آقای رئیسجمهور بعدی! توهم توانایی ممنوع، با تحریمها عددبازی نکن
هفت ماه دیگر انتخابات ریاست جمهوری است و افرادی خودشان را برای نامزدی در این انتخابات آماده کرده و به تدریج رونمایی میشوند. من هم هفت سال در ارتباط نزدیک با دولت تجربه دارم و بیش از یک دهه هم خواننده و پژوهشگر مطالعات دولتپژوهی بودهام. انتقادم به دولتمردان ایرانی این بوده که اغلب تجربیاتشان از سیاستورزی و امور اجرایی-اداری را نمینویسند و دوست ندارم این انتقاد متوجه خودم باشد. بنابراین، از امروز در سلسله یادداشتهایی، تجربیات و شناختهایم را در قالب یادداشت و توصیه به رئیسجمهور بعدی – هر کسی که هست - مینویسم.
آنچه مینویسم، به نظرم درباره دردهای مزمنی هستند که اگر قرار است این کشور – تحت هر شرایطی – وضع بهتری پیدا کند، باید به آنها توجه شود. سعی میکنم صریح بنویسم.
" هفت ماه دیگر انتخابات ریاست جمهوری است و افرادی خودشان را برای نامزدی در این انتخابات آماده کرده و به تدریج رونمایی میشوند"اطمینان دارم بخشی از آنچه را مینویسم کسی تاکنون به این صراحت با نامزدهای ریاست جمهوری یا رؤسای جمهوری نگفته است. آنچه خواهم نوشت، درباره هیچ شخص خاص یا آدم مشخصی نیست، بلکه حاصل تحلیل ساختاری من از نظام اداری و سیاسی در ایران است که کموبیش در همه دولتها وجود داشته است.
من برای اولویتبندی آنچه مینویسم تلاش نمیکنم. برخی توصیههای ظاهراً سادهای هستند و برخی پیچیدهتر اما به نظرم همه مهماند. امیدوارم هر کدام که رئیسجمهور شدید – اصولگرا یا اصلاحطلب، نظامی یا غیرنظامی، انقلابی یا کمتر انقلابی، تندرو یا میانهرو، لیبرال، سکولار، دیندار یا ... - از آنجا که اختیار سرنوشت هشتاد میلیون خلایق در دستتان قرار میگیرد، این توصیهها و تحلیلها کمک کند کشور را بهتر اداره کنید و ما مردمان ایران زندگی بهتری داشته باشیم.
قسمت اول.
توهم توانایی ممنوع
یک. ابداً فکر نکن تو خیلی از رؤسای جمهور قبلی تواناتری و به تنهایی میتوانی اشتباهاتشان را تکرار نکنی. آنها هم درخصوص نفر قبل از خودشان همین تصور را داشتند، اما ماشین دولت و ساختاری اداری-سیاسی، در نهایت همه آنهایی را که به توانایی خودشان خیلی اطمینان داشته باشند، زمین میزند.
دو. هیچ وقت کلمهای درباره کاستیهای دولت قبلی نگو مگر آنکه برای هر جملهای که میگویی اسناد و مدارک و گزارش پشتیبان داشته باشی؛ گزارشهایی که بتوانی آنها را منتشر کنی.
سه. افراد زیادی هستند که شفاهی خیلی حرفها درباره کاستیهای موجود و ظرفیت کارهای آتی و قابلیتهای حضرت شما بیان میکنند.
"من هم هفت سال در ارتباط نزدیک با دولت تجربه دارم و بیش از یک دهه هم خواننده و پژوهشگر مطالعات دولتپژوهی بودهام"فقط کسانی را جدی بگیر که آنچه را ادعا میکنند به صورتی بسیار فنی و دقیق مکتوب کردهاند و حاضرند در بین جمعی متخصص از آن دفاع کنند.
چهار. تو به عنوان رئیسجمهور باید برای مشکلات آنی و فوری برنامه داشته باشی، اما در انتخابات جوگیر نشو و هیچ قول کوتاهمدت و وعده ساماندهی سریع امور به مردم نده. رؤسای جمهور قبلی هم از این وعدهها دادهاند و به جایی نرسیدهاند. وقتی پشت میز بنشینی متوجه خواهی شد که با چه واقعیتی مواجه هستی. توقع بیخود درست نکن، تو واقعیت را نمیشناسی چون هنوز به اطلاعات کافی دسترسی نداری.
پنج.
اگر خوشاقبال باشی و انتخابات پرشوری را تجربه کنی، اکثریت آنها که در انتخابات برایت هورا کشیدهاند، سه تا شش ماه بعد منتقد شوند. واقعیت مشکلات بر هیجان انتخاباتیشان غلبه میکند و از قهرمان رؤیای حل مسائلشان به یکی از مشکلاتشان تبدیل میشوی. اگر قبلاً این مسأله را برای خودت حل نکرده باشی، دلسرد میشود و احساس میکنی قدرناشناس شدهاند و چقدر عجول هستند؛ عصبانی میشود و انتخابهایت بد خواهد شد.
شش. نظرسنجیهای مؤسسات معتبر را با هر نتیجهای بپذیر. آنها راه خوبی برای شناخت افکار مردم درباره توست.
"انتقادم به دولتمردان ایرانی این بوده که اغلب تجربیاتشان از سیاستورزی و امور اجرایی-اداری را نمینویسند و دوست ندارم این انتقاد متوجه خودم باشد"هیچ مؤسسه نظرسنجی معتبری را بلاک نکن، و اعتبارش را چون از نتایجش خوشت نیامده، زیر سؤال نبر. روزی که نتایج نظرسنجیهای معتبر را انکار کنی، یعنی داری ظرفیت برای مواجه شدن با مسأله و واقعیت را از دست میدهی. سعی کن مؤسسات نظرسنجی را با تدوین قانون نظرسنجی در ایران تقویت کنی، آنها ابزارهای ضروری دنیای مدرن هستند.
هفت. یاد بگیر کم حرف بزنی، در مراسمهای زیاد شرکت نکنی، و بدون استثنا در هر سخنرانی، از روی متن مکتوب سخن بگو. ابداً به حافظه، یادداشت محورهای مهم یا خلاصه مباحث قناعت نکن.
هر کلمه از حرف رئیسجمهور مهم است و باید روی تک تک کلمات و جملات قبلاً کار شده باشد. تمرین کن و یاد بگیر که از دستگاه «تِلِه پِرامپتر» یا «اُتو کیو» - مثل خارجیها - استفاده کنی و یک کلمه بیرون از متنی که قبلا با دستیارانت بر سر آن توافق کردهای سخن نگو والا به درد سر میافتی.
و حالا در قسمت دوم به نکته هشتم اشاره می شود:
هشت: گزارش صفر بده
شما از وقتی انتخابات را برنده میشوی تا روزی که در دوازده مرداد وارد دفتر رئیسجمهوری میشوی، حدود سه ماه فرصت داری تا گزارشی بدهی که نشان دهد چه چیزی را تحویل گرفتهای و وضعیت چگونه است. آدمهای دقیقتر از روی همان گزارش میفهمند شما چه چیزهایی به نظرت شاخصهای مهمی هستند و از ابتدا حواست به آنها هست. اگر #گزارش_صفر ندهی بعداً همه از شما طلبکار میشوند که بله بهشت تحویلت دادیم و حالا داری جهنم تحویل میدهی.
«گزارش صفر» در هر عرصهای نوعی بنیان و مقیاس همکاری با وزار و معاونان و منصوبان شما هم هست. شما به هر وزیری میگویید من شما را در حالی به این سمت گماشتهام که وضعیت این چنین است و از شما انتظار دارم کاری کنید که واقعاً – نه با شکنجه کردن دادهها و آمار – وضعیت را به سمت اهداف مشخص بهبود دهید.
"اطمینان دارم بخشی از آنچه را مینویسم کسی تاکنون به این صراحت با نامزدهای ریاست جمهوری یا رؤسای جمهوری نگفته است"وقت مناسب برای دادن گزارش صفر، حداکثر هفته اول ریاست جمهوری شماست.
یک خوبی «گزارش صفر» این است که در همان سه ماه اول انتخاب شدن و پیش از ورود به اتاق رئیسجمهور، تمام توهمات و خیالات خوش و خوشخیالیهای شما فرو میریزد. آن موقع است که تازه میفهمی به دست آوردن داده مطمئن و معتبر تا چه اندازه دشوار است و قرار است بر کشوری رئیس باشی که نظام دادهها و اطلاعات آن چنان نقصانهایی دارد که کار را بر هر برنامهریز دقیق و حساسی دشوار میکند. شما از همان زمان تدوین گزارش صفر یاد میگیری به چه دادههایی اعتماد کنی و کدام دادهها را با شک و تردید بنگری.
مقدار کار عظیمی که باید برای تدوین گزارش صفر انجام شود، کیفیت آدمهایی را که باید با آنها کار کنی به تو نشان خواهد داد. آن موقع از مبارزات انتخاباتی که در آنها رقبا به احتمال زیاد یک مشت اعداد بی در و پیکر تحویل همدیگر و مردم دادهاند راحت شدهای و تازه با واقعیت اعداد و ارقام کشور آشنا میشوی و میفهمی برای اداره کشور به آدمهایی احتیاج داری خیلی متفاوت از آنها که انتخابات را برایت هدایت کردند.
گزارش صفر باکیفیت، البته گستره عظیم کاری را که باید انجام دهی نشانت میدهد؛ نباید بترسی اما کمکت میکند بدون توهم وارد اتاق رئیسجمهور میشوی.
نوشتن گزارش صفر را بهتر است از همین الان شروع کنی، و در زمان سه ماهه انتقال قدرت، با دسترسی بهتری که به دادهها و امکان گفتوگو با هر یک از وزرا و مقامات پیدا میکنی، دادهها را تکمیل کنی.
اگر به هر دلیلی نتوانستی گزارش صفر را عمومی منتشر کنی، نقطه ضعفی در کارنامه شماست، کسی که نتواند گزارشی از آنچه تحویل میگیرد ارائه کند، گزارشش از آنچه انجام و تحویل میدهد هم پشمی به کلاه نخواهد داشت؛ اما حداقل نسخههایی از آنرا به جهت ثبت در تاریخ و روشن شدن وضعیتی که کار را تحویل گرفتهای برای همه افراد مهم (حدود دویست سیصد نفر) ارسال کن.
قسمت دوم و نکته نهم:
نُه.
شما با تحریمها عددبازی نکن
یکی از آن کلاههایی که ممکن است سرت برود این است که اعدادی را که برخی درباره اثر نسبی تحریمها و سهم مدیریت داخلی در بروز مشکلات کشور از خودشان درمیآورند باور کنی و بعد خودت را با اینها گول بزنی. یکی میگوید سهم نسبی تحریم و سوءمدیریت بیست به هشتاد درصد است، آن یکی گونه دیگری خوابنما میشود و از سهم سی به هفتاد حرف میزند. این اعداد و ارقام پایه و اساس ندارد، توضیح میدهم.
اثر تحریم قابل میانگینگیری نیست و در هر عرصهای متفاوت است. فرض کن بیماری خطرناکی هست که فقط با یک داروی تحت تحریم درمان میشود و بدون آن بیمار میمیرد. آیا میشود سهم تحریم در مرگ این بیمار را با سهم تحریم در نبود ماده اولیه یک داروی دیگر، یا سهم تحریم در افزایش قیمت داروی عادی را با هم جمع زد و به یک عدد میانگین رسید؟ اینها قابل جمع زدن نیستند.
فرض کن ساخت یک پالایشگاه یکونیم میلیارد دلار هزینه دارد و راه افتادن پالایشگاه نیازمند فقط سه میلیون دلار قطعاتی است که فناوری تولیدش داخلی نیست.
"امیدوارم هر کدام که رئیسجمهور شدید – اصولگرا یا اصلاحطلب، نظامی یا غیرنظامی، انقلابی یا کمتر انقلابی، تندرو یا میانهرو، لیبرال، سکولار، دیندار یا .."اگر پالایشگاه بدون این سه میلیون دلار قطعات راه نیفتاد، میشود گفت سهم تحریم فقط دودهم درصد بوده است؟
شما به آن آدمهایی که از این اعداد تدارک میکنند بگو سهم تحریم در بروز فساد را چگونه ارزیابی میکنند. گفته بودم قبلاً که فقط حرفهایی را بپذیر که گوینده بتواند با متن مکتوب جلوی یک جمع متخصص از آنها دفاع کند.
زنجیرههای تولید و مسائل حکومتداری در جهان جدید چنان با عرصه بینالمللی در هم پیچیدهاند که گفتن این میانگینهای بیستهشتاد یا سیهفتاد برای سرگرمی خوب است.
تعیین کردن سهم تحریم در هر مشکلی، خودش یک پروژه تحقیقاتی است که کالا به کالا، مشکل به مشکل فرق میکند. این اعداد برای مناقشه سیاسی خوب است، برای زدن توی سر حریف خوب است، اما همان اول به شما گفتم که زدن توی سر حریف که کار اصلی رئیسجمهور نیست. اگر گفته مرحوم دنگ شیائوپنگ بنیانگذار چین امروز را مبنا قرار دهیم، رئیسجمهور گربهای است که باید موش بگیرد، سیاه و سفیدش فرق نمیکند. تو باید موش بگیری، یعنی مسأله حل کنی.
این اعداد سهم تحریم و سهم سوءمدیریت داخلی، برای فاطی تومبان نمیشود.
شما جهت تدارک کردن تومبان برای فاطی، دو کار حتماً انجام بده:
اول، هر جور هست به فکر رفع تحریمها باش. تحریم اصلاً نعمت، رحمت، فرصت و شربت است را ول کن؛ تحریم برای هیچ ملتی جز نقمت و نکبت نیست. البته نظام تحریمها پیچیدهتر از آن است که در کوتاهمدت از دستشان خلاص شوی، پس،
دوم، تا وقتی تحریمها هست، هر مسأله متأثر از تحریم – از گرانی مرغ تا نبود دارو یا راه نیفتادن پالایشگاه و نیروگاه معطل قطعه – را موضوع یک مسأله سیاستپژوهی دقیق قرار بده و به کلیات ابوالبقاء که بوروکراتها و سیاسیون به هم میبافند توجه نکن. سهم تحریم در کلیت مسائل کشور قابل میانگینگیری نیست، با این اعداد بازی نکن و نگذار بقیه تو را بازی بدهند.
* منتشر شده در کانال شخصی نویسنده
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران