ازدواج دانش آموزان به مثابه یک داغ ننگ / مداخله حاکمیت در فرهنگ‌های مربوط به ازدواج اشتباه است

ازدواج دانش آموزان به مثابه یک داغ ننگ / مداخله حاکمیت در فرهنگ‌های مربوط به ازدواج اشتباه است
خبرگزاری دانشجو
خبرگزاری دانشجو - ۱۷ بهمن ۱۴۰۰

گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو - فاطمه محمودی؛ یک دانش آموز درس خوان که برای آینده تحصیلی اش برنامه‌ها دارد؛ حالا بین دو راهی  مانده است. او نیمه گمشده اش را پیدا کرده و همه شرایط برای ازدواجش فراهم است. با این که سنش زیاد نیست، اما در خودش این توانایی را می‌بیند که از پس اداره یک زندگی و تشکیل خانواده برآید. دلیلی هم نمی‌بیند که آن را تا زمان فارغ التحصیلی از مدرسه به تاخیر بیندازد. اما هر دفعه که می‌خواهد تصمیم آخرش را بگیرد؛ به یاد دوستش می‌افتد که پس از متاهل شدن دیگر نتوانست به مدرسه بیاید.

"گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو - فاطمه محمودی؛ یک دانش آموز درس خوان که برای آینده تحصیلی اش برنامه‌ها دارد؛ حالا بین دو راهی  مانده است"نه که خودش نخواهد؛ به او گفتند نیا و این سوال برای همیشه در ذهن دوستانش ماند که مگر دوست متاهلشان چه آسیبی به مدرسه و دانش آموزان می‌زد که از تحصیل در کنار بقیه هم کلاسی هایش محروم شد؟ این فکر‌ها کلافه اش می‌کند و نمی‌گذارد به راحتی برای ازدواجش که تعیین کننده‌ترین اتفاق زندگی اش است تصمیم بگیرد.

این تجربه برخی از دختران دبیرستانی است که به دلیل سیاست‌های مدارس مجبورند بین مدرسه‌ی خودشان و ازدواج یکی را انتخاب کنند. از همین رو خبرنگار اجتماعی خبرگزاری دانشجو از انسیه خزعلی، معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، در مورد راهکار معاونت برای اصلاح روند مدارسی که به دانش آموزان متاهل اجازه نمی‌دهند طبق روال قبل در مدرسه حضور داشته باشند؛ سوال کرد. خزعلی در پاسخ با اشاره به اینکه با مشکلاتی مواجه هستند گفت: «

طرحی داریم که اگر بتوانیم دبیرستان‌هایی را خاص این دختران داشته باشیم اجرایی‌تر می‌شود»
. راهکار آن‌ها برای تسهیل شرایط این دختران؛ مدارس جداگانه بود. حال باید دید که این راهکار چقدر کار آمد است؟ آیا به دانش آموزان متاهل کمک می‌کند؟ و در بلند مدت چه تاثیری بر نوع نگاه به ازدواج خواهد داشت؟.

آخرین وضعیت طرح حمایت از دختران دانش‌آموزی که در دوران تحصیل ازدواج می‌کنند

سیاست‌های ما باید متناسب با ارزش‌های ما باشد

دکتر فهیمه فداکار روانشناس، خانواده درمانگر و فعال حوزه خانواده و نوجوانان، در گفتگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری دانشجو  در مورد نوع مواجهه با ازدواج دختران دبیرستانی  می‌گوید: «اول از هر چیز باید موضع خودمان را مشخص کنیم آیا برای ما مجاز و مطلوب است که دخترمان در سن دبیرستان ازدواج کند؟ ما باید جسارت داشته باشیم پاسخ این سوال را بدهیم؛ چون این پاسخ در نوع مواجهه ما خیلی تعیین کننده است.

اگر ما فکر می‌کنیم که ازدواج زود هنگام خوب است و اشکالی ندارد یک دختر زیر ۱۸ سال بنا به محیط فرهنگی خودش ازدواج کند؛ دیگر بلایی سرش نمی‌آوریم و از مدرسه اخراجش نمی‌کنیم؛ ولی اگر دیدیم برای ما مطلوب نیست پس آن وقت قانون را عوض کنیم؛ مدرسه راهشان ندهیم؛ اخراجشان کنیم؛ یک مدرسه جداگانه به آن‌ها بدهیم. طبیعتا برای جمهوری اسلامی تشکیل خانواده موضوعیت دارد و مهم است. تشکیل خانواده اولویت دارد و یک امر مفتخرانه و سرافرازانه است؛ یعنی وقتی یک نفرازدواج می‌کند بنظر خیلی خوب است و سیاست هم حمایت از تشکیل خانواده است. اگر طبق دین مبین اسلام و فرهنگ اسلامی ایرانی تشکیل خانواده برای ما مهم است و ضرورت دارد پس نباید این گونه عمل کرد و تبعاتش در تشکیل خانواده خودش را نشان خواهد داد.»

چرایی محروم کردن دانش آموزان متاهل از مدرسه

اساسا جدا کردن عده‌ای از یک گروه اجتماعی یا به این دلیل است که خدمات بیشتر و بهتری به آن‌ها بدهیم یا اینکه حضور آن‌ها را در گروه، مخرب و آسیب زا می‌بینیم.
فدا کار در این رابطه می‌گوید:« وقتی به سمت جداسازی یک قشر می‌رویم باید برای این کار دلیل داشته باشیم. گاهی یک دانش آموز لیبل‌هایی دارد که منفی هم نیستند؛ مثلا ناشنوا یا عقب مانده ذهنی است و می‌دانیم که او نمی‌تواند با بچه‌های دیگر ارتباط بگیرد و همراه باشد؛ بنابراین برای اینکه حق او ضایع نشود خوب است که مدرسه اش را جدا کنیم.

"با این که سنش زیاد نیست، اما در خودش این توانایی را می‌بیند که از پس اداره یک زندگی و تشکیل خانواده برآید"اما گاهی ما یک دانش آموز بزهکار یا معتاد داریم. اول تلاش می‌کنیم این رفتار‌ها را درست کنیم و اگر نشد به او می‌گوییم "مدرسه نیا؛ حضور تو در این مدرسه به بقیه آسیب میزند". حالا ازدواج و تشکیل خانواده ذیل کدام یک از این لیبل‌ها است؟»

این کنشگر حوزه  خانواده و نوجوانان درباره دلیل و ریشه‌ی جداکردن یا اخراج دانش آموزان متاهل معتقد است: «در آیین نامه قبلی آموزش و پرورش قاعده این بوده است که وقتی دختری ازدواج می‌کند؛ چون آرایش و پیرایش صورتش عوض می‌شود مدرسه او را نمی‌پذیرد. برای همین به او می‌گفتند با این شرط به مدرسه بیا که آرایش و پیرایش نداشته باشی. اما می‌دانیم که این مسئله مربوط به یک دهه دیگری بوده است.

تا جایی که می‌دانم مدرسه‌ها الان به نحو قبلی با بچه‌هایی که پیرایش دارند برخورد نمی‌کنند. پس این نمی‌تواند دلیل جدا کردن باشد. فرض بعدی این است که دانش آموزان متاهل تعاملات و روابط عاطفی و زناشویی دارند و اگر به مدرسه بیایند این را با دوستانشان در میان می‌گذارند که آسیب رسان است. البته این نکته درستی است. کسی که یک تجاربی داشته باشد ممکن است فضای مدرسه را نسبت به سطح استاندارد‌های آن مدرسه تغییر دهد.»

آیا با حذف این دانش آموزان به سطح استاندارد برمی گردیم؟

اگر از زاویه دیگر به مسئله فوق الذکر نگاه کنیم به این می‌رسیم که ممکن است برخی از دانش آموزان غیر متاهل هم درگیر روابطی باشند که برخلاف ازدواج، خارج از عرف و چارچوب است؛ بنابراین بحث انتقال تجربه‌ها مختص متاهلین نیست.

"اما هر دفعه که می‌خواهد تصمیم آخرش را بگیرد؛ به یاد دوستش می‌افتد که پس از متاهل شدن دیگر نتوانست به مدرسه بیاید"حالا سوال اصلی اینجاست که آیا صرفا با جدا کردن دانش آموزان متاهل این مشکل حل می‌شود؟

فداکار با اشاره به اهمیت اصلاح ساختار و نحوه مدیریت مدرسه می‌گوید: «گاهی در مدرسه دانش آموز‌هایی وجود دارند که دوست پسر دارند، درگیر تعاملات خارج از چارچوب هستند، به فیلم یا محتوای نامناسب دسترسی دارند و.... مدرسه این را چطور مدیریت می‌کند؟ مدیریتش همیشه با دانش آموز است یا اینکه ما انتظار داریم ساختار آموزشی یا ساختار مغفول پرورشی هم این را مدیریت کند؟ پس این هم ربطی به دانش آموز متاهل و غیر متاهل ندارد. مهم این است که ساختار بتواند مدرسه را جمع و جور کند. اگر نتواند مدیریت کند دانش آموز متاهل و کسی که روابط خارج از چارچوب دارد یا کسی که روابطی ندارد و فقط دسترسی‌هایی دارد؛ با هم فرق نمی‌کنند. همه این‌ها می‌توانند مثل هم آسیب بزنند.

پس نمی‌توان بر آنچه که در مدرسه اتفاق می‌افتد سرپوش گذاشت. باید ساختار اصلاح و مدرسه درست شود. با حذف دانش آموز متاهل از مدرسه معمولی کاری پیش نمی‌رو

د.»

برساخت عدم مطلوبیت ازدواج

جدا کردن مدرسه دانش آموزان متاهل می‌تواند پیامد‌هایی در سطح خرد و کلان داشته باشد. این مدرس دانشگاه ضمن بیان اینکه مدارس جداگانه یا مدارس نوبت دوم معمولا کیفیت آموزشی خوبی ندارند به تاثیری که این سیاست در لایه‌های عمیق‌تر بر نگرش افراد نسبت به ازدواج می‌گذارد اشاره می‌کند: «من با این مشکل دارم که ما ازدواج را به مثابه یک داغ ننگ ببینیم و آن را یک برچسب اشتباه بدانیم. نکته مهم این است که یکی از بزرگترین اشتباهاتی که حکومت می‌تواند در حوزه خانواده مرتکب شود مداخله در فرهنگ مردم در حوزه ازدواج و تشکیل خانواده است.

"خزعلی در پاسخ با اشاره به اینکه با مشکلاتی مواجه هستند گفت: «طرحی داریم که اگر بتوانیم دبیرستان‌هایی را خاص این دختران داشته باشیم اجرایی‌تر می‌شود»"همین الان هر چیزی که از خانواده باقی مانده به خاطر فرهنگی است که در بافت خانواده‌ها و فرهنگ قومی، محلی، دینی و ... وجود دارد. ساختار نباید در این مسئله دخالت کند. اینجا ممکن است بگویند که ما دخالت نمی‌کنیم؛ ما فقط می‌خواهیم مدارس را جدا کنیم. از نتایج یک اقدامی که حاکمیت انجام می‌دهد برساخت مطلوبیت و عدم مطلوبیت از یک اتفاق است. یعنی ساختار یک دخالتی می‌کند و در نتیجه اش در اذهان مردم یک رفتاری مطلوب یا نامطلوب می‌شود و پس از چند سال دخالت، فرهنگ در آن حوزه تغییر می‌کند.

مثلا آن زمان که ساختار به بحث آزمایش خون ورود کرد یک مقاومتی به وجود آمد که عقد دخترعمو  با پسر عمو در آسمان‌ها بسته شده است و ...، اما وقتی سال‌ها حاکمیت در این حوزه دخالت کرد تقریبا این فرهنگ را جا انداخت. در مسئله اخیر هم وقتی می‌رویم به سمت جداکردن دانش آموزان متاهل یکی از تبعاتی که از این تصمیم گیری به جا می‌ماند نگرشی مبنی بر عدم مطلوبیت ازدواج در این سن است.»

وضعیت سنجی؛ اولین راهکار اصلاح مدارس

فداکار اولین قدم برای رسیدن به راهکار‌های درست در این زمینه را وضعیت سنجی می‌داند و معتقد است: «سوال‌های زیادی وجود دارد که ما هنوز جوابش را نمی‌دانیم؛ برای همین اول باید آمار را در بیاورند. قاعدتا باید فکر کرد که اصلا فراوانی دانش آموزان متاهل چقدر است. آسیب‌هایی که با حضور آن‌ها به دانش آموزان وارد شده چیست. مشکل آفرینی‌ها چه بوده است.

"تشکیل خانواده اولویت دارد و یک امر مفتخرانه و سرافرازانه است؛ یعنی وقتی یک نفرازدواج می‌کند بنظر خیلی خوب است و سیاست هم حمایت از تشکیل خانواده است"چه مسائلی به وجود آمده و مدرسه کدام را می‌خواهد کدام را نمی‌خواهد. همین که ما در بالا بنشینیم بگوییم دانش آموز بیاید یا نیاید فایده ندارد. راهکار من این است که ما باید اول یک وضعیت سنجی کنیم ببینیم چند استان و شهر درگیر این مسئله هستند. اگر در یک شهری فقط پنج دانش آموز دبیرستانی متاهل اند که این حرف بی منطق است که مدرسه جداگانه بزنیم. بعد باید ببینیم چیز‌هایی که باعث شده ما احساس خطر کنیم چه بوده است.

چه مسائل و آسیب‌هایی را شناسایی می‌کنیم. بعد ببینیم که این مسائل از چه جنسی هستند. مثلا غیبت دانش آموز زیاد است؟ داده بد به دانش آموزان داده است؟ همکلاسی‌ها باعث شده اند او طلاق بگیرد؟ بعد که مسئله را در آوردیم باید ببینیم می‌شود مدیریتش کرد یا نه و چطور باید مدیریت کرد؟»

اساسا این دغدغه حضور یا عدم حضور دانش آموزان متاهل  در مدارس نباید برای کشور ما دغدغه باشد. در شرایطی که تشکیل خانواده را به عنوان یک امر مقدس و ارزشمند تلقی می‌کنیم حذف دانش آموزان متاهل از مدرسه عملی است که با ارزش‌ها جور در نمی‌آید. اگر اختصاص دادن مدارس جداگانه به این افراد تصمیم جدی‌ای نباشد و در حد پیشنهاد و حرف باشد باز هم این حرف با ارزش‌های ما سازگار نیست و همچنان منجر به برساخت عدم مطلوبیت ازدواج در ذهن‌ها می‌شود.

"اول تلاش می‌کنیم این رفتار‌ها را درست کنیم و اگر نشد به او می‌گوییم "مدرسه نیا؛ حضور تو در این مدرسه به بقیه آسیب میزند""دختران ازدواج را به عنوان یک محدودیت تلقی خواهند کرد. این سوال در ذهنشان جرقه می‌زند؛ محدودیتی که در آغاز آن‌ها را از مدرسه شان جدا می‌کند در آینده کجا و چند بار دیگر دست و پا گیرشان خواهد شد؟

منابع خبر

اخبار مرتبط