آیا اردشیر زاهدی از جمهوری اسلامی حمایت می کرد؟

آیا اردشیر زاهدی از جمهوری اسلامی حمایت می کرد؟
بی بی سی فارسی
بی بی سی فارسی - ۲۸ آبان ۱۴۰۰

آیا اردشیر زاهدی از جمهوری اسلامی حمایت می کرد؟

  • کیوان حسینی
  • بی‌بی‌سی
۲۷ آبان ۱۴۰۰ - ۱۸ نوامبر ۲۰۲۱توضیح تصویر،

تصویری از اردشیر زاهدی، حدود دو ماه پیش در ویلایش در شهر مونتروی سوئیس. عکس از خشایار جنیدی (بی‌بی‌سی).

اگر محمد رضا شاه روزی می‌شنید که اردشیر زاهدی، از سوی هواداران دو‌آتشه‌اش به "حمایت از جمهوری اسلامی" متهم شده، چه واکنشی نشان می‌داد؟ چطور ممکن است کسی که همه عمر سیاسی‌اش به پشتیبانی از سلطنت محمدرضا شاه گذشته و تا آخرین روز در خدمت او بوده، از کسانی "حمایت کند" که نه فقط شاه را سرنگون کردند، بلکه اگر دستشان به اردشیر زاهدی می‌رسید، در همان اوایل انقلاب اعدامش می‌کردند؟

اردشیر زاهدی یکی از نخستین کارگزاران دوران پهلوی بود که صادق خلخالی، در روزهای نخست سرنگونی سلطنت پهلوی برایش حکم اعدام صادر کرد. او همچنین به واسطه نقشی که در کودتای ۲۸ مرداد داشت، از سوی مخالفان انقلابی به عنوان یکی از نمادهای وابستگی شاه به آمریکا و بریتانیا معرفی می‌شد.

دیدارهای مخفیانه اردشیر زاهدی با شاه در روزهای منتهی به کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، در سال‌های بعد، با ازدواج آقای زاهدی با شهناز پهلوی - بزرگترین فرزند شاه - به رابطه‌ای خانوادگی تبدیل شد و به رغم اینکه این ازدواج هفت سال بیشتر دوام نیاورد، اما محمدرضا شاه تا آخر عمرش اردشیر زاهدی را در حلقه کارگزارانش حفظ کرد.

زاهدی بعد از انقلاب نیز در رکاب محمدرضا شاه باقی ماند و در نهایت به عنوان داماد سابق خاندان سلطنتی مصر (شهناز پهلوی، نیمه‌مصری و نوه ملک فواد بود)، در سفر پایانی شاه به مصر، تامین مراقبت پزشکی در هفته‌های آخر و حتی برپایی تشییع جنازه رسمی برای شاه، نقشی کلیدی بازی کرد.

او می‌گفت که محمدرضا شاه را "عاشقانه" دوست داشته و معتقد است شاه یکی از "وطن‌پرست‌ترین" رجال سیاسی تاریخ مدرن ایران بوده. "من شخصا جنازه شاه را شستم و کفن کردم. او شاه من بود.

"آیا اردشیر زاهدی از جمهوری اسلامی حمایت می کرد؟کیوان حسینیبی‌بی‌سی۲۷ آبان ۱۴۰۰ - ۱۸ نوامبر ۲۰۲۱توضیح تصویر، تصویری از اردشیر زاهدی، حدود دو ماه پیش در ویلایش در شهر مونتروی سوئیس"من هم سربازش بودم و به این مساله افتخار می‌کنم." این جملاتی بود که تابستان سال ۲۰۱۳ در ملاقاتی که با او داشتم، در شرح میزان علاقه و وفاداری‌‌اش به شاه بیان کرد.

  • اردشیر زاهدی؛ داماد شاه که به قاسم سلیمانی افتخار کرد
  • گفتگو با اردشیر زاهدی با برنامه به عبارت دیگر
  • گفتگو با اردشیر زاهدی در برنامه ۶۰ دقیقه بی-بی-سی فارسی

اما همین اردشیر زاهدی، هفت سال بعد در مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی، قاسم سلیمانی را دو روز بعد از کشته شدنش توسط ارتش آمریکا، "یک سرباز وطن‌پرست شرافتمند" خواند که احترام بسیاری برمی‌انگیزد. او کشتن سلیمانی را "جنایت جنگی" توصیف کرد و گفت آمریکا "بزرگترین تروریست است."

مصاحبه‌های اردشید زاهدی با بی‌بی‌سی و اظهارنظرهایش درباره قاسم سلیمانی در واقع ادامه مواضعی بودند که او نزدیک به دو دهه در قبال سیاست خارجی ایران اتخاذ کرده بود و از طریق مقالاتش در روزنامه‌های معتبر جهان تلاش می‌کرد آنها را به گوش مخاطبان غیرایرانی نیز برساند.

از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهیدپادکستبه عبارت دیگر

گفتگو با چهره‌های سیاسی، هنری و ادبی از تلویزیون فارسی بی بی سی.

برنامه ها

پایان پادکست

او حتی گاه با پرداخت هزینه چاپ آگهی، مقالاتش را در روزنامه پرمخاطبی مانند نیویورک تایمز نیز منتشر می‌کرد و در آنها بی‌پروا به "قدرت‌های غربی" می‌تاخت و از "حق غنی‌سازی اورانیوم در ایران" یا "جنایات آمریکا در عراق و یمن" می‌نوشت.

آقای زاهدی معتقد بود که بعد از یازده سپتامبر، خطری بزرگ موجودیت ایران را تهدید می‌کند و نگرانی اصلی‌، حمله احتمالی ائتلافی از قدرت‌های غربی به ایران است؛ اتفاقی که در سال ۲۰۰۳ میلادی در عراق رخ داد. او جنگ عراق را با دقت و وسواس دنبال می‌کرد و در اظهارنظرهایش نیز بارها به جزئیاتی از "ویرانی‌های" این جنگ، به عنوان مستندات استدلال‌هایش اشاره می‌کرد.

از یکی از آخرین نوشته‌های او از این دست پیداست که او "جنگ یمن" و وقایع آن را نیز به یکی دیگر از مستندات حقانیت استدلالش در "قلدرمآبی" قدرت‌های غربی علیه ایران افزوده و همانطور که در مصاحبه با بی‌بی‌سی نیز تاکید کرد، اعتقاد داشت که ائتلافی از برخی کشورهای عربی مانند عربستان، در کنار اسرائیل و آمریکا به دنبال "ضربه زدن به ایران" هستند.

آقای زاهدی در یکی از همین مطالب نوشت که در تاریخ، هیچ کس موفق نشده ایران را خرد کند. و در ادامه با حرف بزرگ انگلیسی که نشانه تاکید بسیار شدید است، نوشته بود: "و هیچ کس موفق نخواهد شد ایران را خرد کند."

منبع تصویر،

Keystone

توضیح تصویر،

اردشیر زاهدی حدود ۱۰ سال از شاه کوچکتر بود و با او رابطه‌ای‌ نزدیک و ویژه داشت

زاهدی و روابط بین‌الملل

اردشیر زاهدی از نسل سیاستمدارانی بود که باورهایش از سیاست بین‌الملل به شکل قابل‌ملاحظه‌ای تحت تاثیر دو رویداد جنگ جهانی دوم و جنگ سرد شکل گرفته بود؛ نسلی که در ایران سقوط رضا شاه محبوبشان را به دست قدرت‌های خارجی دیده بودند و همزمان از وجه‌المصالحه شدن ایران در رقابت دو بلوک شرق و غرب وحشت داشتند.

باورهای اردشیر زاهدی در ارتباط با سیاست بین‌الملل و وظایف حکومت‌ها در ایران برای تامین امنیت، حفظ حاکمیت ملی و تمامیت ارضی و "حیات" کشور، شباهت قابل‌توجهی به باورهای محمدرضا شاه پهلوی دارد. چه بسا به همین دلیل نیز شاه در یکی از حساس‌ترین مقاطع دوران قدرتش از نظر رقابت‌های منطقه‌ای، اردشیر زاهدی را به مقام وزارت خارجه منصوب کرد.

از سال ۱۹۶۵، زمزمه‌های خروج بریتانیا از خلیج‌فارس به گوش شاه رسیده بود.

او در سال ۱۹۶۶ زاهدی را وزیر خارجه کرد و تا چندماه قبل از خروج بریتانیا از خلیج فارس در سال ۱۹۷۱ در این پست نگاه داشت. بعد از آن هم، او را به عنوان سفیر به آمریکا فرستاد؛ کشوری که در دکترین سیاست‌خارجی شاه، نقشی بسیار مهم در دهه ۷۰ میلادی بازی می‌کرد.

در این دوران بحث‌های تئوریک روابط بین‌الملل به شکل قابل‌ ملاحظه‌ای تحت تاثیر جدالی آکادمیک بین دو گروه بود: رئالیست‌هایی که به سیاست قدرت و اولویت‌های نظامی و دفاعی باور دارند و لیبرال‌هایی که از همکاری‌های بین‌المللی، رژیم‌های حقوقی و حتی وظایف اخلاقی کشورها در سطح بین‌المللی صحبت می‌کنند.

نه شاه و نه زاهدی، هرگز زیر بار نظریات لیبرالی روابط بین‌الملل نرفتند و به شدت اعتقاد داشتند که در سیاست بین‌الملل امروز، صحبت از قوانین بین‌المللی، سازمان ملل و ارزش‌های اخلاقی، تنها ابزارهایی است در دست کشورهای قدرتمند برای اعمال نفوذ بر کشورهای ضعیف. آنچه این دو به دنبالش بودند، ایرانی بود که وقتی در جنگ جهانی اعلان بی‌طرفی می‌کند، قدرت‌های بزرگ آن را اشغال نکنند و شاه مملکت را تغییر ندهند.

همین موضوع نیز موجب شد تا شاه به رغم مخالفت‌های قابل‌توجه داخلی و کمپین‌های رسانه‌ای بین‌المللی در دهه ۷۰ میلادی، به هیچ یک از انتقادات توجه نکند و همچنان بخش قابل‌ملاحظه‌ای از تولید ناخالص داخلی کشور را صرف خرید تجهیزات نظامی، آموزش نظامیان و سازماندهی ارتش شاهنشاهی بکند.

بر اساس خاطرات اسدالله اعلم، وزیر دربار، شاه در سال ۱۹۶۹ و در پاسخ به انتقادهایی که از سوی نمایندگان دولت بریتانیا مطرح شده و در روزنامه‌های چاپ لندن نیز بازتاب پیدا کرده می‌گوید که ایران در ازای هر تانکی که عراق از شوروی می‌خرد باید یک جت جنگنده خریداری کند.

در نهایت حمله عراق به ایران در سال ۱۹۸۰ (۱۱ سال بعد از اظهارنظر قدیمی شاه) برای زاهدی و همفکرانش یکی از بهترین مستندات مبنی بر حقانیت شاه بود. چرا که به رغم اعدام‌های فرماندهان و غیبت شخص شاه به عنوان فرمانده کل و مغز متفکر طراحی این ارتش، همین ساختار نظامی قدرتمند موجب شد تا عراق نتواند ایران را اشغال کند.

برای اردشیر زاهدی، واحد سیاسی "ایران" در سطح بین‌المللی، یک معنای ثابت و همیشگی داشت که در طی زمان تغییر نمی‌کرد. همانطور که "منافع ملی" نیز از نظر او مفهمومی غیرقابل تغییر بود.

"او در سال ۱۹۶۶ زاهدی را وزیر خارجه کرد و تا چندماه قبل از خروج بریتانیا از خلیج فارس در سال ۱۹۷۱ در این پست نگاه داشت"این نگاه اثبات‌گرایانه که در نظریه رئالیسم روابط بین‌الملل ریشه دارد، سیاست مبتنی بر "قدرت" را کلیدی‌ترین ابزار کشورها برای دفاع از خود و منافعشان می‌شناسد.

و در چارچوب همین نگاه است که ایران در دوران پهلوی و ایران در دوران جمهوری اسلامی، از نظر کسی مانند زاهدی هنوز "ایران" است که در سطح کلان در جهان، بزرگترین اولویت حکومت برای تامین "منافع ملی"، افزایش قدرت و حفظ "حیات" کشور است.

آیا "هویت" این ایران در ساختار جهانی بعد از انقلاب اسلامی تغییر نکرده؟ آیا این تغییرات موجب نشده تا جایگاه ایران در سلسله مراتب بین‌المللی تغییر کند؟ آیا تصوری که از ایران در سطح بین‌المللی وجود دارد، با تصوری که در دوران پهلوی وجود داشت یکسان است؟

علاوه بر مساله "هویت"، آیا حکومت جمهوری اسلامی ایران، "منافع" کشور را از نگاه خود بازتعریف نکرده؟ آیا به دنبال تغییرات ایدئولوژیک و بازتعریف منافع، جمهوری اسلامی در سطح بین‌المللی به اقداماتی دست نزده که ارتباطی با "منافع ملی" مورد نظر گروهی از شهروندان ندارد؟

در نگاه اردشیر زاهدی، این پرسش‌ها که همگی ریشه در تحولات مطالعاتی پست‌مدرن در سیاست بین‌المللی دارند، در لحظات حساس و نقاط عطف سرنوشت‌ساز، به موضوعاتی بی‌ارتباط به روابط بین‌الملل تبدیل می‌شوند و به همین دلیل نیز پاسخ به آنها نباید بر وظایف حکومت‌های ایران اثر بگذارد.

در واقع آنچه اردشیر زاهدی در سال‌های پایانی عمرش می‌گفت، از نظر خودش مطلقا تازه نبود. بلکه دیدگاهی بود که او یک عمر به آن باور داشت و بر اساس آن، وزارت خارجه را اداره کرده بود و در دوره‌ای حساس از تاریخ روابط بین‌المللی ایران، در اجرای ایده‌های شاه برای سلطه کامل بر خلیج فارس و تبدیل شدن به قدرت منطقه‌ای، تلاش کرده بود.

و اگر امروز، حتی در جمهوری اسلامی، کسی همان نظرات را دنبال می‌کرد، از نظر زاهدی، "سیاستمداری شرافتمند" بود که به "وطنش خدمت می‌کند."

منابع خبر

اخبار مرتبط