لزوم پوست اندازی سینمای ایران

جام جم - ۱۸ بهمن ۱۴۰۱

ابتدا عرصه تئاتر و نمایش مهم‌ترین میدان برای ورودی بازیگران سینما بود و بعد هم مراکز آموزشی که به‌تدریج دایر شدند، بازیگران جدید تربیت کردند و در این میان گروهی هم صرفا به‌دلیل کار با گروه‌های تئاتری، عروسکی و نمایشی، ابتدا به صداوسیما و به‌دنبال آن به سینما راه یافتند.

افرادی که در صورت تداوم سینمای قبل از انقلاب، اساسا راهی به سینما و بازیگری پیدا نمی‌کردند. هوای تازه‌ای به سینمای ایران راه یافت و این سینما از یک رکود و تکرار ۱۵-۱۴ ساله خلاص شد.

از همین روی به‌رغم شرایط انقلابی در جامعه و سپس آغاز جنگ تحمیلی، استقبال مردم از فیلم و سینما مجدد بالا گرفت چنانچه آثاری مانند عقاب‌ها (ساموئل خاچیکیانکانی مانگا (سیف‌ا... داد) کلاه قرمزی و پسر خاله (ایرج طهماسب) و... به پربیننده‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران تبدیل شدند. مردم در شرایطی که هواپیماهای صدام، تهران و دیگر شهرها را بمباران می‌کردند اما با قبول خطر در صف سینماها ایستاده بودند تا فیلم‌های عقاب‌ها، کانی مانگا و گذرگاه را ببینند.

بازهم بازیگران کلیشه‌ای و تکراری

سینما را قبضه کردند

دهه ۶۰ و۷۰ سال‌های استقبال مردم از سینمای ایران بود و بازیگران جدید در این عرصه جولان می‌دادند و در غیاب هنرپیشه‌های قبل از انقلاب برای خود وجهه کسب می‌کردند.

"این گریزان شدن تماشاگر از سینمای ایران متاسفانه باعث شد، برخی از فیلم‌های ارزشمند، جذاب و واقعا سینمایی هم از اکران مناسب و استقبال شایسته مردمی دور بمانند"بازیگرانی که بعضا از هنر بازیگری هم برخودار نبودند و اگر هنرپیشه‌های قبل از انقلاب بنا به برخی جاذبه‌های فرامتنی فیزیکی و ظاهری به جذب تماشاگر می‌پرداختند، این نوبازیگران متاسفانه از آن جذابیت‌ها هم بی‌بهره بودند. چنانچه به نظر می‌رسید اگر آن اسلاف همچنان در عرصه بازیگری جولان می‌دادند، این اخلاف را حتی به‌عنوان خدماتی سالن‌های سینما هم نمی‌پذیرفتند اما به هر حال این حضرات به برکت انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و از خالی شدن میدان از هم‌پالکی‌های قبلی، استفاده کرده و به قبضه کردن میدان سینما اقدام کردند. شاید ابتدا اندکی هم سعی داشتند، هنر بازیگری را عرضه کنند ولی از آنجا که بعضا نه استعدادش را داشتند و نه توانایی، در این امر ناموفق مانده و به‌تدریج به همان اسلاف قبل از انقلاب تأسی کرده و تلاش کردند تا به جلوه‌نمایی جذابیت‌های فرامتنی بپردازند که متاسفانه از آن بی‌بهره بودند.

اما از اواسط دهه ۷۰ با سمت و سوگیری سینمای ایران به موضوعات و محتوایی که با فرهنگ، باورها و ارزش‌های جامعه ایرانی سازگار نبود و تولید آثاری که هنجارهای اخلاقی و رفتاری جامعه را زیرپا می‌گذارد به‌تدریج اقبال مردم، نسبت به سینما کاهش یافت تا این‌که در اوایل دهه۸۰ میزان تماشاگر سینمای ایران به حداقل خود رسید. بازهم کلیشه و تکراری شدن بازیگران علاوه بر سوژه‌های به‌شدت تکراری و غیرجذاب، مردم را از سینما دور کرد.

تعدادی از بازیگران (که چندان هم از هنر بازیگری برخوردار نبوده و صرفا با رانت و پارتی خود را آویزان سینما کرده بودند) به‌تدریج اغلب آثار پرخرج و پرپول سینما را منوپل خود کرده و سینمای ایران را به‌سان قلعه‌ای درآوردند که کسی را توانایی راهیابی به آن نبود.

فقط ۷درصد از تماشاگران سینما باقی ماندند

چند بازیگر تکراری، فیلم‌های ظاهرا کمدی را در تیول خود گرفتند، چند نفر آثار به‌اصطلاح اجتماعی را، چند نفر در فیلم‌های حادثه‌ای و تعدادی هم در فیلم‌های ملودرام و ... و این‌چنین بود که هرچه فضای این سینما راکدتر و برای تنفس دشوارتر شد، سالن‌های سینما هم خالی و خالی‌تر شد تا این‌که در دی ۱۳۹۷ مرکز آمار ایران، ارقام تکان‌دهنده‌ای انتشار داد و تلویحا اعلام کرد فقط ۷درصد جمعیت ایران، مخاطب سینمای ایران هستند، یعنی ۹۳درصد ایرانی‌ها اصلا عطای این سینما را به لقایش بخشیده‌اند.

این گریزان شدن تماشاگر از سینمای ایران متاسفانه باعث شد، برخی از فیلم‌های ارزشمند، جذاب و واقعا سینمایی هم از اکران مناسب و استقبال شایسته مردمی دور بمانند. در واقع به قول معروف در اینجا ‌تر و خشک با هم سوختند.سینمای ایران در حال احتضار بود اما این جماعت شبه‌سلبریتی و شبه‌بازیگر از جنازه آن هم دست‌بردار نبودند و کوشش می‌کردند به هر نحو از آن برای خود درآمدی دست‌وپا نمایند. هرچه اتفاق می‌افتاد، این حضرات مثل سرجهازی این سینما، به آن چسبیده بودند و حاضر به کندن نمی‌شدند!

عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد!

اما این‌بار یک نقشه و طرح تکراری، شبه‌سلبریتی‌های تکراری را به دام انداخت! طراحی‌های دشمنان تاریخی این ملت برای عملی‌ساختن نقشه‌های دیرین‌شان، در شهریور و مهر ۱۴۰۱ کلید خورد. اگرچه خود و پادوهای‌شان می‌دانستند این‌بار هم مثل دفعات قبل است و بر دامن انقلاب و نظام اسلامی گردی نمی‌نشیند ولی برای برهم‌زدن اوضاع و چوب لای چرخ دولت سیزدهم گذاشتن که به‌هر‌صورت مشغول سامان‌دادن اوضاع درهم‌ریخته ۱۰ سال گذشته بود، با تمام قوا وارد میدان شدند و همه اعوان و انصارشان را هم از دور و نزدیک و داخل و خارج به میدان فراخواندند.آنها خود می‌دانستند که خبری نخواهد شد و برخی مقامات‌شان ازجمله مسئولین اطلاعاتی اسرائیل و بعضی سیاستمداران کهنه‌کار آمریکایی و حتی رسانه‌های معتبرشان هم اذعان کردند جمهوری اسلامی، بیدی نیست که از این بادها بلرزد اما نگون‌بخت و تیره‌روز همان شبه‌بازیگران و شبه‌سلبریتی‌هایی بودند که به‌دلیل سطح سواد بسیار پایین و عدم برخورداری از هنر و البته جوگیری، به این توهم افتادند که بوی کباب می‌آید! شروع کردند به شعر و شعار سردادن و سخن از مسائل و مفاهیمی گفتند که حتی دیکته آن را به زور و با اغلاط بی‌شمار می‌نوشتند!طرفه آن‌که بعضی از این حضرات که گویا دوزاری‌شان خیلی کج بود مثل آنهایی که در سال ۵۷ ساواکی شدند، بعد از فروخوابیدن اغتشاشات و حتی ساکت‌شدن رسانه‌های زنجیره‌ای بیگانه، تازه آنها به حرف افتادند که بله ما هم هستیم!

الغرض! گروهی از این افراد هم شروع به تحریم جشنواره‌ ها، مراسم و فیلم‌ها کردند که در میان‌شان از آن شبه‌بازیگران بی‌هنر هم کم نبود. چنان نمایاندند که گویا عن‌قریب کوه دماوند هم آتشفشانی کرده و همه سینمای ایران و بالطبع آن جشنواره فیلم فجر تعطیل می‌شود!

جشنواره تعطیل نشد، شما مرخص شدید!

خوشبختانه چند سالی است که جشنواره‌هایی مانند عمار، با قدرت و قوت و با حضور سینماگران جوان برگزار شده و سینماحقیقت نیز نوید فیلم‌سازان خوش‌ذوق و خوش‌قریحه را داده که بسیاری از این دوستان، به لحاظ دانش تکنیکی و سینمایی چند سر و گردن از آن مدعیان بالاتر بوده و هستند.

"به نظر می‌آید عدو سبب خیر شد و اگر خدا بخواهد، آن هوای راکد نفس‌گیر و مانده در حال رخت‌بربستن از این سینماست و ان‌شاءا.."به نظر می‌آید عدو سبب خیر شد و اگر خدا بخواهد، آن هوای راکد نفس‌گیر و مانده در حال رخت‌بربستن از این سینماست و ان‌شاءا... جماعت تازه‌نفس و جوان راهی میادین مختلف این سینما خواهند شد. اگرچه برخی از آنها که در خواب پنبه‌دانه می‌دیدند، از ورای این اغتشاشات اخیر، توهم یک انقلاب را داشتند اما انگار قرار است این انقلاب در سینمای ایران اتفاق بیفتد که مبارک باشد. آش آن‌قدر شور شد که خان هم فهمید و رادیوفردا، گزارشی در آبان‌ماه ارائه داد که علی‌رغم تحریم گروهی از بازیگران و عوامل سینمای ایران، ده‌ها فیلم و سریال در بخش‌های مختلف دولتی و خصوصی در حال تولید است و متاسفانه این نخبگان و صاحبان آی‌کیو! نتوانستند در کنار گوش خود این واقعیت را بفهمند. امسال دل‌مان خوش است که در جشنواره فیلم فجر دیگر آن بی‌هنرانی را که بیش از ۳۰ سال این سینما را در قبضه خود گرفته بودند و شوربختانه در هر عزا و عروسی و در هر فیلم و سریالی، چشم‌مان با دیدن شکل و شمایل و ترکیب‌شان آزار می‌دید را مشاهده نکنیم.

امسال دل‌مان خوش است پس از ۳۰ سال هوای تازه سینمایی در جشنواره فجر تنفس می‌کنیم و از شر آثار خسته‌کننده و ملال‌آور و پر«های‌و‌هوی» خلاص هستیم.

اگرچه مسبوق به سابقه است که باز این جماعت جلو می‌آیند (چنآن‌که آمدند) و تقاضا می‌کنند (چنآن‌که کردند). به قول معروف با دست پس می‌زنند و با پا پیش می‌کشند، تا آخرین لحظات پذیرش فیلم‌ها از سوی جشنواره، در تکاپوی اصلاحات آن بودند ولی اظهار می‌کنند که جشنواره را تحریم کرده‌اند! جل‌الخالق! سینمای ایران را تمام‌شده دانسته درحالی‌که بسیاری از آنها در صف تولید قرار داشته و به دنبال دریافت مجوز ساخت از سازمان سینمایی هستند و برخی از آنها اعتراف کرده‌اند که همه سروصدای‌شان برای فحش‌نخوردن و بدوبیراه نشنیدن از جماعت اغتشاشگر بوده است! مثل دوران فتنه ۸۸ که همین جماعت از یک‌سو شعار حمایت از موسوی و تحریم سینما را می‌دادند و از سوی دیگر اولین افرادی بودند که برای تبریک و گرفتن حق و حساب ماهانه خود در هنگام ورود رئیس جدید بنیاد سینمایی فارابی در دولت دهم، جلوی در این بنیاد صف کشیدند! اما سینمای ما به هوای تازه نیاز دارد و مانند دوران اول انقلاب، باید پوست بیندازد. لطفا آن را از این سینما دریغ نکنید.

منابع خبر

اخبار مرتبط

جام جم - ۱۷ آذر ۱۴۰۱
خبر آنلاین - ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۹
جام جم - ۲۷ آذر ۱۴۰۱
جام جم - ۱۸ بهمن ۱۴۰۱