قسمت سی و چهار صداقت سیز
سریال صداقت سیز قسمت سی و چهار 34Sedaghatsiz Serial Part ۳۴
این پاورقی قسمت ۳۴ سریال صداقت سیز هست.
سلجوق برای دیدن هالوک به شرکت میرود. هالوک به او یک چک میدهد و هشدار میدهد که دیگر حق ندارد اطراف خانوادۀ او برود وگرنه برایش بد میشود.
هجران به بیمارستان میرود و از منشی شمارۀ تماس سرجوق را میخواهد.
منشی میگوید نمیتواند اطلاعات بیمار را به او بدهد.
آسیه به آنجا آمده و هجران خودش را مادر سرجوق معرفی میکند و از آسیه خواهش میکند شمارۀ پسرش را به او بدهد.
آسیه از منشی میخواهد شماره را به او بدهد.
هجران با سرجوق تماس میگیرد اما سرجوق وقتی میفهمد او کیست تلفن را قطع میکند و شمارۀ او را مسدود میکند.
گونول و دمیر به خانۀ ولکان میروند. دمیر از علی بخاطر رفتارش عذرخواهی میکند و میگوید به همه در مدرسه خواهد گفت که او اشتباه کرده است.
گونول به آشپزخانه میرود و سونا به او میگوید آشنای یکی از همسایههایشان به تکیرداغ آمده و خانه و درآمدی ندارد.
گونول میگوید او را به انجمن خیریه آنها بفرستد تا برایش کاری کند. سونا تشکر میکند.
ولکان پیش گونول میرود و به او میگوید با مرت مشکل پیدا کرده و مرت از روی حسادت بهدنبال تحقیق در مورد کارهای اوست و آنها باید تدبیری پیدا کنند.
گونول میگوید راهحلی پیدا میکند.
شب آسیه پیش نیل به رستوران میرود و در مورد مادر سرجوق از او سؤال میکند.
نیل میگوید سرجوق به او گفته بود مادرش مرده و دلیل این دروغش را نمیداند.
هالوک به خانۀ ولکان میرود و به او میگوید ماجرای سرجوق را حل کرده و دیگر مزاحم آنها نخواهد شد.
ولکان با طعنه میگوید خُب موضوع تورگای چی؟ بهم میگی دور از چشم من کاری نکن اما خودتون دور از چشم من یه کارایی میکنید. چرا با تورگای قرار گذاشته بودید؟
هالوک میگوید نمیدونستم همۀ قرار گذاشتنامو با تو در میون بذارم.
" سریال صداقت سیز قسمت سی و چهار 34Sedaghatsiz Serial Part ۳۴ این پاورقی قسمت ۳۴ سریال صداقت سیز هست. سلجوق برای دیدن هالوک به شرکت میرود"حالا که کنجکاوی میگم. میخواستم بدونم آسیه هنوز به تو حسی داره یا نه، اما اشتباه میکردم.
ولکان میگوید اگه اینو از من میپرسیدید خودم بهتون میگفتم چرا رفتید از یه غریبه سؤال کردید؟
هالوک میگوید اونی که بهش میگی غریبه کسیه که بیشتر از همه با زن سابقت وقت میگذرونه و میخواد باهاش ازدواج کنه.
ولکان عصبی میشود و میگوید به این آسونیها هم نیست.
هالوک میگوید چرا؟ مگه تو با این قضیه مشکلی داری؟
ولکان میگوید اصلاً، زندگی آسیه به من هیچ ربطی نداره ولی وقتی پای علی وسط باشه موضوع فرق میکنه.
هالوک به ولکان یادآوری میکند علی دیگر با آنها زندگی میکند و مشکلی وجود ندارد.
درین از پشت در حرفهای آنها را میشنود و میرود.
آسیه با تورگای تماس میگیرد و از او میخواهد برای شام به خانهاش برود.
در خانۀ ولکان همه سر میز شام هستند. کمی بعد دریا و بهار سرزده به آنجا میروند.
گونول در مورد مرت از بهار سؤال میکند و بهار با طعنه میگوید فکر میکرد ولکان در این مورد با آنها حرف زده باشد. سپس میگوید او و مرت در حال طلاق گرفتن هستند.
گونول تعجب میکند و علت را میپرسد.
بهار میگوید سر فرصت ولکان برایشان توضیح خواهد داد.
ولکان دستپاچه میشود و چیزی نمیگوید.
در خانۀ آسیه او با تورگای صحبت میکند و از اینکه در تمام این مدت در مورد خانوادۀ تورگای چیزی نمیدانسته و از زندگی او چیزی نپرسیده بود ابراز ناراحتی میکند. سپس در مورد احساس خودش بعد از خیانت ولکان حرف میزند.
در خانۀ ولکان بهار به اتاق علی میرود و به او میگوید آسیه تصمیم دارد پیشنهاد کاری بیمارستانی در استانبول را قبول کند و از آنجا برود.
چون علی از پیش او رفته و دیگر دلیلی برای ماندن در تکیرداغ ندارد.
او به عمد این را میگوید که علی راضی به برگشتن پیش مادرش شود.
ولکان به اتاق پیش آنها میآید. سپس درین میادو به علی میگوید برای فردا دوستان مدرسه و مادرهایشان را دعوت کرده تا سوء تفاهمها در مورد علی رفع شود و یک مهمانی دوستانه داشته باشند.
ولکان درین را بیرون میبرد و با عصبانیت به او یادآوری میکند که گفته بود بدون اجازه او کاری نکند و از درین میخواهد مهمانی فردا را لغو کند.
درین میگوید این را برای خوبی علی انجام میدهد.
ولکان میگوید علی باید درمان شود و آسیه و او باید علی را پیش دکتر ببرند و با این کارها مشکل حل نمیشود.
بهار از پشت در بحث آنها را میشنود. کمی بعد دریا و بهار که فقط بخاطر علی آمده بودند از آنجا میروند.
هجران به یک مسافرخانه میرود و با پول کمی که دارد برای یک شب اتاق کرایه میکند.
ممنون از اینکه با من همراه بودید، خدانگهدار.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران