخش سوم فرمایشاتشان تذکر به دستگاه‌های مختلف بود.

ایشان در این بخش اشاره کردند که از نخبگان به صورت عاقلانه و خردمندانه حمایت کنید. اینکه حمایت الزاما به‌معنای پول دادن نیست. اتفاقا گاهی پول دادن مضر هم هست. خطاب به دستگاه‌های مربوطه فرمودند که به‌طور مشخص امکان اشتغال متناسب با دانش نخبگان را فراهم کنند و زمینه ادامه تحقیقات با مراکز علمی دنیا را در دستور کار قرار دهند. ایشان بر کمک وزارت‌خارجه در این قسمت تأکید جدی داشتند.

"گلایه‌ای جدی هم در خصوص عدم توجه به موضوع فضایی در برنامه هفتم توسعه داشت که آقا بلافاصله تایید کردند و فرمودند که برنامه هفتم ابلاغ‌شده، ولی ما از طریق دیگری دنبال می‌کنیم"نکته مهم دیگری که فرمودند این بود که در این زمینه هرچه پول خرج شود، سرمایه‌گذاری است. فرمودند که شاخص ارزیابی نخبه را اصلاح کنند؛ امروز شاخص مقاله است که باید آن را به حل مساله تغییر دهند و این شاخص مبنای ارتقا باشد. به پایان جلسه نزدیک شده بودیم، اما گذر زمان به نظرمان نمی‌آمد. شنیدن این حرف‌ها حجت را تمام می‌کرد و بعد از آن فقط کار بود کار، تا این حرف را به عمل می‌رسانیدیم. کلام آقا توجهم را به جلسه برگرداند.

ایشان تأکید داشتند به نخبگان افق روشن نشان دهید و توجه داشته باشید ناامید کردن نخبه‌ها بخشی از جنگ نرم دشمن است. بخش پایانی صحبت‌هایشان را با کنایه به یک دیدگاه سیاسی ادامه دادند که از اول انقلاب چاره کشور را تسلیم شدن می‌دانستند. اشاره‌ای کردند به نامه سی سال پیش یعنی سال ۶۹ که عده‌ای نظام را در لبه پرتگاه می‌دانستند و در سال ۸۲، تعدادی از نمایندگان مجلس پیش خودشان فاتحه کار را هم خوانده بودند. آن‌ها به رویکردی که بر بی‌فایده بودن کار در مقابل هنجار‌های بین‌المللی و آمریکای ثروتمند و قدرتمند معتقد بودند و مخالفانشان را متوهم خطاب میکردند. آقا در ادامه به تبیین نگاه واقع‌بینانه‌ای تاکید کردند که ضعف‌ها را می‌بینند و انکار نمی‌کند و درعین‌حال برای پیشرفت کشور تلاش می‌کند و اینکه الان هم پیشرفته است.

"صحبت‌هایشان را به سه بخش تقسیم کردند: نخبه، انتظارات از نخبه و انتظارات از دستگاه‌ها در حمایت از نخبه"ساعت از ۱۲ گذشته بود. جلسه با دعای آقا به پایان رسید. نخبگان فراموش کردند آقای مجری در ابتدای جلسه تاکید کرده بود بعد از جلسع جلو نیایید. البته شاید مجری هم فراموش کرده بود که ارادت و عشق این جماعت به ولایت، خود به خود آن‌ها را می‌کشاند. انبوه جمعیت بود که دو طرف جایگاه حرکت کرد و با ابراز ارادت آقا را بدرقه کرد.

نماز جماعت خواندیم و کم‌کم حسینیه را ترک کردیم. بیرون موبایلم را تحویل گرفتم. روشن که شد، سیل نویزهای مجازی سرازیر شد. صفحه یادداشت را باز کردم. یک تیتر برای نوشته‌ها نوشتم: «این‌جا حسینیه امام‌خمینی، دیدار نخبگان، فرکانس امید».

.

منابع خبر

اخبار مرتبط

باشگاه خبرنگاران - ۵ شهریور ۱۴۰۱
خبرگزاری جمهوری اسلامی - ۲۶ فروردین ۱۳۹۹