قسمت چهار پشت پرده ازدواج
سریال پشت پرده ازدواج قسمت چهار 4Poshte Pardeye Ezdevaj Serial Part ۴
سریال پشت پرده ازدواج قسمت ۴ چهارم
چولپان در اتاقش آشفته روی تخت نشسته و شبی که فاروق ترکش کرد را به یاد می آورد.
آن شب چولپان با ماشین فاروق را تعقیب کرد و دید که ماشین او در جاده تصادف می کند.
سنم در خانه مادرش با زنگ تلفن اورال از خواب بیدار می شود و به او می گوید تا چند دقیقه دیگر خودش را می رساند و الان در ترافیک گیر کرده است و به اتاق خواهرش گونش می رود .
سراغ مادرشان را می گیرد گونش می گوید سر کار نرفته و هنوز در خانه است صنم اتاق مادرش میرود و حالش را می پرسد.
چولپان میگوید حالش خوب است و شب گذشته را بخاطر می آورد.
شبی که سر فاروق داد زد از او خواسته بود از دختر هایش فاصله بگیرد.
سلام هر چقدر اصرار می کند تا مادرش وکالت اورال را بگیرد مادر زیر بار نمی رود و می گوید حالا که آزرا رفته خودش باید پرونده را قبول کند.
مدتی بعد صنم وارد اتاقش می شود و ایران منتظرش است صنم به او می گوید مادرش به حال تو را وکالت آزرا را قبول نکرده حالا خودش به حال تو را وکالت اورا به عهده میگیرد و قول می دهد بتواند حضانت فرزندش را بگیرد.
ازرا از خواب بیدار می شود و برای بچه ها صبحانه درست میکند او پس از راهی شدن شوهر و فرزندانش به طرف ساختمان وکالت ارمان ارسل می رود آزرا و ییلدیریم با هم وارد آسانسور می شوند.
مدیر دفتر از آنها استقبال میکند و اتاق هایشان را نشان می دهد ارمان برای دیدن آن دو می آید و در بدو ورود به آن دو می گوید با موکل های شان آشنا شوند آزرا از او می پرسد میشه بپرسم چرا این پرونده رو با هم گرفتیم.
ارمان می گوید ماجرا مثل همیشه است یک مرد میانسال می خواهد به خاطر دوست دخترش از همسرش جدا شود.
ارمان در اتاق را باز میکند و مردی میانسال به نام مسعود و دختری جوان به نام گیزم در آن نشستند و دست یکدیگر را گرفتند.
مسعود می گوید زندگی او خیلی وقت است تمام شده. به خاطر دخترانش باهمسرش ریحان زندگی میکرده است.
او میگوید دخترانش همه چیز او هستند و هیچوقت حاضر نمیشود اشک به چشم هایشان بیاید مسعود میگوید بعد ازطلاق هم میخواهد از دخترها نگهداری کند ولی گیزم میگوید بهتر است آنها پیش مادرشان باشند.
آزرا بادیدن ان دو به یاد می اورد که پدرش را در کودکی دیده بود که با پرستارشان نازن درحیاط خانه صحبت میکرده و آن دو دست یکدیگر را گرفته بودند.
آرمان میگوید آزرا باید از گیزم دفاع کند. چون ریحان از او بخاطر تجاوز به حریم خصوصی شکایت معنوی کرده است.
ییلدیریم هم باید ازپدر دخترهای مسعود دفاع کند.
مسعود میگوید گیزم تازه در شرکتی که در ان کار میکند ترفیع گرفته و اگر ریحان از او شکایت کند آینده کاریش خراب میشود.
قرار است ریحان همسرش به همراه وکلیش به آنجا بیاید و شکایتش را مطرح کند.
مدتی بعد ریحان همراه دو دختر و وکیلش به شرکت حقوقی ارمان می اید و جلسه برگزار میشود.
ریحان قبل از جلسه دخترهایش را به یکی از منشی های شرکت میسپارد.
سنم به دیدن شوهر ازرا میرود و سرگن با دیدنش به او میگوید ازرا دیشب گفته از پنجره اتاق دیده صنم به او چیزی میداده.
اوهم گفته چیزی نبوده و او اشتباه دیده است.
سرگن به صنم میگوید دستبندی که دیروز دستش بود هنوز دزدگیر فروشگاه داشته و از او میخواهد دیگر دزدی نکند.
صنم ناراحت میشود و به سرگن میگوید اشتباه کرده که دیروز با او قرار ملاقات گذاشته تا درباره خواهرش صحبت کند.
سرگن میگوید حواسش به همسرش است.
چولپان به رستوران به ملاقات الپای میرود و او تمام مدت ازسختی های زندگی اش با سنگل میگوید.
در آخر هم از چولپان می خواهد حقش را بگیرد.
چولپان از آلپای میپرسد رازی دارید ازم قایم کرده باشید؟
آلپای تامل می کند و می گوید ندارد.
چولپان مدارکی را به او میدهد امضا کند و آن موقع الچین در آنجا می آید.
چولپان با نگاه کردن به او به اشتباه او را نازان می خواند و سپس معذرت خواهی می کند.
می گوید برو با کس دیگری اشتباه گرفته.
یکی از وکلای دفتر آرمان وکالت همسر اورال را بر عهده گرفته.
سلیمان آدم مکاریست و می خواهد هر طور که شده با حقه پرونده را ببرد.
او عکسی را به منشی خود نشان می دهد که در آن عکس اورال و کودکش در پارک هستند.
در عکس بچه روی زمین افتاده و پدر می خواهد به کمکش برود.
سلیمان از منشی میخواهد تکه ای از عکس را بزرگ کند و بقیه آن را دور بریزد . اینطور وانمود کنند که اورال درحال صحبت است و فرزندش برایش مهم نیست.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران